printlogo


کد خبر: 190428تاریخ: 1396/12/28 00:00
و اما باز هم اینستاگرام...

زینب  محبوبی: اینستاگرام در روزهاى پایانى سال هم مثل روزهاى میانى سال و حتى روزهاى آغازین سال است و هیچ فرقى ندارد! اصولاً صفحات اینستاگرامرها بسیار شبیه هم شده‌ و دیگر آن تنوعى که در ابتداى ظهور معظم له با آن مواجه بودیم، یافت مى‌نشود... همه با هم به خانواده‌هاى کارگران معدن‌یورت تسلیت مى‌گویند و به همین تسلیت بسنده مى‌کنند و هشتگ #استعفا نمى‌گذارند، همینجورى بى‌دلیل البته، نظرشان این است که معدن است دیگر! منفجر مى‌شود گاهى...! همگى با هم دعوت مى‌کنند به شرکت در انتخابات و رأى دادن به کاندیداى مذکور که از قضا، همه با هم متفق‌القولند در این انتخاب! و تلاش مى‌کنند چنان رعب و وحشتى در دل‌ها بیندازند از انتخاب نشدن کاندیداى مذکور گویى که اگر دیگری انتخاب شده بود اوضاع بدتر از اینى بود که الان شده! و همین پیج‌ها  در همان لحظات وقوع زلزله کرمانشاه شروع مى‌کنند به گذاشتن پست و استورى تسلیت به خانواده‌هاى بازماندگان، گویى که خانواده‌های‌شان گوشى به دست نشسته‌اند و تسلیت‌هاى سلبریتى‌ها و اینستاگرامرها را مرور مى‌کنند! و در کمتر از 3-2 روز هرجور هست خودشان را به محل زلزله مى‌رسانند و یکى از بازماندگان و داغدیدگان را در کنجى از خرابه‌ها گیر آورده و سلفى مى‌گیرند و شماره حساب مى‌گذارند براى واریز کمک‌هاى مردمى... کمک‌هایى که هنوز خبر دقیقى از محل ناپدید شدن آنها در دست نیست! و دست تقدیر را ببین که  این صفحات براى مدت طولانى بدون خوراک نمى‌مانند و هنوز تب جمع‌آورى کمک‌هاى مردمى فروکش نکرده، کشتى سانچى‌اى غرق مى‌شود و تحلیلگران و متخصصان امور دریانوردى به صفحات اینستا بازمى‌گردند و هر آنچه به مغز مبارک‌شان خطور مى‌کند از زمین و زمان و دریا به هم مى‌بافند و ارائه مى‌کنند و لایک و قربان صدقه تحویل مى‌گیرند. و البته که بعد از این تب داغ عرق سرد است و خیلى زود فراموش مى‌شود همه این داد و قال‌ها و هیچ مطالبه‌اى ادامه نیافته است....
و ناگهان همه صفحات عکس ابراهیم حاتمى‌کیا را قرار مى‌دهند و در کمتر از ثانیه تمام آن کارشناسان زلزله و دریانوردى تبدیل مى‌شوند به کارشناسان حوزه سینما! آن هم چه کارشناسانى....هیچ‌کس را قبول ندارند و همه اصول فیلمسازى را زیر سؤال مى‌برند و بازیگران و کارگردان‌هاى خشن‌ترین فیلم‌های سینماى بعد از انقلاب، نسبت به خشونت یکى از فیلم‌هاى جشنواره، بسیار حساس شده و روح لطیف‌شان مکدر می‌شود...
هنوز هیاهوى خشمگینان از حاتمى‌کیا به‌خاطر اعتراضش در جشنواره داخلى تمام نشده که خانم بازیگر در جشنواره خارجى معترض مى‌شود به اوضاع داخلى کشور، ولى این‌بار اینستاگرامرها نه‌تنها به این اعتراض خرده نمى‌گیرند که خیلى هم خوش‌شان مى‌آید! ولى ما خیلى خوش‌مان نمى‌آید از این یک بام و دو هوایى که اگر سن جشنواره محل اعتراض نیست، چرا براى خانم بازیگر هست! و اگر محل اعتراض است چرا براى حاتمى‌کیا نیست! حالا ما فاکتور مى‌گیریم از اینکه به قول سیمین دانشور، آن خانم رخت چرک‌هایش را برد در حیاط همسایه شست! و البته گاهى بازیگران نازنین‌مان خیلى دوست دارند سر زبان‌ها بیفتند حتى به قیمت پراکندن شایعه ممنوع‌التصویرى خودشان! که چون من فلان حرف را زده‌ام، ممنوع‌التصویر شده‌ام! حالا اینکه حرف من را نشنیده گرفتید و اصلاً به روى خودتان نیاوردید مهم نیست! ببینید مرا! جدى بگیرید نظرات سیاسى، اجتماعى، اخلاقى، پزشکى مرا! من انسان مهمى هستم!
بگذریم... البته هنوز خیلى نگذشته بودیم که ناگاه هواپیمایى با کوه برخورد مى‌کند و باز هم صفحات اینستاگرام صحنه دشنام‌پراکنى به سلسله جبال زاگرس مى‌شود که این چه مملکتى است که وسط راه هواپیما کوه سبز مى‌کند و باز موج ایران‌ستیزى و این‌بار شاهد تحلیل‌هایى بسى شاذ مى‌شویم که ‌اى ملت ایران هشدار که شعارهاى مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس‌تان به آینه کائنات برخورد کرده و به خودتان بازگشته که این همه دچار گرفتارى و حادثه و مصیبت مى‌شوید... بیایید دیگر شعار مرگ بر این و آن ندهید و زنده‌باد بگویید بویژه به آنهایى که برجام‌تان را کرده‌اند مایه تمسخر و خنده خاص و عام!
خلاصه که ٩٦ سال خوبى بود، چرا که هرچه تلاش کردند ملت را به جان هم بیندازند به بهانه‌هاى ارضى و سماوى، نشد که نشد و این ملت به این بادها نمى‌لرزد. شما هیاهو و سروصدای عده‌اى قلیل را نبینید که آنها برگ‌هاى نوک درخت هستند و ریشه‌ها سرجای‌شان محکمند و داد و فریاد نمى‌کنند!
و یک نفر نیست بگوید تمام این حوادث و ناخوشایندى‌ها همیشه تاریخ بوده، فقط اینستاگرام و تلگرامى نبوده که به جاى یک بار خبر زلزله و غرق شدن کشتى و سقوط هواپیما، روزى 400-300 دفعه از زوایاى مختلف این خبر را به سمع و نظر مردم برساند! اگرنه که سال ٩٦ هم مثل سال‌هاى قبل بود و حوادث تلخ و شیرین همراه هم بود و خبر عروسى و عزا و تولد و مرگش هم مثل سال‌هاى قبل.
و در این روزهایى که اینستاگرامرها خفه‌مان کردند با عکس‌هاى هفت‌سین و ماهى قرمزشان، کاش یکى پیدا مى‌شد و هشتگ # جوگیر نشویم منتشر مى‌کرد و همه را دعوت مى‌کرد به ترک موج‌سوارى در سال جدید... باشد که رستگار شوند...
 


Page Generated in 0/0348 sec