عصام نعمان*: «معامله قرن» واژهای است که بیانگر یک پروژه سرکوبگرانه سیاسی بوده و صاحب آن نیز همانطور که همه میدانند «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکاست. از «معامله قرن» تحت عنوان معاملهای برای نابودی مسأله فلسطین و برافراشتن پرچم اسرائیل یاد میشود اما واقعیت این است که تنها هدف معامله قرن، نابودی مسأله فلسطین نیست. معامله قرن دارای ابعاد و زوایای گوناگونی نیز هست که تنها در فلسطین خلاصه نمیشود، بلکه فقط از آنجا (فلسطین) آغاز میشود. معامله قرن بسیار فراگیرتر از آن چیزی است که درباره آن سخن گفته میشود.
معامله قرن و آغاز از فلسطین
همانطور که پیشتر اشاره شد معامله قرن از فلسطین آغاز شده است. آغاز اجرای پروژه معامله قرن با به رسمیت شناخته شدن قدس اشغالی به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی توسط دولتمردان ایالات متحده آمریکا، همراه شد و قرار است با انتقال رسمی سفارت واشنگتن از تلآویو به بیتالمقدس، این معامله وارد مرحله جدی و عملیاتی خود شود. بر اساس مفاد معامله قرن، فلسطینیان باید بر سر میز مذاکره با رژیم صهیونیستی بنشینند و مسأله قدس را نیز رها کنند تا در نهایت درباره آن تصمیمگیری انجام شود. با این حال، فلسطینیان عموما مخالفت صریح خود با معامله قرن را اعلام کردهاند.
عبور «معامله قرن» از سوریه
واقعیت این است که معامله قرن پس از آغاز از فلسطین، از سوریه عبور میکند. علت اصلی تشدید فشارهای خارجی بویژه از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه سوریه و نفوذ نیروهای همپیمان آنها در این کشور نیز به همین مسأله بازمیگردد. به عنوان مثال، اخیرا اظهارات تندی از سوی مقامات اسرائیلی علیه سوریه و متحد اصلی آن یعنی ایران به گوش رسیده است. «آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی تأکید کرده است: «ما با نفوذ نظامی ایران در سوریه مقابله میکنیم و اجازه نخواهیم داد این نفوذ گسترش یابد». از سوی دیگر، «جیمز ماتیس» وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا در جلسه استماع مجلس نمایندگان ایالات متحده تأکید کرد: «آمریکا قصد ندارد در شرایط کنونی نیروهای خود را از سوریه خارج کند. من معتقدم در صورت خارج کردن نیروهایمان از سوریه در این برهه از زمان، تأسف زیادی خواهیم خورد». لذا آمریکاییها به اذعان خود، نهتنها قصد عقبنشینی از خاک سوریه حداقل در آینده نزدیک را ندارند، بلکه در تدارک توطئههای جدیدی در سوریه نیز هستند. آمریکاییها خود را برای اجرای برنامه جدیدی در شرق فرات آماده میکنند؛ برنامهای که از شمال شرق دیرالزور آغاز میشود و ممکن است به اطراف استان حسکه منتهی شود. طرح آمریکاییها این است که آن دسته از تروریستهای داعش و جبهه النصره که مجبور به عقبنشینی از غوطه شرقی شدند، به شرق فرات انتقال داده شوند. آمریکاییها قصد دارند پس از انتقال تکفیریها از غوطه شرقی دمشق به شرق فرات، یگانهای مشترکی از آنها و نیروهای دموکراتیک کُرد سوری تشکیل دهند. نیروهایی که تحت امر آنها و فرانسویها در سوریه فعالیت خواهند کرد، لذا آنچه از آن به عنوان «معامله قرن» یاد میشود تنها مسأله فلسطین را در برنمیگیرد، بلکه سوریه را نیز شامل میشود.
توانایی بازدارندگی سوریه
البته حمایتهای روسیه از دولت دمشق نقش بازدارنده مؤثری را در برابر تهدیداتی که از سوی اسرائیل متوجه سوریه است، ایفا میکند. به نظر میرسد مقامات روس تصمیم خود را درباره تجهیز دولت سوریه به سامانه دفاع موشکی «اس300» گرفتهاند و این بدان معناست که تداوم تجاوزگریهای رژیم صهیونیستی در سوریه میتواند ضربات هولناکی را به نیروی هوایی این رژیم وارد آورد. از سوی دیگر، روند تحولات میدانی در سوریه نشانگر آن است که جمهوری اسلامی ایران نیز بخوبی قادر خواهد بود از پایگاههای خود در سوریه در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی محافظت کند. تداوم این تجاوزگریها موجب خواهد شد ایران در صورت لزوم، عمق استراتژیک اسرائیل را هدف قرار دهد.
ایران؛ ضلعی از سهگانه مورد هجوم آمریکا
بخشی از معامله قرن نیز شامل فشارهای گسترده عبری/ عربی/ غربی به رهبری آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران است. این فشارها بر لغو توافق هستهای با ایران تمرکز دارد. به نظر میرسد ترامپ پس از اطلاع یافتن از اینکه ایران با اجرای هیچ تغییری در مفاد برجام موافقت نمیکند، بر گزینه لغو توافق هستهای بیش از هر گزینه دیگری سرمایهگذاری کرد. ترامپ پس از لغو توافق هستهای با ایران 2 راه بیشتر در مقابل خود ندارد؛ یا تحریمهای گسترده و شدیدی را علیه تهران وضع کرده و به اروپاییها برای همراهی با واشنگتن در این زمینه فشار آورد یا اینکه با تشکیل ائتلافی متشکل از کشورهای غربی/ عربی عملیات نظامی مستقیم علیه تهران ترتیب دهد. قدر مسلم آنکه ایالات متحده آمریکا و رژیم اسرائیل هیچ اقدام نظامی مستقیمی را علیه ایران صورت نخواهند داد. بدون هیچ شک و تردیدی، عقل و منطق، آمریکاییها را از اتخاذ چنین تصمیم جنونآمیزی با این سطح از پیامدها و تبعات ویرانگر، بازمیدارد. قدرت بازدارنده جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از خود در برابر تهدیدات نظامی به حدی رسیده است که میتواند قدرتهای تجاوزگر را از کار خود پشیمان کند، بنابراین آمریکاییها و متحدان غربی آنها و همچنین رژیم صهیونیستی بدون سنجش تمام جهات و ارزیابی تمام زوایای هرگونه اقدام انتحاری، تصمیمی علیه تهران اتخاذ نخواهند کرد؛ این یک واقعیت غیرقابل انکار محسوب میشود. بر اساس آنچه گفته شد، اینگونه است که «معامله قرن» از فلسطین آغاز شده، از سوریه عبور میکند و در نهایت به ایران منتهی میشود. در واقع هدف اصلی و اساسی معامله قرن، ضربه زدن به مثلث محور مقاومت است که یک ضلع آن در سوریه، ضلع دیگر در فلسطین و مهمترین ضلع آن نیز در ایران قرار دارد.
* نویسنده و تحلیلگر جهان عرب
منبع: پایگاه لبنانی «البناء»
ترجمه: اکرم آزادی مهرگانی/ فارس