printlogo


کد خبر: 193508تاریخ: 1397/3/13 00:00
ناگفته‌هایی از عملکرد قطب محافظه‌کار غرب آسیا
دست به عصا، همراه با قدرت‌ها

مهران کامروا* : دوام حکومت و بقای پادشاهی حاکم، از موضوعاتی است که طی دهه‌های اخیر اردن را به یک سرزمین «دست به عصا یا همان محافظه‌کار» در اتخاذ راهبردها و اجرایی کردن آن تبدیل کرده است. اگر رفتار سیاسی اردن را زیر ذره‌بین قرار دهیم، می‌بینیم این کشور و حاکمیت مستقر در آن همیشه به دنبال پرهیز از نزاع با کشورهای منطقه و فرامنطقه بوده است، این در حالی است که اردن تا سال 1994 در جنگ با اسرائیل قرار داشت اما هیچ‌گاه به صورت علنی وارد درگیری و نزاع سخت نشد. در سایر ابعاد سیاست آن هم شاهد اتخاذ یک سیاست زیرپوستی و آرام توسط اَمان در قبال سوریه، عربستان و حتی ایران هستیم.
زمانی که انقلاب عراق در اواخر دهه 30 میلادی رخ داد و پس از آن مصر در چند دوره بویژه در بهار عربی دچار دگرگونی شد، اردن تمام وقایع رخ داده در خاک همسایگانش را به صورت دقیق رصد می‌کرد و تمام تلاش خود را بر این گذاشته بود تا بقای هاشمیان را تضمین کند. امروز هم دقیقاً شاهد همین سیاست امان برای صیانت از سلطنت در کشورش هستیم و به دنبال آن هستند تا بدنه این خاندان خدشه‌ای وارد نشود. پس از آنکه در سال 2011 شاهد کلید خوردن جنگ در داخل سوریه بودیم، اردن سعی کرد برای در امان ماندن از تبعات این به‌هم‌ریختگی‌ها به ریاض نزدیک شود تا بتواند از وقوع تظاهرات و به‌هم‌ریختگی‌های داخلی در خاک خود جلوگیری کند. این روند تا امروز ادامه داشته است، چرا که دولت این کشور همچنان از سرایت تهدید و آشفته شدن اوضاع امنیتی در خاک خود ترس دارد.
باید دانست اردن در موضوعاتی از قبیل سیاست‎ داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی همانند راهبردهای امنیتی با ایالات متحده، اسرائیل و سعودی‌ها همسو است. مجموع این داده‌ها باعث می‌شود اردن یک کشور محافظه‌کار در عرصه منطقه‌ای و نظام بین‌الملل جلوه کند. تغییراتی که هر چند سال یکبار در این کشور ایجاد می‌شود، برآمده از همین موضوعات است، چرا که این محافظه‌کاری باعث می‌شود امتیاز‌هایی به اپوزیسیون داخلی داده شود تا سدی باشد برای جلوگیری از قیام‌های مردمی.
در تحلیلی دیگر به جایگاه اردن در منطقه باید نگاه کنیم که در راستای آن بازیگری ایالات متحده و بریتانیا معنا پیدا می‌کند. لندن و واشنگتن برای حضور خود در حاشیه خلیج‌فارس در چندین کشور پایگاه‌های نظامی بنا کرده‌اند اما موضوع این است که آنها کشورهایی را انتخاب می‌کنند که به طور نسبی ثبات سیاسی در آنجا وجود داشته باشد و حکومت و مردم آن کشور نگاه ضدآمریکایی و دیدگاه ضدغربی نداشته باشند. از این جهت اردن به دلیل نیازهای امنیتی و سیاسی خود، مجبور است زیر چتر امنیتی غربی‌ها قرار بگیرد؛ این وضعیت به نوعی پاسخ این سوال است که چرا آمریکا و بریتانیا در اردن فعال هستند و این روند را به شکل‌های مختلف علنی می‌کنند؟
