printlogo


کد خبر: 191555تاریخ: 1397/2/5 00:00
اخبار

نگاهی به فیلم «گرگ‌بازی» اثر عباس نظام‌دوست
توهم، ترحم، معما
زهرا شعبان شمیرانی: «گرگ‌بازی» نخستین ‌ساخته سینمایی عباس نظام‌دوست است. کارگردان جوانی که سال‌ها دستیار محمدعلی نجفی، کارگردان «سربداران» بوده است. به همین دلیل از دیدن نام او به عنوان تهیه‌کننده فیلم تعجب نمی‌کنیم. نام نجفی ما را قدری پیش از تماشای فیلم به آن امیدوار کرده است. حتی خاطره سال‌های دور سربداران هم کافی است تا به نام سازنده‌اش اعتماد کنیم. از سوی دیگر در این 3 سال اخیر، فیلم‌اولی‌ها شگفتی‌هایی آفریده‌اند که تا سال‌ها باعث خواهد شد به آنها خوش‌بین و امیدوار باشیم هر چند گاهی از این اعتماد سخت پشیمان شده باشیم.  «گرگ‌بازی» که نخستین‌ اکران خود را در جشنواره جهانی فیلم فجر داشته، در واقع نام یک بازی فرانسوی است که اتفاقا به لحاظ دراماتیک بستر مناسبی برای فیلم گشوده است و کشش زیادی ایجاد کرده و توانسته مخاطب را تا پایان بازی/ فیلم با خود همراه کند. The  wolfman  نیز نام فیلمی آمریکایی محصول سال 2010 است که خود بازسازی فیلم قدیمی‌تری در سال 1941 بوده با این خط داستانی که مردی مورد حمله گرگ‌ها واقع می‌شود و پس از آن خود نیز به نوعی تبدیل به یک گرگ می‌شود. البته اینجا پای بازی در میان نیست اما در فیلم نظام‌دوست قصه بازی جدی و خشنی مطرح است که برای افراد ترجمان داستان زندگی است. برای خطر spoil  صرفا به نحوه بازی و حرف فیلمساز که قرار است از دل بازی به مخاطب برسد می‌پردازیم. در این بازی یک نفر داور یا ناظر است، یک نفر پیشگو است، یک نفر جادوگر، 2 نفر گرگ و بقیه شهروند هستند. پیشگو باید حدس بزند که گرگ کیست و در واقع به نحوی از شهروندان در برابر گرگ‌ها محافظت کند اما نباید خودش را لو بدهد چون گرگ‌ها طبعا در پی کشتن او هستند. این میان جادوگر یک بار توان زنده کردن  کسی که کشته شود خواه به دست شهروندان و خواه گرگ‌ها را دارد اما تاکید کارگردان از کانال بازی بر این است که بدترین اتفاق کشته شدن پیشگو-بخوانید رهبر- به دست شهروندان است. این یعنی شهروندان که حفظ جان‌شان به دست پیشگوست اولا به پیشگویشان بدبین شدند و از این بدتر یعنی به گرگ‌ها اعتماد کردند و شهروندانی که به گرگ اعتماد کنند، سزاوار کشته شدن هستند.     ایده فیلم ایده بسیار خوب و خلاقانه‌ای است حتی فرم را هم خوب اعمال کرده است البته اگر از فلش‌بک‌های خسته‌کننده و بیهوده دایره جنایی بگذریم. راه رفتن روی مرز حقیقت و خیال، ریسک بالایی است که آخرین نمونه ناموفق و هدر رفته‌اش را همین جشنواره اخیر در فیلم «سوءتفاهم» احمدرضا معتمدی شاهد بودیم. مفهومی فلسفی به نام واقعیت و فرا واقعیت که البته با آنچه منظور بودریار از کلان‌روایت است، فاصله و تفاوت جدی دارد. اما به هر روی «گرگ‌بازی» با موفقیت این بازی را به پایان برده است. شاید هم آغاز کرده... نکته جالب و به نظر مثبت دیگر «گرگ‌بازی» انتخاب ژانر معمایی- پلیسی با فضایی جدید است؛ ژانری که نبود یا حذفش به سینمای ایران آسیب زده بویژه از جهت تعداد مخاطب. فیلمی به دور از کلیشه‌ها و موضوعات تکراری و بیمار. با اینکه حتی گوشه و کنایه‌هایی به ردپای خیانت زده اما به هیچ‌وجه آن را دست‌مایه صدور احکام قابل تعمیم نکرده است. از طرفی پایان جسورانه‌ فیلم اگر چه باز است اما نه بی‌سر و ته است و نه باخت- باخت.


زندگی «جهان پهلوان تختی» باز هم سوژه یک فیلم شد
سعید ملکان و بهرام توکلی «زندگی جهان‌پهلوان تختی» را مقابل دوربین می‌برند. «زندگی جهان‌پهلوان تختی» تازه‌ترین تجربه همکاری سعید ملکان و بهرام توکلی است؛ نگارش فیلمنامه این فیلم سینمایی به‌تازگی به اتمام رسیده و جهت دریافت پروانه ساخت به وزارت ارشاد ارائه شده است. عوامل پشت صحنه این فیلم سینمایی انتخاب شده‌‌اند و گروه در حال حاضر مشغول بازبینی لوکیشن‌‌های فیلم هستند و طی روزهای آینده نام بازیگران زندگی جهان‌پهلوان تختی اعلام خواهد شد.


Page Generated in 0/0142 sec