printlogo


کد خبر: 190556تاریخ: 1397/1/16 00:00
نگاهی به روابط‌تجاری رژیم‌پهلوی و ایالات متحده
تبدیل ایران به بازار کالاهای آمریکایی

رضا سرحدی: کودتای 28 مرداد سال 32 با همکاری انگلیس و آمریکا، تغییرات شگرفی را در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران ایجاد کرد. مهم‌ترین این تغییرات در عرصه اقتصادی شکل گرفت و آمریکا تبدیل به قدرت اقتصادی برتر در ایران شد. این برتری پیامدهای زیادی را برای اقتصاد ایران داشت که یکی از این پیامدها، تبدیل ایران به بازار مصرف کالاهای آمریکایی بود. نوشتار پیش رو به روند تدریجی تبدیل شدن ایران به بازار کالاهای آمریکایی پس از کودتای 28 مرداد خواهد پرداخت.
کودتای 28 مرداد و نفوذ آمریکا
برنامه‌ریزان کودتای 28 مرداد به دنبال آن بودند تا دولتی را سرنگون کنند که در برابر یکی از بزرگ‌ترین امپراتوری‌های اروپایی ایستاده بود. این کودتا به جنبشی پایان بخشید که خواهان حق بهره‌برداری عادلانه از منبع ثروت ملی خود بود. با براندازی دولت محمد مصدق، دولتی را بر سر کار آوردند که به همه‌ خواسته‌های آنان تن می‌داد. این کودتا پایانی بود بر یکه‌تازی انگلیس در ایران و آغازی بود بر نفوذ همه‌جانبه آمریکا در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی که بنا بر مقتضیات نوشتار حاضر، چگونگی نفوذ اقتصادی در ادامه خواهد آمد.
 برنامه‌ریزی آمریکا برای ایران و نفوذ اقتصادی آن
در تاریخ اقتصاد ایران در سده‌های اخیر، اجرای 3 برنامه عمرانی سوم، چهارم و پنجم یعنی از سال 1341 تا 1356 جایگاه ویژه و ممتازی دارد. در این دوره 15 ‌ساله، ساختار اقتصادی- اجتماعی و به‌تبع آن سیمای سیاسی ایران دگرگون شد به طوری که صنعت و نفت به جای کشاورزی همراه با پیوندهای ژرف اقتصادی و سیاسی با بلوک غرب برقرار شد. نکته مهم در این برنامه‌ریزی‌ها نقشی است که آمریکا بر عهده می‌گیرد. این نقش باعث شد برنامه‌ریزی برای اقتصاد ایران به گونه‌ای پیش رود که ایران را تبدیل به بازار مصرف کالاهای آمریکایی کند. «تاس‌اچ مک‌لئود» سرپرست اجرایی گروه مشاوران هاروارد معتقد است مشاوران برنامه‌ریزان ایران دارای محدودیت‌هایی به لحاظ میزان آگاهی درباره محیط پیرامون خود بودند و این مشاوران حتی نمی‌توانستند به زبان پارسی ارتباط برقرار کنند. وی بیان می‌کند انگلیسی نوشتن این برنامه‌ها یک ادعا را دامن می‌زد که برنامه سوم اساساً مظهر افکار بیگانه است، بنابراین طی سال‌های پس از کودتای 28 مرداد، برنامه‌ریزی‌های اقتصادی با کمک آمریکا جهت اقتصاد ایران را تغییر داد و به سمت تبدیل شدن به بازار مصرف کالاهای آمریکایی سوق پیدا کرد.
