printlogo


کد خبر: 194012تاریخ: 1397/3/29 00:00
برتری ایران در بازی اول محصول چه بود؟
برنامه‌ریزی کی‌روش

علی ولی‌اللهی: حالا هیجان‌ها فروکش کرده است. ما صدرنشین گروه مرگ مسابقات هستیم. بازی تیم خودمان را دیده‌ایم. بازی تیم‌های حریف را هم دیده‌ایم و می‌توانیم درک درستی از وضعیت موجود داشته باشیم. تحلیل‌ها از این به بعد چیزی فراتر از حدس و گمان خواهد بود. ما تقریبا می‌دانیم خودمان چه استراتژی‌ای برای مسابقات اتخاذ کرده‌ایم و رقبای ما چه طور می‌خواهند در زمین بازی حاضر شوند. طبیعتا در چنین شرایطی بازار اظهارنظرها و تحلیل‌ها هم بسیار داغ است.
دنیای امروز، دنیای متکثری است. هر آدمی درباره هر چیزی نظری دارد و با توجه به تغییر ساختار رسانه‌ها می‌تواند نظر خودش را در صفحه شخصی‌اش یا به صورت کامنت زیر اظهارنظرهای دیگران درج کند. اصلا شاید یکی از چیزهایی که بررسی دنیای رسانه‌ها را جذاب می‌کند همین چیزهاست. چون در این حالت فرصت گفت‌وگو بیشتر است و مؤلف و مخاطب می‌توانند درباره یک مسأله با هم چلنج داشته باشند. دیگر مثل سابق نیست که مخاطب نشسته باشد پای تلویزیون یا روزنامه و مجبور باشد هر چیزی را که می‌بیند و می‌خواند بدون پاسخ و اظهار نظر رها کند. این شیوه مزایا و معایب خودش را دارد. از جمله معایبش که بارها گفته شده ورود آدم‌ها به حوزه‌های غیر تخصصی و اعلام وجود و حضور در هر زمینه‌ای است.
ایران مراکش را برده و ما صدرنشین گروه مرگ هستیم. بازی ایران مراکش را می‌توان چندجور بررسی کرد. واکنش‌های صرفا احساسی که مال همان ساعات اولیه برد و در نهایت روز بعدش است و اتفاقا خوب هم هستند. واکنش‌های تحلیلی و جزءنگر که می‌خواهد تمام ابعاد فنی بازی را بررسی کند. واکنش‌های بدبینانه و تخریبی با نگاه کلی و یکجانبه به بازی که معمولا با جملاتی مثل شانسی بردیم، حق ما برد نبود، فوتبال کی‌روش ضدفوتبال است و امثالهم شروع می‌شود. جملاتی که می‌خواهند نشان بدهند تحلیلی هستند اما در واقع دقیقا مثل واکنش‌های احساسی بعد از بازی هستند. با این تفاوت که آنجا ادعای مؤلف مشخص است و در حالت سوم ادعای نویسنده با آنچه درونش می‌گذرد متفاوت. می‌خواهیم کمی درباره دوستانی که با انتقاد به کی‌روش و زیر سوال بردن برد تاریخی ایران می‌خواهند جریان مخالف‌خوان به راه بیندازند صحبت کنیم. ضمن احترام به دغدغه این دوستان که می‌خواهند نشان بدهند با دیگران متفاوتند و ما این را می‌فهمیم، باید چند سوال اساسی را مطرح کنیم و در پی یافتن پاسخ‌هایش باشیم. سوال‌هایی که نسبت ما را با فوتبال مشخص می‌کند و نشان می‌دهد ما قرار است چه رویکردی درباره بازی‌های تیم‌ملی کشورمان داشته باشیم.
۱- شانسی بردن یک بازی فوتبال چگونه است؟ یعنی دقیقا چه مؤلفه‌هایی دارد. وقتی می‌گوییم یک تیم شانسی برده دقیقا از چه چیزی حرف می‌زنیم؟ مثلا وقتی مالکیت توپ حریف زیاد است این جمله را می‌گوییم یا وقتی چندبار توپ به تیرک دروازه‌اش خورده و گل نشده می‌گوییم شانس آورده؟ آیا گل به خودی زدن حریف نشانه شانس است؟
۲- تعریف ما از ضد فوتبال چیست؟ دفاع و تلاش برای استفاده از ضدحمله می‌شود ضد فوتبال؟ بر این اساس یعنی غیر از تیم‌های قدرتمند دنیا چه در عرصه باشگاهی و چه در عرصه ملی، همه تیم‌ها ضدفوتبال بازی می‌کنند و باید سرزنش شوند؟
۳- حقمان برد نبود یعنی چی؟ چه کسی تعیین می‌کند کدام تیم حق برنده شدن دارد؟ یعنی دادگاهی، مجمعی، جایی هست که مشخص ‌کند کدام تیم حق برنده شدن دارد و کدام تیم ندارد؟ آیا تعداد موقعیت‌ها نشان‌دهنده استحقاق یک تیم برای خارج شدن از زمین به عنوان برنده است؟
کمی درباره بازی حرف بزنیم
