printlogo


کد خبر: 193257تاریخ: 1397/3/9 00:00
لامصب غم رو نریز توی ماه رمضون
به ما رحم نکنید!
ناصرجوادی

به کی قسم به چی قسم، ما هرچه گشتیم توی اعمال واجب و مستحب این ماه عزیز شرشر اشک ریختن پای تلوزیون را ندیدیم، نمی دانم این تخم لق اشک و آه و ماتم مرگ و تصادف و کما را چه کسی در تلویزیون کاشت و ما را به این روز انداخت، ما که نه می‌بخشیم نه فراموش می‌کنیم خدا ببخشدش.
فرقی هم نمی کند حتی اگر سریال طنز هم باشد یکهو از قسمت ۱۶ به بعد با یک شیب تند به سوی غم و بدبختی حرکت می‌کند، حالا بماند ۱۵ قسمت اولش هم قصه فقر و بدبختی است و ما باید به فلاکت یک عده بخندیم و لابد خدا را شکر کنیم که وضع ما بهتر است! اصلا جوری این سریال‌های تلویزیون غم و غصه و ماتم را در ما نهادینه کرده‏اند که اسم شب قدر می‌آید به جای تصویر مسجد و کتاب دعا و مهر و تسبیح، تصویر فول اچ‏دی‏ آی‏سی‏یو و تخت و نوار قلب جلوی چشممان می‏آید، به کی قسم به چی قسم شب قدر می‏شود از خدا عروسی و تولد فرزند و شادی هم طلب کرد. یکی به گوش کارگردان آن فیلمی که اسمش را نمی‌برم برساند، دِ لامصب شاید برای ما اتفاق خوب هم بیفتد! به همین نثرطنز قسم ۱۰ سال پیاپی از قسمت ۱۷ تا ۲۷ که بازیگر فیلم(همه فیلم ها هم حداقل یک نفر را داشتند) توی کما بود، افطار و سحر از گلوی مان پایین نمی‌رفت، تا می‏آمدیم روزه‏مان را باز کنیم، یاد امین تارخ می‌افتادیم که توی یک سریالی دارد بهش نامردی می‌شود. (گاهی به طور همزمان در دو شبکه مختلف در حق تارخ نامردی می‌شد) و آب جوش توی گلوی‏مان گیر می‌کرد!
اصلاً به ما رحم نکنید، ما نسلی هستیم که در کودکی با کارتون سمندون آب‏بندی شده‌ایم، به این نسل جدید هم که رحم و مروت جایز نیست! به تارخ هم اگر رحم نمی‌کنید، به ما مربوط نیست پولش را می‌گیرد ولی احترام موی سفیدش را نگه دارید!
 


Page Generated in 0/0071 sec