 جنگ‌افزارهای آمریکایی و اقتصاد ایران
پس از قرارداد کنسرسیوم بار دیگر درآمد نفت برقرار شد و شاه و دربار جزو نخستین کسانی بودند که از این درآمد سرشار بهره می‌بردند. قدرت هر روز شخصی‌تر می‌شد به طوری که شرکت ملی نفت ایران محرمانه و به‌طور مستقیم بخشی از درآمد نفت را به حساب شاه واریز می‌کرد. این مبلغ در سال 55 دست‌کم یک میلیارد دلار بود. این ثروت زمینه‌ساز آن شد که شاه با تأسیس نهادهای مختلف به ثروت و درآمد خود بیفزاید. در کنار این افزایش ثروت، شاه به دنبال افزایش قدرت ماشین سرکوب افتاد و نیروهای مسلح بین 25 تا 40 درصد بودجه کشور را تا سال 50 جذب کردند. این روند زمینه‌ساز خرید جنگ‌‌‌‌افزار از آمریکا به عنوان کشور قدرتمند در ایران شد و تنها در بین سال‌های 1355-1351 حدود 10 میلیارد دلار صرف خرید جنگ‌افزار از آمریکا شد. این هزینه‌ها سهم عمده‌ای از بودجه را به خود اختصاص داده بود که مقدار عظیمی از این پول به خزانه آمریکا وارد می‌شد.
استراتژی صنایع سنگین و نادیده گرفتن توان داخلی
تأثیر ملاحظات سیاسی بر فرآیند سیاست‌گذاری اقتصادی و رؤیاهای بلندپروازانه شاه در برنامه‌های اقتصادی، منجر به اتخاذ تصمیمی شد که دولت به سرکردگی شاه، استراتژی صنایع سنگین و صنعتی شدن شتابان را در پیش گرفت. این استراتژی نیاز به ادوات و دستگاه‌هایی داشت تا دستیابی به آن امکانپذیر شود. شاه با نادیده گرفتن استعداد و توان داخلی، اقداماتی را به انجام رساند که محور آن، نادیده گرفتن توان داخلی و وابستگی اقتصادی به قدرت‌های بزرگ بود، به نحوی که «علینقی عالیخانی» که بین سال‌های 41 تا 48 وزیر اقتصاد ایران بود، از آن به «کارخانه خریدن» یاد می‌کند و درباره یکی از چیزهای خریداری شده می‌نویسد: «جزء چیزهایی که وارد کرده بودند درهای بزرگ آهنی بود که در کارگاه را می‌بست... از پیش پا افتاده‌ترین چیزهایی که در خیلی از روستاها می‌توانستند آن را بسازند». همچنین خاطره‌ای را بیان می‌کند که عکسی از شاه منتشر شده بود در حال بازدید از سربازان ایرانی که روی کمربند آنان علامت «US Army» به چشم می‌خورد که بحث‌هایی را به‌وجود آورد. نادیده گرفتن توان داخلی باعث شده بود کشور آمریکا نه‌تنها به صنایع اکتفا نکند، بلکه نیروی انسانی زیادی را نیز به سازمان‌های ایرانی وارد کند، به نحوی که «احسان نراقی» در ملاقات‌های خود با شاه از قرارداد 3 ساله خدمات شرکت آمریکایی «بل» با ایران، به عنوان یکی از عوامل نارضایتی ایرانی‌ها یاد می‌کند. این شرکت قراردادی 3 ساله با ایران منعقد کرده بود که 1250 کارشناس به ایران اعزام داشته و ایران برای هر یک از این کارشناسان باید سالانه 200 هزار دلار به شرکت بل پرداخت می‌کرد. منطقی که نگاه کنیم می‌بینیم آن که برای ساختن تمدن بزرگ خیز بر می‌دارد باید کار خود را از انسان‌ها و با تربیت یک جمع متخصص بومی آغاز کند، همان تفکری که محمدرضاشاه حاضر به پذیرفتنش نبود. بر همین اساس «ریچارد کاپوچینسکی» در کتاب «شاهنشاه» تمدن بزرگ شاه را برای ایرانیان یک «تحقیر بزرگ» می‌داند.
