جف کارلایسل: وقتی سرود ملی پاناما داشت در ورزشگاه فیشت سوچی پخش میشد، عظمت لحظه غیرقابل از دست دادن بود. رومن تورس، کاپیتان تیم سرش را پایین انداخته، چشمهایش را بسته و در فکر تحقق یک رؤیا بود. هواداران پاناما در هر جایی که بودند، سرود کشورشان را با لذت بدون شرم میخواندند به طوری که انگار سرود محبوب جدیدی را کشف کردهاند. بازیکنان هم نمیتوانستند کاری کنند جز توجه به این صحنه. خیمی پندو، دروازهبان تیم گفت: «دیدن پاناماییها واقعاً زیبا بود. برای آنها تماشای نخستین بازی ما در سطحی بینالمللی در نخستین جامجهانیمان بسیار خوشحالکننده بود و تماشای خوشحالی آنها هم برای ما خوشحالکننده بود».
حتی هرنان داریو گومس، سرمربی پاناماییها هم تحت تأثیر آن لحظه قرار گرفته بود. مثل دیگر سرمربیان تیمهای ملی، هر جامجهانی که میآید و میرود بر تعداد موهای سفید سر او اضافه شده است. در جامهای جهانی او شاهد جشنها و ماتمها بوده است. او در جامهای جهانی 1990 و 1994 در کادر تیمملی کلمبیا دستیار مربی بود که مورد دوم برایش خاطره تلخ کشته شدن آندرس اسکوبار را به همراه داشت. سال 1998 او سرمربی کلمبیاییها شد و 4 سال بعد اکوادور را برای نخستین بار در تاریخش به جامجهانی برد. با این حال ماجرای همکاری او با تیمملی پاناما یک چیز خاص بوده است. صعود تیم او در آخرین روز مرحله مقدماتی و فقط به خاطر شکست غیرقابل توضیح آمریکا به ترینیداد و توباگو رخ داد. تیم او همچنین مجبور بود با شوک مرگ هافبک تیم «آمیلکار انریکس» کنار بیاید؛ کسی که مقابل خانهاش به ضرب گلوله کشته شد. به این دلایل، آن لحظه همدل شدن هواداران پاناما هنگام پخش سرود ملیشان برای گومس با وجود کلمبیایی بودنش و برای بازیکنان او خاص بود. گومس گفت: «امروز برای ما روزی احساسی بود. این پنجمین باری است که من در یک جامجهانی شرکت میکنم و هنوز هم انگار بار اولم است. من بینهایت خوشحالم و البته مضطرب و با استرس».
همانطور که پیشبینی میشد آن روز قرار نبود برای پاناماییها روزی برای اضافه شدن به کتابهای تاریخشان باشد. پاناما بعد از به رخ کشیدن قدرت تدافعیاش و مقاومت مقابل حملات بلژیک در نیمه اول، در نهایت مقابل کیفیت بالاتر بازی بلژیک تسلیم شد و 3 بر صفر باخت. گومس گفت: «ما بازی را در حالی شروع کردیم که تیممان هنوز غرق در احساسات بود. هر چه گذشت اما تمرکز بازیکنانم بیشتر شد. در نیمه اول، ما بازی منظم و مرتبی داشتیم. در نیمه دوم اما حریف نهایت استفاده را از 3 اشتباهی که ما مرتکب شدیم، برد.» بلژیک هم از داشتن مهرههای بااستعداد بیشتر، حداکثر استفاده را برد. تیمهای زیادی در دنیا نیستند که از نظر داشتن ستارهها بتوانند با بلژیکی که مهرههایی مانند ادن آزار، کوین دبروینه و روملو لوکاکویی که 2 گل زد را دارد، رقابت کنند، تازه اگر زننده گل اول بلژیکیها، دریس مرتنس را که یکی از زیباترین گلهای جام تا به این لحظه را زده، نادیده بگیریم. بعضی هواداران پاناما حسرت موقعیتهای از دست رفته را میخوردند اما گومس واقعبینانه به موضوع نگاه میکرد: «هیچ کس باختن را دوست ندارد. شاید بعضیها فکر کنند با 3 گل باختن به بلژیک شکست سنگینی است اما راستش را بخواهید با توجه به حریفی که مقابلمان قرار داشت و با توجه به تاریخچه آنها و پیشرفت ما، من فکر میکنم نتیجه عادی بود و آنها میتوانستند گلهای بیشتری بزنند».
پاناما حالا باید خیلی زود خودش را جمع و جور کند و برای بازی مقابل انگلیس که چند روز دیگر برگزار میشود آماده کند که با توجه به تلاش انگلیسیها برای جبران فاصله تفاضل گلشان با بلژیک میتواند یک بازی پرگل دیگر باشد. پاناما شاید مقابل بلژیک سنگین باخت اما شرمنده هوادارانش نشد چون جنگید و تا جایی که توانست بلژیک را آزار داد و روزی تاریخی را برای یک کشور ساخت.