محمد قراگزلو: 1- تا قبل از این تصور میکردم بازی در ریازور راحتترین و کمدردسرترین مسابقه بارسا طی بازه زمانی 5 هفته پایانی باشد. قبل از این البته بارسا باید در خانه از ویارئال سختکوش و مدعی سهمیه اروپایی میزبانی میکرد و میشد قهرمانی را در خانه مسجل کرد اما فینال کوپا دلری برنامههای لالیگا را تغییر داد و حالا ماموریت باید در خانه دپور انجام میشد. دپور را به خاطر آنچه از این تیم طی نیمفصل نخست و تا همین جای ماجرا دیده بودیم یکی از معدود تیمهای بیکیفیت لالیگا میدانستم که قادر به ایجاد دستاندازی در مسیر قهرمانی بارسا نیست اما یکشنبه شب، ریازور با مهرههای بینام و نشانش حداقل به اندازه 70 دقیقه لحظاتی شبیه به تیم قابل ستایش و فراموشنشدنی اواسط دهه 90 را تجربه کرد که ژالمینیا، ماکای، بهبهتو، دوناتو و خوآن کارلوس والرون را داشت و حتی لالیگا را بالاتر از بارسا فتح کرده بود. دپور برای رهایی از سقوط مصمم به نظر میرسید اما بدشانس بود که عملیات غیرممکنش تا ممکن شدن پیش رفت و ایستادگی مقابل باثباتترین بارسلونای 3-2 فصل اخیر که برای قهرمانی لَهلَه میزد، ممکن نبود. تیم سیدورف برای بردن ستاره نداشت اما آنقدر انگیزه داشت که بازی پایاپای با بارسای پرستاره چیزی شبیه سوپرفوتبالهای لالیگا شد و در هیچ مقطع زمانی مسابقه کمرمق و بیحال دنبال نشد. دپور به اندازه بارسا حمله کرد، پاس داد و موقعیت آفرید تا بازی 2 بر صفر باخته را با 2-2 عوض کند و به دنبال پیروزی و زنده نگه داشتن اندک شانسهایش برای صعود باشد اما بارسا برای قهرمانی عطش عجیبی داشت و ایستادگی مقابل زوج سوارز- مسی شدنی نبود البته فراموش نکنید نمایش یکشنبه شب دپور یک پیام بزرگ برای فوتبال اروپا داشت؛ لالیگا بهترین است.
2- بعد از نمایش بینظیر در فینال کوپادلری، بارسا به اندازه کافی برای این مسابقه استراحت کرده بود و اصلا دوست نداشت سرنوشت قهرمانی به بازی حیثیتی در نوکمپ گره بخورد. این مهم با در نظر گرفتن نمایش حیرتانگیز دپور برای لحظاتی به خطر افتاد اما والورده دوباره با تغییرات درست بارسا را برنده از زمین بیرون آورد. حضور دنیس سوارز و بعد پائولینیو و اینیستا در زمین همه چیز را عوض کرد و دپور از آن تیم امیدوار دقیقه 64 به تیمی شکستخورده و تسلیمشده در دقایق پایانی بدل شد که احساس میکرد حتی با بهترین نمایش فصل هم چیزهای زیادی از بارسا کمتر دارد. والورده با تغییرات حین بازی پیروزی بزرگ را رقم زد و بارسا را 4 هفته قبل از پایان فصل قهرمان کرد اما هر بار که این اتفاق تکرار شود پرسشهایی درباره حذف دردناک از لیگ قهرمانان در پایتخت ایتالیا بیشتر از قبل تکرار خواهد شد؛ اینکه چرا والورده در آن مسابقه مسخ شده و در لحظات بحرانی تغییری در ترکیب تیمش ایجاد نکرد؟
3- قهرمانی لالیگا در فاصله 4 مسابقه تا پایان فصل دستاورد فوقالعاده بزرگی است که شاید بارسای طلایی دوران پپ هم خیلی سخت میتوانست به آن دست یابد. در واقع ثبات در چنین لیگ با کیفیتی و 34 هفته در اوج بودن اتفاقی نیست که بتوان از آن براحتی عبور کرد و هر چقدر هم که حذف از لیگ قهرمانان تلخ و باورنکردنی باشد قهرمانی لالیگا با این اختلاف و این کیفیت آنقدر باارزش و بزرگ است که باید به احترام والورده و تیمش ایستاد و کف زد. حالا حتی اگر تونل افتخاری در نوکمپ در کار نباشد چیزی تغییر نخواهد کرد و باید به این بارسا و آنچه که در طول فصل انجام داده احترام ویژه گذاشت.
4- لئو مسی هتتریک کرد و نمایشی بینظیر داشت. برای هزارمین بار میتوان از او تمجید کرد و به تواناییهایش اشاره داشت که با توپ سحر میکند و ما همه از این لذت هفتگی سرخوشیم اما بگذارید در این شب بزرگ و در این پیروزی ویژه سهمی قابل توجه برای لوئیس سوارز قائل شویم که با دوندگی، تلاش و البته پاسهای فوقالعادهاش نمایی بزرگ و تازه از حس مبارزه تیمی در بارسلونا را به رخ کشید. در تیم بارسلونا مسی به خاطر تمام آنچه طی 2 فصل اخیر در قبال سوارز، نیمار و کوتینیو انجام داده بود مظهر از خودگذشتگی به حساب میآمد اما سوارز این بار روی مسی را هم سفید کرد و باعث شد صمیمیترین دوستش در تیم، در رقابت با محمد صلاح برای به دست آوردن کفش طلای اروپا پیش بیفتد و حتی این عنوان را هم از دست ندهد. لوئیزیتو هر چه کرد گل نزد اما کیست که بتواند او را در این میدان بازیکنی ناموفق و کماثر بداند؟
5- شاید باور نکردنی باشد اما در میان اشک و اندوه و حسرت هواداران دپور در ریازور باز هم آندرس اینیستا تشویق شد. جدا از هواداران بارسا که گوشهای از ورزشگاه را به تسخیر درآورده بودند، تماشاگران غمگین دپور حین غمگساری برای سقوط تیم محبوبشان ایستادند برای دنآندرس کف زدند.