محسن شهمیرزادی: برای ما انسانهای دهه تلگرام و اینستاگرام کتابخوانی تبدیل به یکی از فعالیتهای دشوار بشری شده است که شاید بتوان آن را برای برخی مردم در ردیف کارهای سختی همچون کارگری در معدن قرار داد! خداحافظی کتاب از عادتهای روزمره ما به یک یا 2 علت خلاصه نمیشود و اصلاح آن نیز در یک روز و یک سال محقق نخواهد شد اما در این میان هستند کسانی که با تلاشهای پسندیده خود سعی دارند قدمی در آشتی کتاب و زندگی بردارند. پویش کتابخوانی «روشنا» و «کتاب و زندگی» از جمله این فعالیتهاست که اینبار به صورت مشترک یک کتاب را برای مخاطبان خود عرضه میکنند. در تحسین این پویشها همین بس که با معرفی هر کتابی در این پویشها، اتفاقی شگفتانگیز برای آن رقم میخورد و میزان استقبال از این آثار افزایش چشمگیری پیدا میکند؛ پویشی که در آن مخاطبان پس از تهیه اثر در مسابقه کتابخوانی شرکت کرده و هر هفته از جوایز درخوری بهرهمند میشوند.
خداحافظ سالار، روشنای کتاب و زندگی
پویش روشنا پس از آنکه در هشتمین دوره خود کتابهای «آن بیستوسه نفر» و «ملاصالح» را انتخاب کرد و نهمین دوره خود را با «آیینه تمامنما» به پایان رساند، اینبار و در دهمین دوره این پویش «خداحافظ سالار» را برگزیده است. همچنین پویش کتاب و زندگی که پیش از این با آثاری چون «رویای نیمهشب»، «دختر شینا»، «من زندهام» و... اثرگذاری خود را در بازار نشر ثابت کرده است، در اقدامی هماهنگ، «خداحافظ سالار» را به عنوان ششمین مرحله از طرح خود انتخاب کرده است. این کتاب روایت خاطرات سردار شهید مدافع حرم، حاج حسین همدانی است که از زبان همسرش توصیف میشود. قلم حمید حسام، نویسنده این کتاب جذابیت آن را دوچندان کرده و این کتاب را با نثری دلنشین مورد پسند مخاطبان قرار داده است. خداحافظ سالار قصه خود را از زبان پروانه چراغنوروزی، همسر شهید همدانی روایت میکند. داستانی که شروع ماجرای آن از سال 1390 است، سالی که شهید همدانی خانواده خود را در اوج بحران سوریه- که دمشق در آستانه سقوط بود- آگاهانه به دمشق میبرد. بعد از بازگشت به ایران، زمانی که سوریه امن و بحران سقوط دمشق فروکش میکند، خانم چراغنوروزی شروع به نوشتن خاطرات کودکی خود میکند و به این صورت است که این کتاب با تکنیک بازگشت به گذشته به دهه 40 بازمیگردد. زندگی شهید همدانی پر بوده از حادثه، مجروحیت، گمنامی و کارهای بزرگی که ناشناخته مانده است و بخشی از کتاب به خاطرات و نقش شهید همدانی در تاسیس 3 لشکر سپاه در سالهای دفاعمقدس، ماموریتهای متعددی از جمله حضور وی در آفریقا و درنهایت دفاع از حرم اهلبیت علیهمالسلام در سوریه میپردازد. همه اینها در کنار شنیدنیهای قصه حرم و مقابله با تکفیریها در کتابی با عنوان «خداحافظ سالار» جمع شده است. پویش مطالعاتی کتاب «خداحافظ سالار» از اسفندماه آغاز شده و تا خرداد امسال ادامه خواهد داشت. به همین بهانه با محمد شفیعی، دبیر پویش روشنا گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
کتاب، زندگی، مسابقه
شفیعی در پاسخ به جزئیات این طرح و نحوه تهیه کتاب و شرکت در مسابقه اظهار داشت: ما در این پویش «خداحافظ سالار» را به عنوان کتاب طرح معرفی کردیم و علاوه بر مراسم رونمایی، تبلیغات متنوعی را در شبکههای مجازی و سیمای ملی منتشر کردیم. مخاطبان میتوانند با مراجعه به کتابفروشیهای معتبر سراسر کشور و همچنین از طریق اینترنت این کتاب را خریداری کنند. علاوه بر این میتوانند با ارسال عدد یک به شماره 1000100015000 کتاب را به صورت پیامکی تهیه کنند. علاقهمندان پس از تهیه و مطالعه کتاب به سوالاتی که در آن قرار داده شده پاسخ میدهند و در سامانه پویش روشنا (www.rushana.ir) پاسخ خود را درج میکنند. شفیعی در ادامه با اظهار اینکه بخشهای دیگری نیز در این پویش تدارک دیده شده است، اظهار داشت: افراد میتوانند عکسی از کتاب یا فیلمی از خودشان را در حال معرفی کتاب، همراه با یادداشتی با هشتگ #خداحافظ - سالار در اینستاگرام منتشر کنند و سپس پست خود را به صفحه khodahafez.salar@ ارسال کنند همچنین میتوانند با نوشتن نقد یا یادداشت ترویجی آن را به آدرس تلگرامی
khodahafez_salar_admin@ ارسال کنند. وی درباره نحوه ارائه جوایز در این طرح اظهار داشت: هر هفته 5 نفر برنده این مسابقه هستند که کمکهزینه سفر عتبات عالیات، کمکهزینه سفر مشهد مقدس و کارت هدیه یک میلیون ریالی جوایز هر هفته این پویش را شامل میشود.
