printlogo


کد خبر: 190979تاریخ: 1397/1/23 00:00
به بهانه حذف تحقیرآمیز بارسا برابر گرگ‌های رم
ترس و سقوط

ریمونتادا واژه اسپانیایی بود که معنی بازگشت را در جهان فوتبال فریاد کرد؛ آنجا که بارسلونا بازی شکست خورده با ۴ گل اختلاف را با پیروزی ۶ بر یک مقابل پاری‌سن‌ژرمن جبران کرد. آن شب ریمونتادا صرف نظر از خیلی مسائل ارتباط مستقیم به شجاعت و مبارزه تا آخرین ثانیه بازی آبی‌واناری‌پوشان بارسلونا داشت اما  گلادیاتورهای رمی توانستند ریمونتادا را خاطره‌انگیزتر کنند چون شجاعت و درایت و عشق به تیم‌شان داشتند آن چیزی که والورده و ‌شاگردانش نداشتند. وقتی والورده هفته‌ها پیش از آوریل وحشتناک صحبت می‌کرد بی‌گمان از سه‌شنبه شب هم می‌ترسید. بارسلونا محتاط، ترسو و بی‌برنامه بازی کرد و آن را باخت تا بگوییم ترس نه‌تنها برادر مرگ که همنشین ناکامی است. رمی‌ها نه از ستارگان بارسا و نه از رکوردهای‌شان واهمه‌ای نداشتند و بحق به مرحله بعدی مسابقات رفتند تا نشان دهند فوتبال بازی بی‌هیچ خودباختگی است و امید تنها برای قوی‌تر‌ها روی کاغذ تکرار نمی‌شود. تعویض‌های ناامید‌کننده والورده و وقت‌کشی دروازه‌بان و رفتارهای زشت سوارز نشان از عواملی داشت که در فوتبال امروز بی‌اثر است. بارسلونا باخت تا نشان دهد آن چیزی که یک تیم را به نابودی می‌کشاند کم‌فروشی و ‌اعتنا به نام‌ها است.
شاید این تسکینی تلخ برای عزاداران بارسا باشد اما حقیقت اینجاست تیمی که در مجموع دو بازی رفت و برگشت لایق پیروزی بود به نیمه‌نهایی چمپیونز لیگ صعود کرد؛ بدون هیچ شک و تردید. خیلی‌ها البته این شکست را به «بیماری بارسا» نسبت می‌دهند، تیمی که انگار اگر قرار نباشد تورنمنت را فتح کند حتما باید در این مرحله حذف شود. بارسا از سال 2014 بدین سو 4 بار از رسیدن به جمع 4 تیم برتر اروپا باز مانده، تیمی که دیشب در رم تکه و پاره شد، فصل پیش به هیچ‌وجه زورش به یوونتوس در تورین نرسید و سال‌های 2014 و 2016 هم قدرت مقابله با اتلتی دیگو سیمئونه را نداشت. در این شب آندرس اینیستا، بازیکنی که پا به استادیومی می‌گذاشت که سال 2009 با اینکه 60 درصد هم آمادگی جسمانی نداشت جام قهرمانی را بالای سر برده بود، نمایشی ضعیف داشت اما نه ضعیف‌تر از هیچکدام از هم‌بازی‌هایش. اینیستا تاثیری شگرف بر تاریخ این تورنمنت در یک دهه‌ اخیر داشته، تاثیری 10 برابر قد کوتاهش. او 4 بار قهرمانی چمپیونز لیگ را جشن گرفته و در تمام فینال‌ها مقابل آرسنال، منچستر یونایتد (دو بار) و یوونتوس یکی از کلیدی‌ترین بازیکنان بارسا بوده است.
تا زمانی که اینیستا در زمین بود حداقل امید یک شوت و یک گلِ نجات‌بخش از او، بر خلاف جریان بازی، وجود داشت (نیمه نهایی 2009 مقابل چلسی را به یاد بیاورید) اما وقتی او در دقایق پایانی تعویض شد، برای هر کسی که فوتبال را می‌فهمد، یا حداقل درک درستی از روانشناسی انسانی دارد، واضح و روشن بود که این می‌تواند آخرین حضور ستاره‌ بارسا در چمپیونز لیگ باشد. قرارداد اینیستا جوری تنظیم شده که او باید حداکثر تا 31 آوریل به باشگاه اعلام کند که مایل به تمدید آن برای یک سال دیگر هست یا قصد ترک تیم را دارد. وقتی بعد از بازی یکی از اینیستا پرسید آیا ممکن است این آخرین تجربه اروپایی‌اش باشد او جواب داد: «ممکنه».
