printlogo


کد خبر: 191056تاریخ: 1397/1/27 00:00
نگاهی به پیوند اولین رئیس‌جمهور با دشمنان جمهور
مهلکه شکست تز «شورشگری»

روز شنبه 30 خرداد 60، روز طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر در مجلس بود. در اولین جلسه بررسی طرح مزبور، 15 تن از نمایندگان از شرکت در جلسه خودداری کردند که برخی از شناخته شده‌ترین آنها عبارت بودند از: مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی، یدالله سحابی، احمد سلامتیان، احمد صدر حاج‌سیدجوادی، احمد غضنفرپور، محمد مجتهدشبستری و هاشم صباغیان. همه گروه‌ها و جریان‌های مخالف نظام
ـ جز اندکی که مرزبندی ایدئولوژیک و استراتژیک با لیبرال‌ها داشتند ـ قرار حمایت از بنی‌صدر را گذاشته بودند. بنی‌صدر کاملاً مخفی شده بود و هیچ کس از محل اختفای او خبر نداشت؛ تا آنجا که دادستان انقلاب اسلامی مرکز نیز بعداً اعلام کرد از محل سکونت بنی‌صدر هیچگونه اطلاعی در دست نیست. بعداً معلوم شد او ابتدا در منزل دکتر ناصر تکمیل همایون، عضو حزب ملت ایران و از دوستان قدیمی بنی‌صدر در ایران و فرانسه، مخفی شد و پس از چند نقل و انتقال و تغییر مکان، سرانجام از طریق حسین نواب‌صفوی، صاحب امتیاز روزنامه انقلاب اسلامی ـ که رابط سازمان با دستگاه بنی‌صدر بود ـ به مخفیگاهی رفت که سازمان تدارک دیده بود. عصر روز سی‌ام خرداد، در تهران و چند شهر بزرگ دیگر، هواداران و وابستگان سازمان حرکتی را انجام دادند یا شروع کردند که سرانجامی جز تباهی برای آنها نداشت. سازمان بعداً مدعی شد 500 هزار نفر در تظاهرات 30 خرداد شرکت کردند؛ لیکن تعداد افراد سازماندهی شده سازمان و گروه‌هایی که به آنها پیوستند و در حمایت از بنی‌صدر و سازمان به تظاهرات خشونت‌بار و مسلحانه دست زدند، بیش از چند هزار نفر نبود. خبرگزاری رویتر گزارش داد «حدود 3 هزار نفر از افرادی که به سازمان چریکی مجاهدین خلق تعلق دارند خیابان‌ها را بستند و تعدادی اتومبیل و موتوسیکلت را آتش زدند و علیه حکومت اسلامی به شعار دادن پرداختند».  آقای هاشمی‌رفسنجانی در خاطرات روزانه خود، ذیل 30 خرداد، نوشته است:
... گروهک‌های مجاهدین خلق و پیکار و رنجبران و اقلیت فدایی و... تدارک وسیعی برای ایجاد آشوب و جلوگیری از کار مجلس دیده بودند و به نحوی اعلان مبارزه مسلحانه کرده‌اند. از ساعت 12 ظهر به خیابان‌ها ریختند و تخریب و قتل و غارت و آشوب را در تهران و بسیاری از شهرستان‌ها آغاز کردند. کم کم نیروهای سپاه و کمیته‌ها و حزب‌اللهی‌ها به مقابله برخاستند. من در مجلس بودم. صدای تیراندازی از چندین نقطه شهر به گوش می‌رسید. خبر از جراحت و شهادت عده‌ای نیز می‌رسید. جمعی از نمایندگان در دفتر من جمع شده بودند. نزدیک غروب، آقای [رضا] زواره‌ای مسؤول ستاد امنیت آمد و نوار ضبط شده از ارتباطات تلفنی مرکز فرماندهی مجاهدین خلق با رابط‌های آشوب خیابانی را آورد که برنامه وسیع تخریب و آشوب آنها را مشخص می‌کرد. اوایل شب، آشوبگران شکست خوردند و متفرق شدند؛ بدون اینکه کار مهمی از پیش ببرند؛ جز تخریب چند ماشین و مرگ و جرح چند نفر از طرفین... خبر رسید خانم بنی‌صدر را هم بازداشت کرده‌اند. نظر دادیم ایشان را آزاد کنند و در خانه تحت نظر داشته باشند.  