صادرات و واردات غیر نفتی ایران و آمریکا
در سال‌های ریاست‌جمهوری جانسون در دهه 40 و پس از آن ریاست‌جمهوری دوست قدیمی شاه، «ریچارد نیکسون» همکاری ایران و آمریکا بیشتر شد و در این دهه رشته‌های سرسپردگی رژیم ایران به ایالات متحده آمریکا استوارتر شد. این سرسپردگی در میزان صادرات و واردات غیرنفتی ایران و آمریکا قابل مشاهده است، به نحوی که سال 44 واردات ایران 170 میلیون دلار و صادرات ایران 19 میلیون دلار  و موازنه آن منفی 151 میلیون دلار بود. این میزان در سال 52 بشدت افزایش پیدا می‌کند و واردات از ایالات متحده آمریکا به 487 میلیون دلار می‌رسد و صادرات به این کشور 54 میلیون دلار می‌شود که موازنه شکل گرفته در این سال نیز منفی 433 میلیون دلار است. کمک‌های اقتصادی آمریکا به ایران یکی دیگر از موارد بسیار مهم برای وابستگی ایران و نفوذ کالاهای آمریکایی در کشور بود، به نحوی که پس از کمک‌های آمریکا واردات مواد غذایی بین سال‌های 1353- 1350 از 208 میلیون دلار به 1558 میلیون دلار رسید. پس از رسوایی «واترگیت» در تابستان 53 که منجر به استعفای «نیکسون» شد، «جرالد فورد» بر سر کار آمد. در این دوره با ابقای «هنری کیسینجر» در وزارت خارجه، تغییر چندانی در سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران روی نداد. در این دوره، کیسینجر مسافرت‌های زیادی به ایران انجام داد که منجر به تشکیل کمیسیون مشترک همکاری‌های اقتصادی ایران و آمریکا شد. تداوم مسافرت‌های مکرر هنری کیسینجر که نقش اصلی را در روابط نظامی و اقتصادی 2 کشور ایفا کرد و سهم بسزایی در نفوذ اقتصادی ایالات متحده آمریکا در ایران داشت، منجر به آن شد تا در سال 55 بزرگ‌ترین قرارداد منعقده در تاریخ روابط 2 کشور به امضا برسد. ایران به صورت یکی از شرکای بزرگ آمریکا درآمد و بر اساس این قرارداد، حجم مبادلات 2 کشور تا سال 56 به 40 میلیارد دلار بالغ می‌شد. بدین ترتیب ایالات متحده آمریکا موفق شد سلطه اقتصادی خود را در ایران بیش از پیش تحکیم بخشد و در کنار تبدیل ایران به بزرگ‌ترین بازار صادرات برای کالاهای ساخت آمریکا، توانست دلارهای حاصل از فروش نفت ایران را جذب اقتصاد خود کند. بنابراین تجارت خارجی ایران در دست ایالات متحده آمریکا قرار گرفت و واقعیتی است انکار‌ناپذیر که ایران در مقابل حجم عظیم واردات خود از ایالات متحده آمریکا، مقادیر اندکی کالا به آن کشور صادر می‌کرد. کسری موازنه شدیدی بین واردات و صادرات ایران با آمریکا برقرار بود. این تفاوت خود به‌خوبی بیانگر تسلط عمیق آمریکا بر اقتصاد و بازارهای ایران است و این وضعیت تا فروپاشی رژیم محمدرضا شاه ادامه یافت.
نتیجه‌گیری
از خلال ارقام و اعداد مشاهده می‌شود چگونه جامعه ایران و ساختار اقتصادی آن از شرایط سنتی به سمت صنعتی با سرعت در حال گذار بود. آنچه در این گذار حائز اهمیت است، نفوذ اقتصادی آمریکا به عنوان یک قدرت برتر در ایران پس از کودتای 28 مرداد 32 است. آمریکا، ایران را کشوری یافته بود که می‌تواند بازار مصرف خوبی را برای کالاهای این کشور رقم بزند بنابراین این بازار مصرف برای آمریکا بتدریج شکل گرفت.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
 


Page Generated in 0/0066 sec