سوال دیگری که پیش می‌آید این است که جایگاه اردن در راهبردها و نگاه امارات چگونه است؟ پاسخ این سوال تا حدی به رابطه ریاض و ابوظبی مربوط است؛ باید توجه داشت عربستان و امارات در وضعیت کنونی سیاست‌های خود را تا حد زیادی با یکدیگر هماهنگ کرده‌اند. مثلاً در پرونده لیبی، یمن، سوریه و حتی ایران در یک راستا قدم برمی‌دارند اما تنها درباره یمن است که شاهد یک اختلاف نصفه و نیمه هستیم. این بدان معنی است که امارات و عربستان در قبال منطقه با یکدیگر تقسیم کار کرده‌اند؛ در این تقسیم کار است که جایگاه اردن به یکباره نمایان می‌شود و پس از بررسی متوجه می‌شویم این کشور به سمت ریاض تمایل دارد تا امارات. در این بین تیرگی روابط میان قطر و عربستان باعث شده این موضوع بر اردن هم تاثیرگذار باشد و مجدداً شاهد همسویی آن با عربستان هستیم.
بُعد دیگر اقدامات اردن را باید در روابطش با اسرائیل تحلیل کرد؛ ممکن است هر از چندگاهی اردن نسبت به تحرکات رژیم صهیونیستی واکنش نشان دهد اما به دلیل نزدیک شدن عربستان به اسرائیل و همچنین مباحث امنیتی حاکم بر سوریه و منطقه، رابطه اَمان با تل‌آویو همسو با یکدیگر پیش می‌رود. در اینجا باید به روابط سرویس‌های امنیتی اردن با بریتانیا و آمریکا اشاره کرد؛ این هماهنگی تا جایی پیش می‌رود که از آن می‌توان به عنوان یک لایه امنیتی محافظ برای حاکمیت اردن نام برد. به عنوان مثال اگر سازمان سیا یا سرویس اطلاعات خارجی بریتانیا (6MI) متوجه آن شوند که قرار است در اردن کودتا شکل بگیرد، بدون تردید اطلاعات کسب شده در این‌باره را در اختیار پادشاه و نهادهای امنیتی اردن قرار خواهند داد تا علاوه بر پایداری حکومت اردن، منافع‌شان به خطر نیفتد. از سوی دیگر سران و فرماندهان ارتش اردن شهرت مثبتی میان دولت‌های عربی دارند و از آنها به عنوان نظامیان حرفه‌ای نام برده می‌شود؛ روابط بریتانیا با اردن و نفوذ لندن در بحرین باعث می‌شود بسیاری از فرماندهان اردنی زمانی که بازنشسته می‌شوند، مجدداً توسط سازمان‌های نظامی و امنیتی بحرین استخدام شوند و این روند دایره تبادل اطلاعات و خدمات نظامی- امنیتی در خلیج‌فارس با هدایت بریتانیا را مشخص می‌کند.
در این بین مساله دیگری که به چشم می‌خورد نقش اردن در تامین امنیت اسرائیل است؛ اخیراً اخباری مبنی بر رایزنی روسیه و آمریکا درباره خروج نیروهای متحد سوریه از جنوب این کشور مخابره شده که اردن هم بخشی از این سناریو را به عهده دارد. این وضعیت نشان می‌دهد اردن در بخشی از سناریوی سوریه و آن قسمتی که به امنیت و خصوصاً منطقه جولان مربوط می‌شود، دخل و تصرف دارد. ممکن است نقش اردن به عنوان محور اصلی مطرح نباشد اما باید این کشور را درباره پرونده سوریه به عنوان یک منطقه حائل حائز اهمیت بدانیم. 
زمانی که به اردن نگاه می‌کنید، جامعه‌ای را می‌بینید که تضادهای بسیار زیادی از حیث اقتصادی و فرهنگی در آن نهفته است و همین امر موجب پیوستن شهروندان این کشور به جریان‌های تروریستی می‌شود. اگرچه مولفه‌های اقتصاد و فرهنگ در این بین موثر است اما واقعیت این است که اهرم قدرت در یک گوشه تجمیع شده و پارلمان قدرتمندی در این راستا وجود ندارد. احزاب در اردن به صورت انگشت‌شمار فعالیت می‌کنند و در نهایت شاهد نفوذ ارگان‌های امنیتی- نظامی در لایه‌های مختلف جامعه هستیم؛ این موضوع یکی از پیشران‌های پیوستن مردم این کشور به تروریسم است که تمام این متغیرها موجب محافظه‌کاری اردن در عرصه‌های داخلی و خارجی شده است.
*استاد دانشگاه جرج‌تاون قطر


Page Generated in 0/0045 sec