شروع تظاهرات، ساعت 4 بعدازظهر تعیین شده بود و مکان‌های تظاهرات در تهران، عبارت بودند از: خیابان انقلاب، میدان فردوسی، خیابان طالقانی، منیریه، خیابان ولیعصر، میدان ولیعصر، بلوار کشاورز، میدان فلسطین، خیابان نظام‌آباد و پل سیدخندان.  مسؤولیت و هدایت تظاهرات، به عهده «بخش اجتماعی» و زیرنظر محمد ضابطی بود. هواداران تشکیلاتی در تیم‌های 3 تا 5 نفره سازماندهی و به یکی از سلاح‌های سرد مسلح شده بودند. رده‌های بالاتر دارای سلاح گرم بودند. چاقو، چماق، تیغ موکت‌بری، قمه، پنجه بکس و فلفل (برای پاشیدن به چشمان مخالفان) از وسایلی بود که اغلب هواداران ـ به دستور تشکیلات ـ با خود حمل می‌کردند.  تظاهرات، نه به صورت خودجوش بلکه بر اساس تصمیم رهبری سازمان، به یک حرکت کور مسلحانه تبدیل شد. مقصود از این، چنانکه سازمان بارها بدان اعتراف کرده بود، عملیات «سرنگونی نظام»، به صورت شبه‌کودتا و با حضور سازماندهی شده «هواداران» و با «پیشتازی عنصر مسلح» بود. بنی‌صدر به دلیل ضعف تحلیل و بینش سیاسی و نیز مغلوبیت روانی در برابر سازمان ـ به امید کسب موقعیت سیاسی جدید، پس از تغییر حاکمیت ـ این حرکت را همراهی کرد.  مردم حزب‌اللهی و حتی کسانی که نظر میانه‌ای داشتند، در برابر این تظاهرات ـ که نقطه عطف تغییر فاز سیاسی به فاز نظامی تلقی می‌شد ـ موضع‌گیری کردند. از جنوب شهر تهران و مناطق دیگر (میدان خراسان، میدان امام حسین(ع)، خیابان مولوی، شهرری، راه‌آهن و جوادیه و...) گروه‌های مردم به راه افتادند و با موتور، دوچرخه، اتوبوس، مینی‌بوس و هر وسیله شخصی و امکان دیگری که در دسترس بود، خود را به مرکز شهر رساندند. در ابتدای رویارویی، مردم عموماً از کمربند یا سنگ استفاده می‌کردند ولی زمانی که هواداران سازمان با سلاح‌های مختلف سرد (و در چند جا سلاح گرم) حمله کردند، نیروهای سپاه و کمیته وارد عمل شدند. مردم، در خلال این درگیری‌ها متحمل جرح و ضرب و قتل تعدادی از خود شدند. اولین خبر منتشره درباره تعداد تلفات 30 خرداد تهران، حاکی از آن بود که 16 تن از مردم کشته و ده‌ها نفر مجروح شده‌اند. 8 تن از مجروحان نیز فردای آن روز به علت شدت جراحات وارده، در بیمارستان فوت کردند. صدای آمریکا در خبر خود، وقایع 30 خرداد تهران را از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی بی‌سابقه توصیف و اعلام کرد در خلال درگیری‌های آن روز «دست‌کم 30 تن کشته و 200 تن مجروح شدند». خیابان‌های محل درگیری در تهران وضعیت غریبی پیدا کرده بود. چهره‌های ملتهب، مغازه‌های تعطیل شده، اتوبوس‌های به آتش کشیده شده و دود لاستیک‌های سوخته، چهره این مناطق را دگرگون کرده بود. هواداران سازمان (و اغلب همان «میلیشیا»ی معروف) به همراه جمعی از هواداران دیگر گروه‌ها، در کوچه و خیابان، افرادی را که از جهت هیات ظاهری به حزب‌اللهی‌ها شبیه بودند، کتک‌زده و از آنها می‌خواستند به نفع بنی‌صدر و سازمان شعار دهند، چوب و سنگ بر سر و روی افراد مقاوم می‌ریختند و با کارد و چاقو و تیغ موکت‌بری صورت و بدن آنها را زخمی می‌کردند.  