استقبال 10 هزار نفری در یک ماه
دبیر پویش روشنا با اشاره به روند انتخاب «خداحافظ سالار» به عنوان کتاب این دوره از طرح روشنا و کتاب و زندگی بیان داشت: ما در هر دوره کتابهایی را که بتازگی وارد بازار نشر شدهاند رصد میکنیم و در میان چندده کتاب برگزیده یکی از آنها را به عنوان اثر برگزیده انتخاب کرده و ذیل طرح پویش آن را راهی بازار میکنیم. در این دوره از نظر شورای سیاستگذاری پویش روشنا و کتاب و زندگی، «خداحافظ سالار» یکی از بهترین کتابهایی است که پیرامون شهدای مدافع حرم و خاطرات داستانی در سال 95 عرضه شده است. علاوه بر این، بعد از نابودی داعش بنا داشتیم ادای دینی به شهدای مدافع حرم داشته باشیم و به همین دلیل در این دوره به صورت خاص کتابهای مرتبط با مدافعان حرم را پی گرفتیم تا به این کتاب رسیدیم. شفیعی در پاسخ به آمار فروش این کتاب بعد از ورود به طرح گفت: این جشنواره از اسفند ماه کلید خورد و در همان مرحله اول به فروش 10 هزارتایی رسیدیم و 10 هزار نسخه جدید چاپ کردیم که پیشبینی میشود تا قبل از آغاز نمایشگاه این کتابها نیز به فروش برود و با آغاز نمایشگاه کتاب چاپ جدیدی را وارد بازار کنیم.
سینما در دنیای کتاب
وی درباره برنامهریزی این پویش همزمان با آغاز نمایشگاه کتاب نیز بیان داشت: در حال تهیه یک تیزر تبلیغاتی داستانی متفاوت برای این کتاب هستیم که بناست از شبکههای مجازی و سیمای ملی پخش شود. همچنین تبلیغات میدانی در نمایشگاه نیز از جمله برنامههای ما در ایام نمایشگاه است. شفیعی همچنین درباره این مساله که به نظر میرسد تبلیغات این پویش از دورههای قبل کمتر شده است، اظهار داشت: ما در دورههای قبل به صورت انفجاری تبلیغات را پیگیری میکردیم اما در این دوره تصمیم گرفتیم به صورت تدریجی و در طول زمان چندماهه مسابقه این امر را انجام دهیم، ضمن آنکه بهترین تبلیغات را معرفی فرد به فرد و چهره به چهره میدانیم که مخاطبان خود اثر را به یکدیگر معرفی کنند.
خاطره همسر شهید همدانی از مهر تأیید شهید بر «خداحافظ سالار»
همسر شهید همدانی (راوی کتاب «خداحافظ سالار») در حاشیه مراسم رونمایی از این کتاب با روایت خاطرهای جالب از تایید این اثر توسط خود شهید همدانی اینگونه گفت: روزی که روزنوشتهای خود را در سوریه مینوشتم فکر نمیکردم زمانی تبدیل به کتاب شود، در یکی از مراسمهایی که برای حاجآقا برگزار شده بود، همسر آقای حمید حسام آمد و گفتند خاطرات خود را بدهید آقای حسام بنویسند. خاطرم آمد که حاجآقا از آقای حسام با عنوان نویسنده خوشذوق یاد کرده بودند و با خود گفتم چه کسی بهتر از ایشان برای نگارش این خاطرات. وی افزود: طی 9 تا 10 ماه کتاب تمام شد و آقای حسام نسخهای از آن را برایم ارسال کرد و خودم و بچهها آن را خواندیم ولی چون خاطرات سوریه در آن بود تصمیم گرفتیم چاپ آن را به تعویق اندازیم ولی شب خوابی دیدم که ما در سوریه هستیم و منتظریم پیکر حاجآقا را بیاورند. وقتی تابوت وارد شد پشت سر تابوت و پیش از همه آقای حسام حرکت میکردند. صبح وقتی خواب را برای بچهها تعریف کردم به این نتیجه رسیدم که حاجآقا مُهر تایید روی این کتاب زده و در انتشار آن نباید تردید کرد. امیدوارم این کتاب برای نسل آینده اثرگذار باشد.