استفان هنچوز: پاریسنژرمن که هفته گذشته مقابل رئالمادرید حذف شد نشان داد هنوز باشگاه بزرگی نیست و این برای منچسترسیتی و حتی چلسی هم صدق میکند. آنها در حال توسعه هستند ولی برای تبدیل شدن به یک باشگاه بزرگ خریدن ورزشگاه و استخدام یک مربی مشهور و 24 بازیکن بینالمللی کافی نیست. یک باشگاه بزرگ مجموعهای از عوامل مختلف است؛ همه کسانی که آنجا کار میکنند، تاکید میکنم همه؛ از باغبان گرفته تا آشپز باید در حرفهشان بهترین باشند و استانداردها را به بالاترین سطح برسانند.کسی که مسؤول رزرو هتل است نباید آن را از روی سایت اینترنتی انتخاب کند. او باید به آنجا برود و اطلاعات کاملی به دست آورد. مثلا اگر تیم شنبه بازی دارد، بداند شنبهها در آن هتل عروسی برگزار نمیشود؟ آیا اطراف هتل کلابی نیست؟ این جزئیات شاید پیش پا افتاده به نظر برسند ولی در بالاترین سطح میتوانند تفاوت را رقم بزنند. در فوتبال انگلیس باشگاهها باغبانان، فیزیوتراپها و پزشکان را مثل بازیکنان از چنگ هم در میآورند، چون همه اینها اهمیت زیادی دارد!
تاریخ غنی
برای در نظر گرفتن این جزئیات باید تجربه حضور در این شرایط را داشته باشید و سابقه و تاریخ باشگاه اینجا اهمیتش را نشان میدهد. یک باشگاه بزرگ تاریخی غنی دارد که مسؤولیت سنگینی را متوجه بازیکنان میکند. آنها دائما با بازیکنان بزرگ قبلی باشگاه مقایسه میشوند که معمولا به مفسران بیرحمی در رسانهها تبدیل شدهاند. خیلی از بازیکنان نمیتوانند با این فشار دائم کنار بیایند. وقتی در زاماکس سوییس بازی میکردم، روزنامه محلی هفتهای یک صفحه به بازی ما اختصاص میداد. در هامبورگ یا لیورپول، روزی 3 صفحه به تیم اختصاص داشت، خبرنگاران همه تمرینات را زیر نظر داشتند، نظرات هیچوقت خاکستری نبود، همیشه سیاه یا سفید. تساوی حکم یک ناکامی را داشت و شکست شروع بحران بود. شما با اتفاقات زندگی روزمره است که تفاوت بین یک باشگاه خوب و یک باشگاه بزرگ را متوجه میشوید. رفتار همه طوری است که متوجه میشوید باید به تاریخ پربار باشگاه احترام بگذارید و میفهمید باشگاه همیشه از شما بزرگتر است. در پاریسنژرمن زلاتان خودش را بالاتر از باشگاه میدانست اما در لیورپول هیچکس فکرش را هم نمیکرد استیون جرارد از باشگاه بزرگتر است. او همین امسال به باشگاه برگشت و فروتنانه هدایت تیم زیر 15 سالهها را پذیرفت.
وزن هواداران
خوب به خاطر دارم ژوئن 2001 در بازل با تیمملی سوییس به اسلوونی باختیم. من اشتباه وحشتناکی داشتم که به تنها گل بازی ختم شد. این آخرین بازی فصل بود و من خیلی ناراحت بودم. تصور میکردم تعطیلاتم خراب شده و نمیتوانم از خانه خارج شوم. بعد از چند روز همسرم خسته شد و مرا مجبور کرد بیرون برویم. ما به مکدونالد رفتیم و در کمال تعجب هیچ مشکلی نبود. هیچکس با من درباره آن اشتباه صحبت نکرد. شوکه شده بودم! آن روز تفاوت یک کشور فوتبالی مثل انگلیس و سوییس را که فوتبال تشریفاتی است فهمیدم. بازی برای یک باشگاه بزرگ خیلی خاص است. شما همیشه زیر نظرید، عملکرد شما را تحلیل و از شما انتقاد میکنند. 3 بازی خوب شما فراموش میشود، اگر در بازی چهارم یک اشتباه کنید. این شرایط برای دروازهبانان کاملا محسوس است. در یک تیم کوچک در هر بازی 14 شوت به سمت دروازه شما میشود، 9 تا را میگیرید و 3 گل میخورید که کمتر کسی درباره آنها صحبت میکند. در یک باشگاه بزرگ گاهی ممکن است تنها یک بار در دقیقه 77 مجبور به مهار یک توپ شوید ولی اگر همان لحظه دچار تردید شوید، گل بخورید و بازی تیمتان یک- یک شود، مقصر شناخته میشوید و رسانهها شما را تحت فشار قرار میدهند.
همه بازیها مهمند
وقتی بازیکن هستید، مهمترین بازی همیشه بازی بعدی است و وقتی در یک باشگاه بزرگ هستید، این را با تمام وجود حس میکنید. یک مثال دیگر بزنم؛ سیون سوییس در سال 2015 نتایج خوبی در لیگ اروپا گرفت. این تیم 2 بار لیورپول را متوقف کرد. برای بازیکنان سیون ساده است که برای بازی پنجشنبه لیگ اروپا باانگیزه باشند. برعکس برای بازی 3 روز بعد لیگ سوییس مقابل وادوز یا تون، به سختی میتوانند انگیزه پیدا کنند. همزمان با درخشش پنجشنبه شب سیون در لیگ اروپا، بازیکنان وادوز یا تون در خانه استراحت میکنند. آنها کل هفته برای بازی سیون آماده میشوند. با تمام وجود تمرین میکنند، تمرکز دارند و در اوج آمادگی هستند. برای بازیکنان سیون یک یا 2 روز طول میکشد تا از ابرها فرود بیایند. آنها کمی خسته هستند، تمرین را کمی آسان میگیرند و ناگهان یکشنبه در لیگ غافلگیر میشوند.