فرهاد ملاامینی: همانگونه که در نوشتار پیش عرض شد در این نوبت به مسالهای پرداخته میشود که هم بیانگر توحید ناب اسلامی و هم دفعکننده شبههای است که امروز نیز در مواردی مطرح است. مطلب یاد شده چیزی جز تثلیث نیست؛ تثلیث یا همان سهگانه دانستن خداوند اعتقادی است که ما آن را به مسیحیت منسوب میدانیم. اعتقادی که قرآن کریم با آن به این بیان مواجه میشود: «کسانی که [به تثلیث قائل شده و] گفتند خدا سومین [شخص از] سه [شخص یا سه اقنوم] است قطعا کافر شدهاند و حال آنکه هیچ معبودی جز خدای یکتا نیست و اگر از آنچه میگویند باز نایستند به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید»(1) پیش از اینکه به سیر ایجاد این مساله بپردازیم کمی در اصل موضوع توضیح خواهیم داد. انجیل متی میگوید: «کسانی که در آسمان گواهی و شهادت میدهند 3 نفر هستند: پدر، کلمه و روحالقدس. و این سه نفر یکی هستند»(2) حال باید دید این یگانگی از چه جنس و سنخی است؛ آیا منظور از یگانه بودن یگانگی است که این سه یعنی پدر، پسر (کلمه) و روحالقدس در آن یگانگی حقیقی دارند و فقط در نام بردن و اعتبار کردن از سوی مردم با یکدیگر متفاوت هستند؟- منظور از اعتبار کردن یعنی همه یکی هستند ولی وقتی میخواهیم از ایشان نام ببریم با نامهای متفاوت از ایشان نام میبریم- یا اینکه ایشان (منظور پدر، پسر و روحالقدس است ) در حقیقت سه وجود مجزا از یکدیگر هستند ولی به جای یکدیگر معرفی میشوند مانند سه شریک که هر سه اختیاراتی همانند یکدیگر دارند پس این نوع نگاه حتما شرک خواهد بود و صورت بعد نیز این است که ایشان در حقیقت یکی باشند و در عین حال کثرت حقیقی نیز داشته باشند؛ به بیان دیگر هم با یکدیگر یکی باشند و هم نباشند که این قسم نیز تناقضی آشکار است برای توضیح بیشتر خلاصهای را از بیان مرحوم علامه طباطبایی(ره) در تفسیر شریف المیزان نقل میکنیم. ایشان در تفسیر آیه 73 سوره مائده میفرمایند: اگر موصوف حقیقتا یکی بیشتر نباشد آنچه را که او را با آن وصف میکنند حتما اعتباری- غیرحقیقی و صرفا برای فهم مخاطب خواهد بود- پس محال است یک چیز در عین اینکه یکی است سه چیز باشد، عقل سلیم این معنا را نمیپذیرد. ایشان در ادامه به اعتراف به حل نشدن این موضوع حتی برای مبلغان مسیحیت نیز اشاره میکنند و میافزایند دلیلی ندارد که اعتقادی غیرقابل پذیرش عقلی را صرفا به دلیل کهن بودن پذیرفت. ایشان در دلیلآوری برای ابطال تثلیث میفرمایند: خداوند ذاتی واحد است و اگر برای او صفتهایی شمرده میشود این صفات به ذات او چیزی را اضافه نمیکند و اگر این صفات نیز به یکدیگر اضافه شوند نیز چیزی به خداوند نمیافزایند پس توحید ذاتی به نحوی است که در هیچ حالتی نه در عقل و نه در وهم و نه در خارج قسمت شدنی نیست و خداوند در ذات مقدسش نیز از دو یا چند چیز ترکیب نیافته است و نمیشود چیزی را به خداوند افزود زیرا وقتی چیزی موجود میشود خداوند با اوست و از او جدا نیست. آنچه علامه طباطبایی(ره) فرمودند مورد تایید قرآن کریم نیز هست همانگونه که میفرماید: «آیا ندانستهای که خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است میداند هیچ گفتوگوی محرمانهای میان سه تن نیست مگر اینکه او چهارمین آنهاست و نه میان 5 تن مگر اینکه او ششمین آنهاست و نه کمتر از این [عدد] و نه بیشتر مگر اینکه هر کجا باشند، او با آنهاست آنگاه روز قیامت آنان را به آنچه کردهاند آگاه خواهد گردانید، زیرا خدا به هر چیزی داناست»(3) قرآن، خداوند را همراه موجودات، وجود بخش به ایشان وقیوم همگان میداند و نه یکی از جنس موجودات. پس اگر خداوند را یکی از 3 اقنوم بدانیم حتما به راه شرک پا نهادهایم ولی اگر خداوند را چهارمین نفری بدانیم که بر 3 نفر ناظر است راه توحید را پیمودهایم. واقعیت این است که خداوند موجودی است تام و تمام که حقیقت وجودی او تمام عالم را پوشانده است همانگونه که قرآن کریم میفرماید: «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزی داناست»(4) پس او تمام عالم را فرا گرفته است مانند نوری که در همه جا هست، پس تصور نور دوم عقلا قبیح است. امید است در نوشتار بعد در ادامه مباحث توحیدی مطالبی را در زمینه گذشته این اعتقاد و نیز سایر شبهات توحیدی عرضه کنیم.
***
پینوشت
1- سوره مائده/ آیه 73
2- انجیل متی/ 5/7
3- سوره مجادله/ آیه 7
4- سوره حدید/ آیه 3