printlogo


کد خبر: 190309تاریخ: 1396/12/26 00:00
نگاهی به کتاب «خداحافظ سالار»
ام‌وهب مثل ام‌وهب!

فاطمه افتخاری: همه ما آدم‌ها در زندگی‌مان بزرگ‌تر‌هایی می‌خواهیم که شبیه آنها زندگی کنیم و سعی کنیم در لحظات مهم زندگی شبیه آنها تصمیم بگیریم.  انتخاب هر کدام از این بزرگ‌تر‌ها  فرداهای‌مان را شکل می‌دهد. در روزگار ما  فیلم‌ها، شبکه‌های اجتماعی و داستان‌های مختلف، الگو‌های متفاوت و زیادی به ما عرضه می‌کنند اما داستان‌هایی وجود دارد که از زندگی واقعی انسان‌ها روایت می‌شود.  انسان‌هایی درست مثل ما که عجیب‌الخلقه نیستند و در عصر ما زندگی می‌کنند و با بحران‌ها و شرایط زمانه ما همراهند.  «خداحافظ سالار» روایت یکی از این داستان‌های واقعی است، روایت زنی که از مرد خود می‌گوید. پروانه چراغ‌نوروزی روایت خود را از سفر به سوریه در سال‌های ابتدایی جنگ به همراه 2 دخترش شروع می‌کند. 100 صفحه ابتدایی کتاب  به گوشه‌ای از  تلاش‌های خستگی‌ناپذیر سردار همدانی و مدافعان حرم می‌پردازد، همچنین زندگی مردم سوریه در روز‌های  سخت جنگ که یادآور 8 سال دفاع‌مقدس در ایران است نیز روایت می‌شود.  پس از آن همسر شهید به گذشته خود و پسر عمویش شهید همدانی می‌پردازد؛ از روز‌های کودکی و دلدادگی صحبت به میان می‌آورد و پس از آن خاطرات خواستگاری و ازدواج خود با شهید را بازگو می‌کند. از سال‌های مبارزه با رژیم شاهنشاهی می‌گوید و از روزهای دفاع‌مقدس و خانه به دوشی و زندگی خانوادگی که در روزهای جنگ تحمیلی با دلتنگی، دل‌نگرانی و مشقت همراه است.  روایت‌هایی که برای نسل جنگ یادآور خاطرات قدیم است و برای نسل‌های جنگ‌ندیده روایتی از کنار آمدن و ساختن با مشکلات. در بازگویی خاطرات دفاع‌مقدس از شهدای بسیاری یاد می‌شود و به خاطرات آنها نیز پرداخته می‌شود مانند شهید شهبازی که از دوستان صمیمی شهید همدانی بوده است. بانو چراغ‌نوروزی سپس از تلاش‌های شهید همدانی پس از جنگ می‌گوید، از مردی که سنگر جبهه فرهنگی را به درستی تشخیص داده و لحظه‌ای از زندگی جهادی دست برنداشته است.  مردی که وقتی از سال‌های نزدیک صحبت به میان می‌آید با آغاز بحران در سوریه تمام توان خود را برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) خرج می‌کند تا آنجا که 40 سال بندگی و خدمتش به پله عاقبت بخیری خود می‌رسد و به مقام أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ نائل می‌شود.  آنچه این کتاب را از سایر کتاب‌های با موضوع دفاع‌مقدس و شهدای مدافع حرم متمایز می‌کند، قلم نویسنده کتاب حمید حسام است. همچنین در این کتاب مخاطب از ابتدای شکل‌گیری روحیه مقاومت در شهید تا به شهادت رسیدن با او و خانواده‌اش همراه می‌شود. و از آنجا که راوی کتاب یک همسر شهید است می‌توان با سختی‌ها و زنانگی‌های یک همسر شهید نیز همراه شد، زنی که قرار است برای روز‌های سخت آماده شود، زنی که یک سالار است: «کم‌کم همسایه‌ها آمدند.  نفهمیدم دقایق چگونه گذشت از دم در تا سر کوچه پر از جمعیت بود؛ از وزیر و نماینده مجلس تا فرماندهان سپاه و خانواده‌های شهدا. همسایه‌ها می‌گفتند خبر شهادت حسین را از طریق شبکه‌ها شنیده‌اند. از شبکه‌های داخلی و خارجی و حتی شبکه‌های وابسته به جریان‌های تکفیری. عکس حسین را گوشه اتاق گذاشتم و تا ثانیه‌هایی محو لبخندش شدم. زنگ صدایش گوشم را نواخت که می‌گفت «سالار شدی برای این روزها» تمام مسؤولان آمدند و رفتند و من مثل ام‌وهب شده بودم؛ محکم و باصلابت».
 


Page Generated in 0/0058 sec