printlogo


کد خبر: 190883تاریخ: 1397/1/22 00:00
نگاهی به رمان «آمین می‌آورم» اثر «امیر خداوردی»
انسان دیندار در هزاره سوم

سیف‌الله نجاریان: مسأله انسان دیندار در روزگار کنونی را باید موضوعی دانست که در آثار هنری، یا به آن پرداخته نمی‌شود یا اگر پرداخته شود، جز بیان کلیشه‌ها حرفی برای گفتن ندارد. این مسأله ریشه در بی‌اطلاعی هنرمندان از زیر و بم‌های مسائل دینی دارد و هنرمندان به خاطر اینکه گرفتار حواشی نشوند، سراغ این مسأله نمی‌روند. از آنجا که عصر امروز عصر الحاد است، انسان امروز حتی اگر در یک کشور اسلامی زیست کند هم نمی‌تواند از موج‌های بی‌دینی در جهان مدرن در امان بماند. از این رو پرداختن به مشکلات انسان دیندار در عصر کنونی و مواجهه او با دین و پدیده‌های جدید بشدت اهمیت دارد. «امیر خداوردی» در رمان «آمین می‌آورم» شخصیتی دیندار را خلق کرده تا مواجهه او با جهان جدید را بازنمایی کند. «ناتور دشت» اثر «جی‌دی سلینجر» از حیث زبان و نثر اثری است که در نخستین مواجهه‌ام با رمان «آمین می‌آورم» اثر امیر خداوردی به ذهنم خطور کرد. هرقدر جلوتر رفتم بر این شباهت تاکید کردم و به نظرم رسید نویسنده در فضا و حال و هوای این رمان مشهور بوده که دست به خلق اثری داستانی زده است. اثری که تصویری از زندگی یک شخصیت «معقول و منقول»خوانده را قرار است برای خواننده تصویر کند اما نویسنده عامل موفقیت «ناتور دشت» یعنی راوی آن را که نوجوانی مدرسه‌ای است فراموش کرده و همان لحن را برای یک طلبه علوم دینی برگزیده و این سبب می‌شود این لحن در کار ننشیند و خواننده با شخصیت اصلی هیچ حس نزدیکی و همزادپندارانه‌ای برقرار نکند.نویسنده برای فرار از برخی حواشی (با توجه به اینکه رمانش پیرامون یک فرد طلبه نوشته شده) سعی در ایجاد یک فضای ذهنی کرده که شاید مصداق خارجی نداشته باشد اما در این اثر تلاش کرده تصویری از زندگی یک طلبه را از دوران کودکی تا امروز که درگیری‌های شخصی بسیاری دارد، بازنمایی کند. اتفاقی که در آن موفق بوده و خواننده با تصویری مواجه می‌شود که به واقعیت نزدیکی بیشتری دارد و از آن نگاه قدسی که در تصویر کردن طلاب علوم دینی وجود دارد، فاصله دارد. نمایش دردسرهای یک طلبه و زندگی روزمره و سر و کله زدن‌های او با همسرش، تصاویری است که منبعث از زندگی عادی انسان‌هاست. خداوردی در این اثر سعی کرده هیچ تمایزی بین شخصیت «معقول و منقول»خوانده با دیگر افراد جامعه برقرار نکند و نمایی از یک طلبه و مشکلات زندگی طلبگی را در طنزهای گاهی گزنده بازگو کند و به نمایش درآورد. طلبه‌ای که زنش نماز نمی‌خواند، طلبه‌ای که به‌خاطر شرایط اقتصادی از حوزه بیرون آمده و مشغول تدریس شده و... شخصیتی است که بخوبی در این داستان پرداخته شده؛ هرچند همچنان لحن داستان بشدت آسیب‌زننده به شخصیت‌پردازی و جزئیات آن است. طلبه داستان بشدت دغدغه دین دارد و این دغدغه منحصر در امور ظاهری مانند حجاب نمی‌شود؛ حتی در طول داستان یک مرتبه به نحوه پوشش همسر شخصیت اصلی اشاره‌ نمی‌شود اما روی اینکه این شخصیت نماز می‌خواند یا نه تاکید بسیاری وجود دارد.  نویسنده از آنجا که خود یکی از طلاب علوم دینی است، بارها و بارها در داستان این مسأله را به رخ خواننده می‌کشد و البته با توجه به شخصیت اصلی داستان، این مسأله از داستان بیرون نزده است. ارجاع به داستان‌های دینی مطرح شده در قرآن  در این اثر یکی از نقاط قوت آن می‌تواند محسوب شود. مرور داستان حضرت نوح(ع) و حضرت لوط(ع) در قبال همسران‌شان، یکی از کهن‌الگوهایی است که نویسنده با توجه به تسلطش بر متون دینی از آنها سود برده و شخصیت اصلی به‌خاطر مقاومت برابر رفتارهای همسرش که از نظر عقیدتی با او همسو نیست (مانند قصه نوح و همسرش یا لوط و همسرش) نمادی از شخصیت‌های دینی مطرح‌شده در متون دینی را بازنمایی می‌کند. رمان از حدود صفحه ۴۰ آغاز می‌شود و تا پیش از آن هیچ ارتباط منطقی میان مرور خاطرات شخصیت راوی و رفت و برگشت‌های او وجود ندارد. خاطراتی از قوم و قبیله شخصیت اصلی که کمکی به داستان نمی‌کند و نقش و حضور آنها در تاریخ که روشن نمی‌شود نویسنده از بیان و مرور این خاطرات در ذهن شخصیت اصلی چه هدفی را در سر می‌پرورانده و دنبال می‌کرده است. به همین خاطر رمان از صفحه 50-40 به بعد تکلیف خواننده را روشن و روال خود را مشخص می‌کند. ویژگی‌های شخصیت اصلی داستان مانند علاقه‌اش به حرف «ج» و انتخاب اسامی غیرواقعی برای شخصیت‌های فرعی قصه سبب می‌شود خواننده با داستان ارتباط برقرار کند. در واقع رمان «آمین می‌آورم» اثری است که خواننده را با موقعیتی متفاوت روبه‌رو می‌کند اما نکته‌ای که باید مورد اشاره قرار داد این است که جایگاه انسان مسلمان ایرانی با تمام مختصاتی که دارد در این اثر روشن نمی‌شود. یعنی نویسنده حتی خطوطی از چهره انسان مطلوب را برای خواننده ترسیم نمی‌کند. البته ذهن آشفته و غیرمتمرکز شخصیت راوی نسبتی میان انسان ایرانی امروز برقرار می‌کند و به نظر می‌رسد نویسنده می‌خواسته از این طریق به خواننده نشان دهد انسان امروز ایرانی که حتی ممکن است دارای خصوصیت‌های دینی هم باشد، با چنین آشفتگی و سردرگمی‌ای روبه‌رو است اما در هیچ‌جا به انسان آرمانی اشاره‌ای نمی‌کند. در مجموع رمان «آمین می‌آورم» اثر امیر خداوردی را باید یک تجربه تازه در ادبیات داستانی دانست که توانسته خواننده را با موقعیت‌هایی روبه‌رو کند که شاید تا پیش از آن کمتر سابقه داشته، بویژه اینکه شخصیت اصلی ابتلائات روزمره از جنس انسان مدرن دارد که همین سبب می‌شود خواننده نسبت به شخصیت اصلی حساسیت بیشتری پیدا کند.


Page Generated in 0/0054 sec