از منظر صرفا فوتبالی اما رم در این شب از هر نظر بر بارسا برتری داشت. شاگردان اوزبیو دی فرانچسکو در واقع سر نخی که در بازی رفت به دست آورده بودند را در بازی برگشت دنبال کردند، سر نخی که رویش نوشته شده بود «به سوی نیمه نهایی». قبلا شاهد بازی‌هایی از این دست بوده‌ایم، مثلا وقتی سال 2004 دپورتیو لاکرونیا در سن‌سیرو دروازه‌ میلان را باز کرد اما در ادامه 4 گل از مدافع عنوان قهرمانی چمپیونز لیگ خورد. با این حال بازیکنان دپور به این باور درست رسیده بودند که نتیجه‌ بازی رفت حقیقت تفاوت کیفیت 2 تیم را به ثبت نرسانده بود و در نتیجه در بازی برگشت در بازگشتی تاریخی 4 بر صفر روسونری را شکست دادند و صعود کردند.
رم هفته پیش هم لیاقت بیشتری از شکست
4 بر یک داشت و فرصت‌های زیادی را در نوکمپ از دست داد. بازیکنان جالوروسی با این باور و با طرح عالی دی فرانچسکو، بالا بردن خط آفساید، پرس بارسا در زمین خودشان و کوچک‌ کردن زمین، این بار اما به آنچه واقعا حق‌شان بود رسیدند و نهایت استفاده از ساق‌های خسته‌ حریف‌شان را بردند. رمی‌ها در این بازی با تاکتیک و انرژی کریپتونیک خودشان یک بار دیگر نشان دادند اگر به بارسا با فشار زیاد حمله شود فرم‌شان کاملا به هم می‌ریزد. در این شب هیچکدام از بازیکنان بارسا، تاکید می‌کنم هیچکدام، درست دنبال توپ‌های رمی‌ها ندویدند.
بعد از بازی خود اینیستا با چشمانی خیس این شب تلخ را چنین تحلیل کرد: «واقعا قبولش سخته. اصلا نمی‌شه باورش کرد. ما با پیروزی بازی رفت باید راحت صعود می‌کردیم ولی امشب آنقدر بد بودیم که حذف شدیم. ما خیلی دوست داشتیم یک بار دیگه این تورنمنت را فتح کنیم ولی در این راه شکست خوردیم. این واقعا دردناکه. ولی دیگه کاری از دستمون بر نمیاد و از الان باید به بازی هفته بعد با والنسیا فکر کنیم. ما هنوز می‌تونیم
2 جام ببریم».
و مساله همین جاست. من قبلا هم نوشتم که عادت رسیدن به فینال کوپا دل ری (حالا 5 فصل پیاپی) به ضرر بارسا شده و باعث شده آنها در ژانویه و فوریه مثل حیواناتی وحشی فوتبال بازی کنند و فراموش کنند که باید مقداری انرژی هم برای آخر فصل کنار بگذارند. این درسی است که ارنستو والورده هم باید فرا بگیرد. سهم او در این شکست اعتماد نکردنش به برخی بازیکنانش در طول فصل بود و استفاده‌ نه چندانش از سیستم چرخشی برای استراحت دادن بیشتر به مهره‌های کلیدی‌اش. در واقع تلاش برای فتح با اقتدار لالیگا باعث شد بارسا شانس قهرمانی در چمپیونز لیگ را از دست بدهد.
در نهایت بارسلونا مقابل رم حذف شد، تیمی که از نظر جسمی و ذهنی مقابلش کم آورد. هر تیمی برای فتح بزرگ‌ترین افتخارات، بویژه سه‌گانه، نیاز به روحیه‌ جنگنده‌ای خستگی‌ناپذیر دارد، عاملی که معمولا پسران کاتالان پر از آن هستند اما این بار دست آنها خالی بود و نتیجه همانی شد که باید.


Page Generated in 0/0065 sec