تیم کی‌روش در یک بازی سراسر درگیرانه موفق شد مراکش را شکست دهد. این تنها گزاره‌ای است که فکر می‌کنم همه درباره‌اش توافق داریم. اینکه ما جنگنده ظاهر شدیم و بازی را هم بردیم. کی‌روش تمام تلاش‌اش را کرده بود هیچ‌ چیز را در بازی به شانس واگذار نکند. اگرچه امکان ندارد فوتبال را بدون تصادفات تصور کنیم اما وظیفه مربی کاهش ریسک تصادفات است. چینش بازیکنان توسط کی‌روش و استفاده از شجاعی در خط هافبک دفاعی در کنار امید ابراهیمی نشان از پایین آوردن ریسک بازی برای ایران است. ما می‌خواستیم گل نخوریم. به همین وضوح. می‌خواستیم گل اول را نخوریم. برخی دوستان می‌گویند تیم کی‌روش اگر گل اول را بخورد نابود می‌شود و کی‌روش همه تلاشش را می‌کند فقط گل اول را نخورد. خب مگر چه اشکالی دارد؟ بقیه مربیان تلاش می‌کنند گل اول را بخورند؟ اینکه مربی با آنالیز دقیق روحی- روانی و بدنی تیمش می‌داند که نباید اجازه دهد به هر قیمتی گل اول دریافت شود چیز بدی است؟
کی‌روش در پست هافبک دفاعی از دو بازیکنی استفاده می‌کند که توانایی بازیسازی هم داشته باشند و بتوانند بعد از توپ‌گیری آن را بخوبی به خط جلوتر انتقال دهند. دقیقا در خط جلوتر از بازیکنی استفاده می‌کند که علاوه بر خصوصیات تهاجمی بتواند در بازی تخریبی هم شرکت کند. یعنی وحید امیری. ضمن اینکه مربی تا حدود زیادی از انصاری‌فرد و جهانبخش هم همین انتظار را داشته. شاید نه به اندازه وحید. می‌توان گفت کی‌روش برای برنده شدن در حساس‌ترین بازی جام برای تیم‌ملی، به بیشتر بازیکنانش دو وظیفه سپرده بوده. دو وظیفه کامل با همه ملزوماتش. وظیفه‌هایی که در بازی مشخص بود مو به مو دارد اجرا می‌شود. نه کم و نه زیاد.
اواسط بازی هنگامی که تیم حالت تهاجمی داشت و قرار بود ضربه کاشته‌ای روی دروازه مراکش ارسال شود، تصویر بسته کی‌روش را دیدیم که مشخصا کریم را صدا زد و چند‌ بار با تأکید گفت: بمان، بمان! یعنی از وسط زمین جلوتر نرو. مهاجم اول تیم المپیاکوس قطعا دلش می‌خواست روی ضربه کاشته جلو برود و شانس گلزنی خودش را امتحان کند اما تاکتیک‌های سرمربی چیز دیگری است. نتیجه تمام این تاکتیک‌ها این بود که مراکش نتوانست هیچ فرصت صددرصدی روی دروازه ما به وجود بیاورد. در حالی که ما حداقل یک‌بار این کار را کردیم. مراکش توپ را داشت اما نمی‌دانست باید با آن چکار کند.
ما گل زدیم؛ دقیقه 95. گل به خودی بود ولی گل برای تیم ما ثبت شد. در فوتبال آنقدر مثال هست از تیم‌هایی که مالکیت توپ کمتر داشتند و برنده شدند. آنقدر مثال هست از تیم‌هایی که با گل به خودی برنده شدند. آنقدر مثال هست از تیم‌هایی که 90 دقیقه حمله نمی‌کنند اما نتیجه را می‌برند. مسأله سر این است که چون تیم‌های زیادی در جهان هستند که از لحاظ قدرت فنی در سطح بهترین‌های جهان نیستند اما نمی‌خواهند هم با انتحار دست به خودکشی بزنند، سیستم بازی درگیرانه و تلاش برای استفاده از
تک موقعیت‌ها بسیار استفاده می‌شود. نتیجه کار زیاد روی انواع و اقسام حالات این سیستم، فرموله شده آن است. فرموله شدن یعنی کاهش ریسک تصادفات و از بین بردن فاکتور شانس تا حد مطلوب. نمونه‌های فوق‌العاده زیاد از جواب دادن این سیستم به این معنی است که اگر یک مربی می‌خواهد از این فرمول بهره ببرد، می‌تواند تقریبا مطمئن باشد بالاخره همان یک یا دو موقعیت گل نصیب تیمش می‌شود. این شانس نیست. این تکرار خیلی زیاد یک روش با حالت‌های متفاوت است. نمی‌توان هم به این روش ضدفوتبال گفت چون بازی در جریان است. توپ می‌چرخد اما ما نمی‌خواهیم به حریف موقعیت گل بدهیم.
در نهایت باید به این نکته اشاره شود که در بیشتر بازی‌های دنیا در همه سطوح، نمی‌توان با قطعیت گفت کدام تیم برنده می‌شود. این یعنی مسأله‌ای به اسم حق و ناحق نداریم. (جز در مواردی که اتفاقات غیرفوتبالی مثل اشتباه عمدی داور تأثیرگذار شود). در فوتبال امروز دنیا که اختلاف تیم‌ها خیلی کم شده و بازی‌ها معمولا با اختلاف یک یا دو گل به اتمام می‌رسد، این تلاش بیشتر، آمادگی روحی و ذهنی بیشتر و باور بیشتر است که می‌تواند به برنده شدن یک تیم کمک کند. سه فاکتوری که در تیم کی‌روش
موج می‌زند.
 


Page Generated in 0/0057 sec