printlogo


کد خبر: 193681تاریخ: 1397/3/21 00:00
مزایای تدریس انقلاب با رسم شکل!

حسن رضایی: شکاکیت و خداناباوری را می‌توان از مهم‌ترین مختصات اندیشه غربی از آغاز عصر روشنگری تاکنون دانست. فلاسفه غربی از آن زمان تاکنون، کم‌کم اصالت همه چیز را منکر شدند و چنانکه از ظاهر و باطن ماجرا برمی‌آید، اینجا دیگر تهِ دیگ بود! شخصی چون فرانسیس فوکویاما، تحت تاثیر همین فضا، نظریه «پایان تاریخ» را مطرح کرد. آنها و سمپات‌های‌شان در ایران، نقطه کنونی جامعه غربی و محل کنونی «سیر تفکر در تاریخ بشر»- به روایت غربی- را قبله آمال یک جامعه انسانی تلقی می‌کنند و خب؛ مدینه فاضله‌اش هم طبیعتاً آمریکاست! متاثر از همین فضاست که در چند دهه اخیر محافل علوم انسانی در غرب، تکاپوی میانه قرن‌های 19 و 20 را نداشته‌اند. اینجا سیستم آموزش عالی ما هم، بیشتر «تاریخ» علوم انسانی در دنیای غرب را تحویل دانشجویان می‌دهد! مقدمه طولانی شد. بگذریم....
انقلاب اسلامی طی 40 سال اخیر در همین فضا تنفس کرده و بالیده است. گویی خدا، تاریخ، تقدیر - یا هر چه شما بگویید-
می‌خواهد با غربی‌ها و سمپات‌های‌شان در داخل، با زبان خودشان حرف بزند! اندیشه مدرن غربی، چیزی به نام خدا را نمی‌شناسد و انسان را به جای او برنشانده است. چرا که خدا را نمی‌شود دید و اندازه‌گیری کرد. شکست‌های پی‌درپی غرب و آمریکا در حوزه‌های تمدنی و راهبردی از جمهوری اسلامی اما اجباراً قابل رصد، اندازه‌گیری و آزمایش است و نمودی عینی از غلبه مکرر و مداوم اندیشه‌های دینی بر ماتریالیسم غربی در انتهای قرن 20 و ابتدای هزاره سوم به شمار می‌آید. در این مقابله دشمنان جمهوری اسلامی در داخل اما ترحم انگیزترند، چرا که طی 40 سال همواره در جبهه‌ای شکست‌خورده پادویی کرده‌اند!
رهبر انقلاب، در مراسم سالگرد ارتحال امام(ره)، این دشمنان را به 3 گروه اصلی تقسیم کرده و از ناکثین، قاسطین و مارقین نام بردند. ترسیم مرزی روشن بین این 3 گروه اما حالا شاید خیلی هم آسان نباشد، چرا که بسیاری از عهدشکنان و ناکثین، در برهه‌های زمانی مختلف در کنار مخالفان سرسخت کلیت نظام - قاسطین- قرار گرفته‌اند. فتنه 88 و مسائل پیرامون آن را می‌توان مصداق روشنی از این همراهی شوم دانست. بخشی از همین 3 گروه حالا بعضا در مناصب سیاسی کشور هستند! بخش دیگری از شواهد اختلاط مرزهای پیمان‌شکنی و محاربه را اما باید در رسانه‌های فارسی‌زبان ضدنظام جست‌وجو کرد. اکنون چند صد نفر از اصلاح‌طلبان فعال در فتنه‌های 78 و 88 در بی‌بی‌سی، من و تو، رادیو فردا و... تبدیل به پادوهای ایجاد عملیات روانی ضدجمهوری اسلامی شده‌اند. عقل و منطق به ما می‌گوید اصلاح‌طلبان دیگری هم طبیعتا از این پس  به لشکر رسانه‌ای دشمن خواهند پیوست!
اصلاح‌طلبان داخل نظام اما اگر چه متنوعند ولی تقریبا همگی در این سابقه اشتراک دارند که از سال 76 به این سو، شروع به تقدیس گروه‌هایی چون جبهه ملی و نهضت آزادی کرده‌اند. شاید مرحوم بازرگان اگر حالا زنده بود، با توجه به اتفاقات این 40 ساله، خودش هم توانایی دفاع از مواضع پیشین خود را نداشت، اصلاح‌طلبان اما در عین مدعی خط امامی بودن، به جد این توانایی را دارند! بازرگان یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خبرنگار نیویورک‌تایمز گفت: «دولت ایران مشتاق است روابط خوب خود با آمریکا را از سر بگیرد.» او در سال‌های پس از آن نیز همواره بر این نظر ماند تا از دنیا رفت، امام(ره) اما در آخرین سال‌های حیات، تکلیف تفکر بازرگان را در آینده انقلاب مشخص کردند و موکدا به محتشمی‌پور، وزیر وقت کشور نوشتند: «نهضت به‌اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانون‌گذاری یا قضایی را ندارند و ضرر آنها، به‌اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند، از منافقین بیشتر است.»
نهضت آزادی صادق بود و اگر اهل مبارزه نبود، شعار هم نمی‌داد. مرحوم بازرگان کابینه خود را به «فولکس واگنی» تشبیه کرده بود که بر خلاف امام(ره) که بولدوزری پرقدرت است، توانایی انجام کارهای سریع و انقلابی را ندارد و نباید هم، چنین تقاضایی از آن داشت! اصلاح‌طلبان اما این توانایی را دارند که در عین اظهار دوستی با ناکثین قدیم، خود را جزئی از پازل مبارزه و اتفاقاً مهم‌ترین بخش آن هم معرفی کنند!
همزمان اما نتانیاهو آنها را مهم‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران می‌نامد! منطق اصیل انقلاب اسلامی اما با تمام این دشمنی‌ها، عهدشکنی‌ها، نفاق‌ها و توطئه‌ها هر روز بیشتر از دیروز ثابت شده و گسترش یافته است. عهدشکنی اخیر آمریکا در مساله برجام هم مجدداً پس از مذاکرات سعدآباد می‌خواهد قوی بودن منطق انقلاب و امام(ره) را این بار با رسم شکل(!) به مدعیان خط امامی دیروز ثابت کند. به راستی طمانینه، قدرت و حوصله انقلاب اسلامی در فهماندن بدیهی‌ترین مطالب به احمق‌ترین دشمنان داخلی و خارجی ستودنی است و این منطق شکست برنخواهد داشت!


Page Generated in 0/0063 sec