printlogo


کد خبر: 194332تاریخ: 1397/4/4 00:00
تفوق گفتمانی انقلاب اسلامی بر الگوی توسعه غربی
اگر در یاری حق کوتاهی نکنید...!

فرزاد  جهان‌بین: در تقسیم‌بندی انقلاب‌ها، برخی انقلاب‌ها جزو انقلاب‌های کبیر قرار می‌گیرند. این انقلاب‌ها علاوه بر تغییرات بنیادین در جوامع خود، تاریخ بخش عمده‌ای از جوامع بشری را از جهت ارزش‌های بنیادین، شیوه‌ها و ابزارها دگرگون می‌کنند و  به عنوان منبعی برای الهام سایر جنبش‌های انقلابی قرار می‌گیرند. بر اساس منطق درست ارزیابی، از 3 انقلاب کبیر می‌توان نام برد؛ انقلاب 1789 فرانسه، انقلاب 1917 روسیه و انقلاب 1357 اسلامی ایران. هدف نهایی انقلاب اسلامی  نه تغییر یک نظام سیاسی به نظام سیاسی دیگر، بلکه درانداختن طرحی نو و رقم زدن عالمی جدید بر پایه دین، اخلاق، علم و عقلانیت بود. انقلاب اسلامی نقطه عطفی برای بازگشت دین به عرصه حیات سیاسی و اجتماعی و دمیدن روح در جهان بی‌روح بود. در اصل چهارم قانون اساسی چنین آمده است: «کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزائی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد».  در اصل 96 قانون اساسی از شورای نگهبان خواسته شده عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با احکام اسلامی و قانون اساسی را تشخیص دهد. بلاشک عدم مغایرت که در اصل 96 ذکر شده، به‌رغم اهمیت، کف انتظار است و آنچه در اصل 4 خواسته شده است، نه عدم مغایرت با اسلام، بلکه ابتنا بر آن و طراحی زندگی بر اساس معارف الهی است. این فهم تمدنی از انقلاب اسلامی، لوازمی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌کنم.
الف- وجود مساله از لوازم یک جامعه پویا و زنده و تراز تمدنی است. جامعه راکد یا  مقلد، فاقد مساله است. به عنوان نمونه در دنیای قبل از انقلاب اسلامی، در هدفگذاری‌ها اولویت با افزایش جی‌دی‌پی و سرانه بود. در این حالت در نسبت بین زن، اشتغال و خانواده، اولویت به اشتغال داده شد، چرا که حضور زن در خانواده و مدیریت خانه و تربیت نسل، مابه ازای مالی ندارد. با چنین مسیری، خانواده به طور طبیعی رو به فروپاشی رفت. در دنیای جدید که انقلاب اسلامی به دنبال ساختن آن است، هم زن شأن اجتماعی دارد و هم خانه و خانواده مهم است. این دو چگونه  با هم جمع می‌شوند؟ این یک مساله جدید است.
انقلاب اسلامی ضمن پذیرش ضرورت مدیریت فرهنگ، بر اصل آزادی و اصل عاملیت انسان تاکید می‌کند. این دو با چه مدلی قابل جمعند؟
ب- حل مسائل  با توجه به نوع مسائل و پیچیدگی انسان و جامعه و بافت تاریخی، اجتماعی، داخلی و خارجی که در آن، مسائل طرح شده است، پیچیده و زمانبر است. خم رنگرزی وجود ندارد که نخ‌ها را در آن بیندازیم و رنگ شده بیرون بیاوریم.
پ- حل مسائل به صورت طبیعی و فرآیندی و در سایه تضارب آرا اتفاق می‌افتد و وابسته به ده‌ها متغیر است و حل آنها به صورت دستوری و ابلاغی مقدور نیست. بدون همسویی اراده و هدف اجزا با اراده و هدف کل، امکان حل مسائل وجود ندارد.
ت- این مسیر چون فرآیندی و پیچیده است، لذا باید از نگاه صفر و یکی به آرمان‌ها پرهیز کرد. به عنوان نمونه، عدالت که در مقام وصف، وسیع‌ترین است در مقام عمل با سختی‌ها و تنگناهای بسیاری روبه‌رو می‌شود. عدالت جنسیتی، عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی، عدالت فرهنگی، عدالت آموزشی و عدالت قضایی. در برخی از این حوزه‌های عدالت پیشرفت‌های جدی وجود دارد و در برخی حوزه‌ها کمتر.
