دویلفرگاس: یک متخصص کامپیوتر در زمینه IT، کسی است که یک کمپین پر سر و صدا برای یادبود و بزرگداشت کاپیتان سابق منچستریونایتد، کسی که در رئالبتیس دوران تحسینبرانگیزی داشت و بارسلونا را از ورشکستگی تاریخی نجات داد، به راه انداخت. کمپینی که هدفش جمعآوری پول جهت ساخت یک بنای یادبود برای پاتریک اوکانل، اسطوره فوتبال ایرلند بود. روا نیست که کاپیتان سابق شیاطینسرخ، عضو تیم ملی ایرلند، فاتح تنها قهرمانی بتیس در لالیگا به عنوان مربی و منجی بارسلونا از ورشکستی تاریخی، بینام و نشان باشد و نسل جدید با دستاوردهای بزرگش آشنا نشوند. 4 سال پیش، گاردین مطلبی درباره این قضیه تحت عنوان «داستانهای فراموش شده» منتشر کرد و به لطف انتشار این مطلب، توجهات به سوی پاتریک اوکانل جلب شد، ستارهای که در دوبلین بزرگ شد و بازی را پیش از امضای نخستین قرارداد در سال ۱۹۰۹، در سلتیک بلفاست آغاز کرد. شاید مضحک به نظر برسد اما رقم انتقال اوکانل به شفیلد ونزدی به عنوان یک مدافع مستحکم و قابل اعتماد، تنها ۳۰ پوند بود. با این حال شرایط آنطور که پاتریک پیشبینی میکرد پیش نرفت و او بار سفر بست و به هالسیتی ملحق شد اما درخشش بیبدیل او در تیمملی ایرلند بود که بشدت نگاهها را به خود خیره کرد، بویژه زمانی که در سال ۱۹۱۴برای نخستین بار قهرمان مسابقات قهرمانی بریتانیا شدند. یکی از صحنههایی که هیچگاه از ذهن ایرلندیها پاک نمیشود به دیدار رفت ایرلند مقابل اسکاتلند در خاک رقیب بازمیگردد، دیداری که اوکانل با بازویی شکسته، تا پایان بازی در میدان ماند و نمایشی قابل قبول از خود به تصویرکشید. همین عملکردهای درخشان بود که موجب شد باشگاه منچستریونایتد برای جذب او دست به جیب شود و ۱۰۰۰دلار برای خرید پاتریک هزینه کرد اما از بد روزگار و از بد اقبالی اوکانل، در جولای ۱۹۱۴ جنگ شروع شد. با شروع جنگ، فوتبال در انگلستان به حالت نیمهتعطیل در آمد و باشگاههای زیادی از حضور در رقابتها انصراف دادند. زمینهای فوتبال به منظور تامین مواد غذایی، به مزرعه تبدیل شدند و بازیکنان لباسهای رنگارنگ باشگاهها را از تن خارج کردند و جامه یکشکل ارتش را پوشیدند. با این حال همانطور که گفتیم، فوتبال نیمهتعطیل شد چرا که انگلیسیهای عاشق فوتبال، دلیلی برای توقف رقابتها نمیدیدند، آنها عاشق فوتبال بودند و حتی جنگ هم نمیتوانست آنها را از عشقشان دور کند. اوکانل به اسپانیا رفت و هدایت «رسینگ سانتاندر» را بر عهده گرفت. حضور پاتریک در رسینگ مترادف بود با 5 قهرمانی در لیگ منطقهای و به این ترتیب در رئال بتیس به روی او باز شد. بتیس در شهری بود که سالها سویا در آن خدایی میکرد اما با حضور اوکانل همه چیز دستخوش تغییر و تحول شد. بتیس در سال ۱۹۳۲به دسته اول رسید و تنها 3 سال بعد، بیسابقهترین افتخار تاریخش به دستان اوکانل رقم خورد. آخرین بازی فصل بود و بتیس یک امتیاز از رئال مادرید بیشتر داشت، همین اختلاف به تنهایی شگفتانگیز بود چرا که در ترکیب بتیس هیچ فوقستاره و حتی ستارهای دیده نمیشد و در شروع فصل حتی خوشبینترین هوادار بتیس نیز فکرش را نمیکرد در آخرین هفته، این بتیس باشد که در صدر جدول جای گرفته. اما تیم تحت رهبری اوکانل، در فاز دفاعی عملکرد بسیار چشمگیری از خود بهجا گذاشته بود: ۲۲ بازی و تنها ۱۹گل خورده. بتیس پا به مستطیل سبز گذاشت و در عین ناباوری و چشمهای گرد شده فوتبالدوستان با نتیجه ۵ بر صفر، رئال را در هم کوبید و قهرمان شد. موفقیت بزرگ او در بتیس، مطابق انتظارات، توجه مسؤولان باشگاه بارسلونا را به خود جلب کرد و او روی چمن نوکمپ شروع به قدمزدن کرد. اما گویا سرنوشت پاتریک با «جنگ» عجین شده بود و آتش جنگهای داخلی، اسپانیا را دربر گرفت. وضعیت سیاسی و اقتصادی روز به روز بدتر میشد و کاتالانها برای زنده ماندن و تداوم حیاتشان، دستوپا میزدند. کار به جایی کشید که مدیر و فعال برجسته بارسلونا، در نزدیکی گواداراما به قتل رسید و مسؤولان بارسلونا از پاتریک خواستند برای حفظ جانش از تعطیلات به کاتالونیا بازنگردد اما اوکانل هیچوقت هیچکس را در مواقع سخت تنها نگذاشته بود و از این رو پیشنهاد بلوگرانا را رد کرد و به تیم بازگشت. شعلههای جنگ در جولای۱۹۳۶، بیش از پیش افروخته شد و با تعطیلی لیگ، بارسلونا به منظور نشان دادن مقاومت و ایستادگی مقابل جنایات ژنرال فرانکو و دولتش، در لیگ محلی مشغول بازی شد. مبارزه تشدید شده بود و آشفتگی و تنش منطقه را میبلعید. جای تعجب نداشت که باشگاه رو به ورشکستگی برود اما معجزه بزرگ رخ داد و «مانوئل سوریانو»، تاجر معروف کاتالانی، باشگاه را به مکزیکو دعوت کرد. دولت سوسیالیست مکزیک با ژنرال فرانکو دشمنی داشت و ازاین رو تمام هزینههای سفر بلوگرانا را پرداخت کرد. بارسا با هدایت اوکانل به قهرمانی این تورنمنت رسید و با کسب جایزه ۱۵ هزار پوندی، از ورشکستگی تاریخی نجات پیدا کرد.