printlogo


کد خبر: 191212تاریخ: 1397/1/29 00:00
همتی بلند برای ثبت یادگار آزادگان در موصل

محمدعلی آقامیرزایی*: نوشتن از رضا برجی کار ساده‌ای نیست. رضا مرد ساده‌ای است. ساده که می‌گویم نه از این جهت که پیچیدگی‌های مردان ایرانی امروزی را دارا نباشد، نه! رضا هم مثل تمام مردان این دیار با پیچیدگی‌های هزارلایه ذهنی روبه‌رو است اما ساده است از این لحاظ که وقتی می‌خواهد خودش باشد بدون ترس از قضاوت دیگران به تمام، خودی را که دوست دارد به نمایش می‌گذارد. نخستین‌باری که با او آشنا شدم هنگامی بود که سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران می‌خواست نگاتیوهایش را از جنگ‌هایی که عکاسی کرده، بخرد. در فرهنگسرای پایداری ‌بودم و رضا هم چند جلسه‌ای با یاسر هشترودی برای انجام این کار جلسه گذاشت. آنجا بودم که فهمیدم بیش از 8 جنگ معاصر را عکاسی کرده است. از افغانستان، چچن و بوسنی گرفته تا لبنان، فلسطین و... تمرکزش را روی عکاسی از جنگ‌های معاصر جهان معطوف کرده و در این رشته کار را ادامه می‌داد. یکی از بزرگ‌ترین عکاسان خبری جهان رکورد 7 جنگ را در کارنامه خود داشت و رضا توانسته بود این رکورد را بشکند و عکس‌های دست اولی از جنگ‌های معاصر بگیرد. این کار را از افغانستان آغاز کرد و بعد با منازعاتی که در منطقه رخ داد، کار را ادامه داد. بسیار خونگرم و صمیمی بود و خیلی زود رابطه کاری ما به رابطه‌ای دوستانه بدل شد. رضا با اعتقادی که به نیروی بچه‌مسلمان‌های منطقه داشت خیلی زود توانست راهش را بیابد و پیگیری کند. قدرت اعتقاد به راه و هدف همواره برایش نیرویی مضاعف و تمام ناشدنی به ارمغان می‌آورد. رضا خود را وقف کاری کرد که به درستیش ایمان داشت. در همان روزها آمریکا به عراق یورش برد و صدام را از قدرت به زیر کشید؛ این بهترین بهانه برای خبرنگاران و عکاسان خبری برای ثبت این رویداد بود. من با یاسر هشترودی و رضا برجی تصمیم به سفر به این کشور مصیبت‌زده گرفتیم. رضا همراه با کاروان دیگری از راه بغداد رفت و من و یاسر هم از مرز شلمچه از طریق بصره برای ثبت این اتفاق با گذر از استان ملتهب عماره تا بغداد رفتیم. حاصل این سفر در گزارش‌هایی که در روزنامه جوان و نشریه یادماندگار نوشتم ثبت شد. عکس‌های رضا هم در ویژه‌نامه «یادماندگار» به چاپ رسید. در این سفر در پی اردوگاه‌های اسارتی که آزادگان ایرانی در آن روزگار مقاومت خود را سپری کرده بودند می‌گشتیم. به رمادی و فلوجه رفتیم و همچنین اردوگاه‌های موصل که بسیاری از آزادگان هنوز زخم‌هایی از این اردوگاه بر روح و جان‌شان دارند. اردوگاه موصل در آن آشفته‌بازار توسط عشایری فقیر تبدیل به محل اقامتی اجباری شده بود و تمام آثار مقاومت آزادگان در حال نابودی بود. رضا با عکاسی از این اردوگاه توانست لحظاتی از مقاومت قهرمانان صبور ما را در اسارت که بر دیوارهای اردوگاه حک شده بود ثبت و ضبط کند. همین یک کار او ارزش بسیاری دارد و برای فعالیت حرفه‌ای یک عکاس در دنیا و آخرت هم کافی است. در سفر بعدی تمام این دیوارها رنگ شده و آثار و نوشته‌های آزادگان کاملا از میان رفته بود. وضعیت اردوگاه‌های موصل در دوران اسارت آزادگان و نمای کلی این اسارتگاه و دستخط آزادگان ایرانی روی دیوارهای اردوگاه‌های موصل به همت و تلاش رضا برجی از آسیب نسیان و فراموشی زمان جان سالم به در برد و همه در میان نگاتیوهای رضا جاودان شد. برای قدردانی از یک عکاس خبری جنگ همین یک همت کافی است، بگذریم از اینکه رضا در منازعات بسیاری با حضور در صحنه و ثبت وقایع از دیدگاه یک عکاس مسلمان شیعه توانسته دیدگاه متفاوتی را به نمایش بگذارد. همت و ایثار بچه‌های این سرزمین در دفاع‌مقدس چنان فرازی برجسته‌ بود که تمام تلاش بازماندگان را برای ثبت و ماندگاری این لحظات می‌طلبد. در این میان هرکس به قدر بضاعت خود توانسته باری را از دوش فرهنگ پایداری بردارد و گوشه‌ای از این قهرمانی‌ها و سلحشوری‌های فرزندان خاک و آفتاب را جاودان کند. رضا هم با عکاسی از اردوگاه‌های اسارت برای خود توشه‌ای فراهم آورده تا در روز واپسین، شفیع و یاورش باشد. بادا که با همان یاوران آسمانی محشور شود.
*نویسنده ادبیات دفاع مقدس


Page Generated in 0/0129 sec