حضور گروه‌های مختلف مردم و پاسداران در خیابان‌های اصلی و مرکزی شهر کم‌کم وضع را دگرگون کرد و دستگیری مهاجمان آغاز شد. از حدود ساعت 7 بعدازظهر، هواداران باقیمانده که مبهوت از این شکست بودند، با انفعال و سردرگمی، متفرق شدند و فضای شهر تحت کنترل نیروهای انتظامی آرام گرفت.  همزمان در چند شهر مانند اصفهان، همدان، ارومیه، شیراز، اهواز، اراک، زاهدان، مسجدسلیمان، بندرعباس و مشهد نیز درگیری‌های پراکنده مشابهی در سطوح کوچک‌تری رخ داد که طی آنها نیز ده‌ها تن مجروح و چند تن کشته شدند. مقارن با این وقایع، شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم شاه نیز در مصاحبه‌ای با یک روزنامه فرانسوی گفت: «اگر بنی‌صدر سرنگون شود، در ایران حمام خون جاری خواهد شد».  حضور خودجوش و گسترده مردم نقاط مختلف کشور در تظاهرات خیابانی روزهای 30 و 31 خرداد در تجدید پیمان با رهبر کبیر انقلاب و اعلام حمایت از مجلس شورای اسلامی و مخالفت با بنی‌صدر و سازمان، عملیات ارعابی و شورشگرانه سازمان را با ناکامی مواجه کرد. روز 31 خرداد نیز بررسی طرح عدم کفایت رئیس‌جمهور در مجلس ادامه یافت و در جلسه بعد از ظهر آن، اکثریت نمایندگان به عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر رأی دادند. در این روز نیز نمایندگان طرفدار نهضت آزادی و رئیس‌جمهور از شرکت در جلسه مجلس شورای اسلامی خودداری کردند. علاوه بر افرادی که جلسه 30 خرداد را ترک کرده بودند، عزت‌الله سحابی، گلزاده غفوری، اعظم طالقانی و حسین انصاری‌راد نیز از شرکت در جلسه 31 خرداد خودداری کردند. همچنین 10 تن از نمایندگان مجلس با صدور یک اطلاعیه مشترک دلایل خود را برای رأی دادن به عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر اعلام کردند. در بین امضاکنندگان این نامه در کنار نام محمدکاظم موسوی بجنوردی، محمد محمدی‌گرگانی و امید نجف‌آبادی، نام حسن یوسفی‌اشکوری نیز به چشم می‌خورد.  وی معمولاً در مجلس، مواضع همسو و هماهنگ با نمایندگان وابسته به نهضت آزادی اتخاذ می‌کرد و بعدها نیز از پیوستگان و هواداران جدی این جریان شد ولی در ماجرای عزل بنی‌صدر، برخلاف موضع مهندس بازرگان و همفکرانش اقدام کرد. در اطلاعیه جمع 10 نفره مزبور، ضمن تأکید بر رهبری حضرت امام تلاش شده بود در مخالفت با رئیس‌جمهور، ضمن انتقاد به جناح مقابل وی نوعی مرزبندی با سایر نیروهای پیرو خط امام و حزب جمهوری اسلامی انجام شود. این اطلاعیه، «انتقادهای اصولی و اساسی» وارد بر بنی‌صدر را «مقابله وی با نظام و رهبری امام»، عمده ساختن اختلاف با جناح مقابل و تبدیل شدن به «مرکز وحدت اکثر مخالفان نظام جمهوری اسلامی»، «غرور و خودمداری و کیش شخصیت» و «مخالفت با نهادهای انقلابی» برشمرده بود. حجت‌الاسلام محمد موسوی‌خوئینی‌ها در آخرین جلسه رسیدگی به طرح عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور ضمن سخنان مشروحی در مخالفت با بنی‌صدر تأکید کرد:
