printlogo


کد خبر: 193454تاریخ: 1397/3/13 00:00
چه کسی نزدیک‌ترین به صندلی زیدان است؟

این فرانسوی بزرگ با آن صورت سنگی یک بار دیگر اسرارآمیز بود. او به ضرب‌المثل قدیمی فوتبال عمل کرد که اگر می‌خواهی همیشه برنده باشی چند سال یک بار یا بازیکنانت را عوض کن یا مربی‌ات را. او گفت: «زمانش رسیده، این تصمیم را آسان نگرفتم. با دقت درباره‌اش فکر کردم و این تصمیم درستی است هرچند تصور می‌کنم خیلی‌ها با آن موافق نیستند. بعد از 3 سال رئال‌مادرید به یک تغییر نیاز دارد، شیوه دیگری از کار، ایده‌های دیگر اگر می‌خواهیم به موفقیت ادامه دهیم. تداوم پیروزی سخت‌تر است و به این خاطر که من یک برنده هستم، می‌روم.» آیا می‌توانیم این موضوع را براحتی بپذیریم؟ یا اینکه او می‌رود به خاطر اینکه می‌داند پیروزی در کی‌یف نمی‌تواند نقاط ضعف رئال را در فصلی که با 17 امتیاز نسبت به تیم اول لالیگا در رده سوم قرار گرفت و در لیگ قهرمانان در بازی با تاتنهام، پاری‌سن‌ژرمن، یوونتوس و بایرن در مقاطع زمانی زیادی با مشکل مواجه بود، به طور کامل پوشش دهد؟ شاید! اما حتی در این صورت، کناره‌گیری از فرصت جاودانگی در فوتبال واقعا سخت است بویژه اینکه این رئال‌مادرید برای موفقیت ساخته و پرداخته شده است. متوسط سن ترکیب اصلی تیم 29 سال است، بیشتر بازیکنان ثابت تا سال 2021 یا بیشتر قرارداد دارند و بیشترشان طوری دستمزد می‌گیرند که فروختن‌شان مشکل است اما شاید فلورنتینو پرز، رئیس رئال‌مادرید اینطور به موضوع نگاه نمی‌کند. شاید بعد از سه تابستان که حتی یک بازیکن ترکیب اصلی خریداری نشده - دو تای آخر، تونی کروس و کیلور ناواس در سال 2014 آمدند- برنامه سال 2018 ترکاندن تیم و بازسازی‌اش است. شاید اظهارات بعد از مسابقه کریستیانو رونالدو و گرت بیل- اگرچه شرایط متفاوتی داشتند اما هر دو از احتمال رفتن حرف زدند- اتفاقی نبود. شاید آنها می‌دانستند این تابستان، وقت خانه‌تکانی است و می‌خواستند شرایط را فراهم کنند. و شاید زیدان نمی‌خواست بخشی از این بازسازی باشد. این یک فرضیه است و می‌تواند درست باشد، ممکن است ظرف هفته‌های آینده مشخص شود اما باشگاه چه می‌شود؟ اگر فرضیه فوق که ما در آستانه یک تحول شگرف هستیم، نادرست باشد، شما وسوسه می‌شوید از کاندیداتوری گوتی به‌عنوان مربی رئال حمایت کنید. مثل زیدان، او بخشی از تیم کهکشانی بود، 24 سال را به‌عنوان بازیکن باشگاه گذرانده و 5 سال در رده‌های جوانان باشگاه مربیگری کرده. او قرار نیست اقتدار و احترام زیدان را داشته باشد (هیچ‌کس ندارد) اما خودی است و همیشه کاندیدا. گزینه دیگر سانتیاگو سولاری، مربی فعلی کاستیا، تیم دوم باشگاه است با همان کاریزما و سابقه. اما اگر قرار باشد تیم بازسازی شود با یک فلسفه و هویت جدید باید به دنبال گزینه‌های بیرونی بود.
موریسیو پوچتینو؟ سبک فوتبالی او آشکارا با گذشته باشگاه متفاوت
است- شاید ناهنجارترین تغییر تاکتیکی از زمان بنیتو فلورو در ربع قرن پیش- ضمن اینکه قراردادش با تاتنهام را 5 سال تمدید کرده است و این یعنی برای جذب او باید وارد دایره جهنمی مذاکره با دانیل لوی، رئیس تاتنهام شد. مائوریتزیو ساری؟ او احتمالا تغییر فیلسوفانه‌تری است ضمن اینکه معلوم نیست شخصیت لازم برای کنترل فوق‌ستاره‌ها در این سطح را داشته باشد. آنتونیو کونته؟ شیوه‌های پادگانی او به نظر می‌رسد مناسب تیمی که همه چیز را برده، نیست. مدتی در یوونتوس کارآمد بود چون سال‌ها از قهرمانی این تیم گذشته بود. در رئال متفاوت است. آرسن ونگر؟ فلورنتینو دو بار تلاش کرده او را متقاعد کند و او می‌تواند انتخابی رومانتیک باشد هرچند باید رویش فکر شود. پرس زمان دارد که گزینه‌هایش را سبک سنگین کند. آنچه مشخص است اینکه زیدان به همان شیوه‌ای که آمده بود، رفت. او کسی نیست که به این کار یا قهرمانی‌هایش یا تحسین‌ها نیازی داشته باشد. جام‌هایش- در کمتر از دو سال و نیم از 13 جام ممکن 9 تا را گرفت - را مایه بقا نمی‌داند. زیدان می‌گوید این یک hasta luego (بعدا می‌بینمت) است نه adios (خداحافظی) و اینکه به این زودی‌ها مربیگری نمی‌کند. چرا باید این کار را بکند؟ او در اوج رفته. چه حس مسؤولیت‌پذیری زیدان مخدوش ‌شود -رئال به تغییر نیاز دارد، نوعی از «ویرانگری خلاقانه» تا در قله بماند و او نمی‌تواند بخشی از آن باشد- یا بگوییم به اندازه کافی از بودن با فوق‌ستاره‌ها و آوازهای برنابئو و دیگر مزایای این کار با پرستیژ لذت برده اما یک واقعیت وجود دارد: زیدان بازیکن با همه فرق داشت و زیدان مربی هم با همه فرق دارد. او تنها زیزو است.
 


Page Generated in 0/0057 sec