printlogo


کد خبر: 190136تاریخ: 1396/12/23 00:00
برف ندیده‌ها
سمیرا قره داغی

 صبح، سر سفره صبحانه:
+ مامااان نون نداریم صبحونه بخوریم؟
- نه دخترم، برف اومده نون گرون شده، یارانه‌ها رو بریزن نون می‌گیریم باهاش.

یازده ظهر، کنار کمد لباس:
- الو مامان؟ این مدیریت بحران دانشگاه رو تعطیل نکرده؟
+ نه پسرم، وزیر اومده تو سیمای خانواده میگه درس بچه‌ها عقبه، نمی‌شه تا تقّی به توقی می‌خوره تعطیل کنیم بخوابیم خونه.
- وزیر خودش کو؟
+ از سر میز ناهار داشت اسکایپ می‌کرد.

دو بعدازظهر، پای تلفن:
+ الو عشقم؟ ناهارت رو خوردی!
- عشقم من با ظرف غذا سر کوچه‌ام، ماشین نیس برم سرکار.
+ عه؟ پس برو خونه مامانت برات گرمش کنه. من اومدم عکس بگیرم، گیر کردم لای شاخه درختا، برفزده شدم.

سه بعدازظهر، دم ساختمان متلاشی:
+ آقای «مدیریت بحران» شنیده شده با چهل سانت برف، کل ساختمان مدیریت بحران فروریخته!
- اولا که سی و شیش سانته، بحران‌تراشی نکن. بعدم پس چی؟! «اون دولت که با بارش برف ساختموناش نمی‌ریخت که مردم و درخت‌ها رو بفهمه، دیگر رفته است.»

چهار بعدازظهر، لای در سوم واگن دوم خط چهار مترو:
مرد یک: آقا من می‌دونم شهردار رفته کیش پوست صورتشو بکشه.
مرد دو: احسنت به دل‌گندگی شهردار! الان اروپا هم همش همینه. مسئولین خیلی به خودشون می‌رسن.
مرد یک: مگه تو اروپام رفتی؟
مرد دو: نه پارسال یه سفر تایلند می‌خواستیم بریم، بلیت نرسید بهمون.

مرد هفت: انقد حرف نزنید دهنتون بوی سیر میده!!

پنج بعدازظهر، برنامه به خانه برمی‌گردیم:
شهردار شاد تهران: یه کلاه زردرنگی از مدیریت قبلی جامونده بود، دادم نون خشکی. عمرا هم به عقب بربگردم!

یازده شب، کف خیابون:
+ عمو ببخشید اینا چیه می‌پاشی رو برف؟
- چون کشور در واردات شکر خودکفا شده، داریم به‌جای ماسه می‌پاچیم رو برف، می‌خورید زمین کام‌تون شیرین شه.

دوازده شب، اخبار سراسری:
آقای اصغری: بحران‌زدگان گرامی! چقدر هر شب هشدار بدم برف میاد؟ می‌بینید ملت؟

 


Page Generated in 0/0053 sec