... بحث از یک فرد نیست که اگر مساله، یک فرد بود این همه جنجال نداشت. اینجا بحث از یک جریان است؛ جریان آمریکایی ضداسلامی... آقایان مخالفان، آیا این انصاف است که شما اختلاف خط آمریکایی ضداسلام را با خط اصیل انقلاب اسلامی یعنی خط امام، به نزاع بین 2 جناح سیاسی داخلی تفسیر کنید؟... شما هنوز نشنیدید که امام گفتند من بیش از یک سال صبر کردم ولی احساس خطر برای جمهوری اسلامی کردم... آیا باز هم می‌گویید اختلاف بین 2 جناح سیاسی است؟... بحث بر سر عدم کفایت رئیس جمهوری است که در متن خط آمریکا خواسته یا ناخواسته قرار گرفته است. خطی که از جبهه [ملی] آمریکایی شروع می‌شود و تا چپ‌های آمریکایی ختم می‌شود.  حجت‌الاسلام رفسنجانی، رئیس مجلس نیز با اشاره به وقایع 30 خرداد چنین گفت: ... خبر آشوب دیروز عصر
[= 30 خرداد] را که با پرچمداری منافقین خلق و پیکار و اقلیت فدایی و به اسم رئیس‌جمهور در حال عزل انجام شد اطلاع دارند، آنچه که واقع شد در آستانه طرح عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور، خود بهترین گواه عینی عدم کفایت رئیس‌جمهور است. آیت‌الله خامنه‌ای نیز طی سخنان مشروحی ضمن تأکید بر اینکه رأی به عدم کفایت بنی‌صدر ناشی از یک اختلاف حزبی و سیاسی نیست و در واقع یک مسؤولیت الهی در پاسخ به خواست مردم است، به تفصیل، دلایل و اسناد عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر را تبیین و ارائه کردند. پس از عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری طی پاسخ حضرت امام به نامه رئیس مجلس شورای اسلامی و اتمام روال حقوقی و قانونی موضوع براساس قانون اساسی، امام خمینی اول تیرماه 60 در دیدار اقشار مختلف مردم ضمن اشاره به وقایع 30 خرداد و تجلیل از حضور ملت، در صحنه دفاع از انقلاب، هواداران سازمان را به تفکر و توبه و جدایی از آشوبگران دعوت کردند: ... به این جوان‌های گول‌خورده‌ای که از چند نفر گرگ گول خورده‌اند، نصیحت می‌کنم... توجه داشته باشید این امری که 2 روز پیش [ = 30 خرداد] اتفاق افتاد این را مطالعه کنید، ببینید چه بود؟... شما که بازی خوردید و سران جنایتکار منافقین شما را بازی دادند و خودشان در پناهگاه‌ها نشستند و شما را به خیابان آوردند و آن غائله اسفناک را به دست شما به بار آوردند... اعلام قیام مسلحانه در مقابل کیست؟ اعلام قیام مسلحانه در مقابل ملتی است که قریب 20 سال و اخیراً دو- سه سال، خون خودش را داده و دست آمریکا و بلوک او را، و شوروی و بلوک او را، از این کشور کوتاه کرده است... کراراً من [به بنی‌صدر] گفتم بیا و از این گروهک‌های فاسد، از این منافقین، تبری کن، حیثیت خودت را از دست نده، برو در ملأعام و اینها را از خود بران. اینها تو را به تباهی می‌کشند... من خیر این گروه‌ها را می‌خواهم، اگر این گروهک‌ها دست بردارند و در مقابل اسلام و کشور اسلامی قیام نکنند و آنهایی که قیام کردند توبه کنند و برگردند به دامن اسلام... جوان‌ها و دخترها و پسرهای عزیز ما گول اینها را نخورند. از دامن اینها فرار کنند و به آغوش اسلام برگردند... آن آقا [= بنی‌صدر] که من کراراً به او گفتم که حسابت را از این منافقین جدا کن و اعلام کن به اینکه شماها
[= منافقین] از اسلام نیستید و شماها به من ارتباط ندارید، نپذیرفت و دید آنچه دید و من امیدوارم که توبه کند... برای همه کس هر کار بکند، باز جای توبه هست، در توبه باز است، رحمت خدا واسع است».
منبع: سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی


Page Generated in 0/0054 sec