سید لو: وقت ناهار در مدرسه «گسامتسکول برگرفلد»، زمانی که در راهرو خالی مدرسه قدم میزنید، صدای باز و بسته شدن کمدها و پچپچ کودکان که در استراحت به سر میبرند، در سالن طنینانداز میشود. از کنار مجسمههای کاغذی دستساز یکی از نوجوانان کلاس هنر که رد میشوید، کاملاً باور کردن حرفهای مایک (مدیر مدرسه) ممکن است. به دفتر دییریگ وارد میشوید، او در دفترش را که میبندد و ناگهان عکس ستارگانی بیشمار روی دیوار به شما چشمک میزند.
تصویر نویر جوان با لباس دروازهبانی سیاهونارنجی، اوزیل با رگهای موی بلوند بین موهایش، سانه با خنده روی لب و تصویر دراکسلر و هوودس نیز به همین ترتیب روی دیوار خودنمایی میکند و این یعنی، 4 درصد از افرادی که در قرن اخیر، جام قهرمانی جهان را بالای سر بردهاند، روزگاری در راهروهای این مدرسه بزرگ، معمولی اما وصفناپذیر که در حومه «گلزنکرشن» واقع شده، قدم زدهاند.
این مدرسه از سال 2007، به مدرسه تخصصی و حرفهای فوتبال تبدیل شده و از 1400 شاگرد این مدرسه، 80 نفر، عضوی از پروژه عظیم فوتبال هستند که بیشترشان به آکادمی باشگاه شالکه (که رابطه خوب و نزدیکی با این مدرسه دارد) ملحق میشوند. از 31 بازیکنی که از در دهه گذشته از آکادمی شالکه در دنیای فوتبال نامی برای خود دستوپا کردهاند، 24 بازیکن سابقه تحصیل در آن مدرسه را در کارنامه خود میبینند.
نخستین جرقه های این سیستم، در دوره کوتاهی پس از حذف تلخ و زودهنگام تیمملی آلمان در جامجهانی 1998 و یورو 2000 زده شد و اتحادیه فوتبال آلمان، تصمیم به تاسیس شبکه مدارس فوتبال پیشرفته گرفت. این شرایط به جوانان متعهد و امیدوار فرصت داد در طول هفته بتوانند 2 یا 3 روز در نوبت صبح تمرین کنند و در عین حال، از تحصیلاتشان نیز خیالشان راحت باشد. دییریگ میگوید: «این کار باعث شد همه مطمئن باشند دیگر هیچ استعدادی نادیده گرفته نمیشود. برای مثال نویر و اوزیل در سالهای اول نوجوانی خود بسیار کوچک بودند و در روش قدیمی احتمالاً هرگز مورد توجه قرار نمیگرفتند. ممکن است همین حالا که ما صحبت میکنیم، قهرمان بعدی جهان چند متر آنطرفتر در حیاط مدرسه، چنگال به دست، منتظر خوردن ناهارش باشد، دستانی که شاید روزی، جام قهرمانی جهان را بالای سر ببرد».
اگرچه پرورش فوتبالیستهای برجسته را میتوان ثمره این سیستم دانست اما این هدف اصلی نیست. در اینجا هدف، تعلیم کامل و بینقص افراد است و بقیه کار بر عهده فوتبال آلمان گذاشته شده و توافق بر سر استفاده از جوانان باهوش، تعلیمدیده و دارای ویژگیهای خاص برای انجام کار گروهی و ساختن «مانشافت» است.
آلمان قهرمان بلامنازع جهان در سال 2014، بهرغم شکست در گام اول برابر مکزیک، میخواهد در سال 2018 از قهرمانیاش دفاع کند. تیم اول رنکینگ فیفا، در صورت قهرمانی در این دوره نخستین تیمی خواهد بود که پس از سال 1962 موفق به دفاع از عنوان قهرمانی خود شده و البته با 5 قهرمانی، کنار برزیل قرار خواهد گرفت.
آنچه حتی منتقدان را نیز به تمجید وا داشته، تداوم موفقیتهای بینظیر ژرمنهاست، آنها در 6 تورنمنت اخیر بزرگ خود به نیمهنهایی رسیدهاند و تنها تیمی هستند که در قرن اخیر، در تمام جامهای جهانی، به جمع 4 تیم پایانی راه یافتهاند. حضور در 5 فینال از 9 فینال پیشین جامجهانی، بزرگی کار «عقابها» را نشان میدهد. بیدلیل نیست که یواخیم لوو حتی بعد از شکست در گام نخست، ذرهای دلهره در وجودش احساس نمیکند، چرا که میداند چه کاشته و چه برداشت خواهد کرد.
لوتار ماتئوس یکی از کسانی است که میتواند درباره وضعیت آلمان و راز موفقیتهایشان بهتر از همه سخن بگوید. او با حضور در 5 جامجهانی و انجام 25 بازی، بیشترین تعداد بازی را در تاریخ جامجهانی دارد. او کاپیتان تیم فاتح دهه 90 آلمان بود و در پاسخ به این سوال که «آیا آلمان با اطمینان از فتح جامجهانی به روسیه رفته؟» اینگونه پاسخ میدهد: «وقتی پای به تورنمنتی میگذاریم، به خودمان نمیگوییم قطعاً قهرمانش ما خواهیم بود؛ به رقیب و قدرتش احترام میگذاریم. با این حال قهرمانی چیزی است که همواره به آن میاندیشیم».
ماتئوس معتقد است هرچه تجربه بیشتری داشته باشید، با فشار بازی، راحتتر کنار خواهید آمد. ماتئوس در ادامه به تیممحور بودن و روحیه تیمی آلمان نیز اشاره میکند: «زمانی که بازوبند کاپیتانی را بر دست میبستم، درست مانند بکنباوئر یا لام، تیم بر پایه اتحاد بنا شده بود. همیشه بین بازیکنان جوی صمیمانه حاکم بود. اکثر ملتها فکر میکنند روحیه تیمی دارند اما وجه تمایز آلمان این است که هیچ شخصی بیش از حد حس فردی ندارد. در واقع اینجا چیزی که در رأس قرار گرفته، تیم است نه فرد. بازیکنان نیز کاملاً به این موضوع آگاهند، چشم همه به کل مجموعه است نه خودش و همین عصاره متمایزکننده روحیه تیمی آلمان از دیگر ملتهاست».
این دقیقاً همان چیزی است که به بازیکنان در «گسامتسکول برگرفلد» آموزش داده میشود و با همان تفکر بازیکنان پرورش پیدا میکنند. بیدلیل نیست که بسیاری، از پیشرفت ژرمنها در سالهای اخیر دست به دهان ماندهاند. در این بین، باید به شکست مانشافت برابر مکزیک، همانند خلق شدن یک شگفتی در فوتبال نگریست نه شکست پروژه عظیم فوتبال آلمان. ژرمنها در 2 بازی باقیمانده، بخوبی قدرت خود را به رخ رقبا خواهند کشید و هیچگاه این نکته را فراموش نکنید که «آلمانها بازمیگردند، آلمانها همیشه بازمیگردند!»