printlogo


کد خبر: 193656تاریخ: 1397/3/21 00:00
قاچاق مسکن

حسین  ذوالفقاری: بعضی اوقات از رونق در بازار مسکن سخن به میان می‌آید. آیا اگر خرید و فروش در هر چیزی زیاد شود، می‌توان واژه رونق را برای آن به کار برد؟
به بازار سکه و دلار توجه کنید. هنگامی‌که سیر صعودی مداوم در قیمت سکه و دلار به‌وجود می‌آید، گروهی سودجو سرمایه زیادی را صرف خریدن آن می‌کنند تا چند روز بعد گران‌تر بفروشند و سود کلانی به‌دست آورند. در چنین شرایطی خرید و فروش سکه و دلار بسیار زیاد می‌شود. اما آیا می‌توان گفت بازار سکه و دلار رونق گرفته است؟
وقتی بازار مسکن به‌اصطلاح رونق می‌گیرد، 3 پدیده شکل می‌گیرد:
1- سود ناشی از ساخت‌وساز مسکن
2- سود ناشی از خرید و فروش زمین
3- سود ناشی از خرید و فروش مسکن
در مورد اول که از ساخت‌وساز مسکن سودی به‌دست می‌آید، اگر در حد معقول و منطقی باشد مثل همه شغل‌ها خوب است. منتها زمانی ‌که تورم به سمت مسکن سرازیر می‌شود (قیمت مسکن مدام در حال افزایش باشد) آن وقت اصطلاحاً ساخت و ساز مسکن و بازار آن رونق می‌گیرد و کسانی‌که به این حرفه رو می‌آورند سود کلانی به دست می‌آورند. نتیجه این ماجرا این است که قیمت مسکن بشدت افزایش یافته و قدرت خرید مردم برای مسکن بشدت کاهش می‌یابد. آیا چنین رونقی قابل قبول است؟ وقتی چنین رونقی شکل می‌گیرد، پدیده‌های سود ناشی از خرید و فروش زمین و خرید و فروش مسکن به‌وجود می‌آید. مشابه همان افراد سودجو که به بازار سکه و دلار هجوم می‌بردند، به بازار مسکن هم هجوم می‌برند و همانند بنزین روی آتش می‌شوند و سبب افزایش قیمت کاذب در زمین و مسکن می‌شوند؛ افزایشی که هیچ‌گاه کاهش نمی‌یابد. فراوان است مواردی که زمینی خریده شده و به همان شکل پس از مدتی 10 برابر (و بیشتر) گران‌تر فروخته شده است.
چند وقت پیش که قیمت دلار به شکل افسارگسیخته‌ای بالا رفته و 6000 تومان را فتح کرده بود، معاون اول رئیس‌جمهور اعلام کرد عرضه دلار گران‌تر از 4200 تومان، قاچاق به حساب می‌آید. ‌ای‌ کاش مرجعی وجود داشت که حدی منطقی برای قیمت زمین و مسکن تعیین می‌کرد که در زمان رونق بازار آن، خرید و فروش فراتر از قیمت تعیین شده قاچاق به حساب می‌آمد.
اگر سود حاصل از صرفاً خرید و فروش زمین و خرید و فروش مسکن، جزو رونق بازار مسکن به حساب می‌آید، پس سود حاصل از خرید و فروش سکه و طلا نیز باید رونق آن بازار به حساب آید.
یک مثال دیگر درباره سود حاصل از خرید و فروش زمین و مسکن را بررسی می‌کنیم تا عمق فاجعه بهتر مشخص شود. فرض کنید تورم به سمت خودرو سرازیر شود. شرایطی را متصور شوید که شخصی یک خودروی پراید کارکرده را به قیمت 20 میلیون تومان بخرد. شخص دومی همان خودرو را یک هفته بعد 22 میلیون تومان از او بخرد. شخص سومی همان خودرو را یک ماه بعد به قیمت 30 میلیون تومان از او بخرد و شخص چهارم نیز یک ماه بعد 50 میلیون تومان آن خودرو را از شخص قبلی بخرد. در اینجا خودروی پراید هیچ تغییری نکرده ولی بر اثر این رونق کاذب، قیمتی 5/2 برابر پیدا کرده است. عمق فاجعه آنجاست که همین پراید 20 میلیونی بر اثر رونق کاذب به قیمت 200 میلیون تومان فروخته شود (یعنی 10 برابر قیمت اولیه). این در شرایطی است که حقوق کارگران، معلمان، کارمندان و... هیچ تغییری نکرده است. چنین فاجعه‌ای در بازار مسکن در ایران اتفاق افتاده است و در نتیجه آن تهیه مسکن برای اقشار با درآمد کم و متوسط به یک کابوس تبدیل شده و طرحی به نام مسکن‌مهر (همراه با نقاط ضعف چه بسا بسیار آن) برای حل این مشکل تدوین و اجرا شد؛ که اگر آن فاجعه نبود، مسکن مهری هم نبود.
خلاصه! اگر کسی می‌خواهد در بازار مسکن رونق ایجاد کند، باید طوری بازار آن را مدیریت کند که اولاً خرید و فروش زمین و مسکن سودی نداشته باشد و ثانیاً ساخت‌وساز مسکن نیز سود منطقی و معقول خود را داشته باشد.
به امید روزی که به بهانه رونق و توسعه، تورم به سمت هیچ بازاری سرازیر نشود.
 


Page Generated in 0/0070 sec