حضرت علی(ع) هم که در راس حکومت باشند باید بعضا کاری را انجام بدهند که نمی‌خواهند و بعضا کاری را ترک کنند که مایل به انجام آنند. همینجا لازم است عرض کنم شخص امیرمومنان و حکومتداری ایشان، عدل است اما در همین حکومت به جهت همان پیچیدگی‌ها، موارد متعددی را شاهدیم که حضرت علی(ع) به رغم اعلام، موفق به انجام نشدند. نهج‌البلاغه مملو از نامه‌هایی است که حضرت به استانداران و فرمانداران خاطی نوشته‌اند. نامه‌های ۳، ۵، ۲۰، ۳۳، ۴۰، ۴۱، ۴۳ و ۴۵ نمونه‌هایی از این دستند. بی‌شک علی(ع) و حکومتداری ایشان الگوی ما است اما به بهانه حکومت علوی، کوبیدن جمهوری اسلامی را شیطنت یا نادانی می‌دانم که اگر همین‌ها در زمان حکومت حضرت بودند، به احتمال قوی از 3 گزینه همراهی، عزلت و تقابل، سومی را برمی‌گزیدند. بر اساس آنچه عرض شد توجه به 2 اولویت و تمرکز بر آنها را در دهه پنجم حیات جمهوری اسلامی ضروری می‌دانم که امیرمومنان فرمودند: «من اوما الی متفاوت فخذلته الحیل؛ کسی که به کارهای گوناگون بپردازد و بر اولویت‌ها متمرکز نشود، خوار می‌شود». اول: در باغبانی فرهنگ عمومی، تلاش کنیم نگاه بلندمدت و پیچیدگی در فهم، در شاکله جامعه  نهادینه شود. شاید متوجه نباشیم اما وقتی به مردم می‌گوییم مشکلات را در 100 روز یا در 3 ماه یا 40 روز می‌توانیم حل کنیم یا با تقلیل‌گرایی، حل مسائل‌مان را به ارتباط با آمریکا گره می‌زنیم، در واقع کمک می‌کنیم فهم جامعه از مسائل و راه‌حل‌ها سطحی شود و جامعه به سمت کوتاه‌مدت بودن سوق پیدا کند. جامعه را باید واقع‌بین و فقیه بار آورد و نه مقلد، مطیع و خیال‌پرداز که امیرمومنان به مالک فرمودند: «هیچگاه به مردم نگو به من امر شده است، پس امر می‌کنم و باید اطاعت شوم». جامعه سطحی، توان ایستادگی در برابر پیچیدگی‌های  ناشی از حیات اجتماعی را ندارد. در این بخش از عرایضم، توجه همگان را به اهمیت سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ جلب می‌کنم. دوم: تحول بنیادین در علوم انسانی به نقطه کانونی توجه تبدیل شود. این موضوع با سرنوشت انقلاب گره خورده است. به لطف خداوند متعال، طی سال‌های گذشته با مجاهدت جمع کثیری از اساتید حوزه و دانشگاه، گفتمان علوم انسانی اسلامی شکل گرفته و روز به روز بر ابعاد و دامنه تاثیر آن افزوده شده است. این گفتمان به مدد قوت گفتمانی و طی یک فرآیند و بتدریج، انحصار و تکصدایی روشنفکری سکولار را شکسته و باب جدیدی را باز کرده است و اینک این محتوا و این شبکه چند هزار نفری اساتید پیشکسوت و جوان، آمادگی نقش‌آفرینی در عرصه تحول رسمی در تغییر سرفصل‌ها و تدوین متون را دارد. علاوه بر فشارهای سیاسی که طبیعی است، برخی تنگ‌نظری‌ها و اشغال صف توسط ستاد، کار را با سختی مواجه می‌کند. البته می‌دانم جز با تغییر مدیریت و جوانگرایی، تغییری در کار ایجاد نخواهد شد، چرا که رفتارها تابع ذهنیت‌ها هستند. چنانچه ان‌شاءالله حمایت لازم از این جریان‌ها شود، شاهد شکوفایی دوچندان این کار در پایان دهه پنجم انقلاب خواهیم بود. برپایی کرسی‌های نظریه‌پردازی، برگزاری همایش‌های علمی قوی، تولید ادبیات علمی، راه‌اندازی رشته‌هایی در مقطع دکترا و تربیت نیرو ناظر به اولویت‌ها مانند آنچه در دانشگاه شاهد درباره تمدن نوین اسلامی و مطالعات اسلامی آسیب‌های اجتماعی در حال انجام است، بسیار گره‌گشا خواهد بود. به‌رغم واقعیت‌سازی‌های کاذبی که به مدد رسانه‌های دشمن شکل می‌گیرد، گفتمان انقلاب اسلامی الگوی توسعه غربی را به چالش کشیده و ان‌شاءالله، به فضل الهی و به پشتوانه نیروی مومن، مجاهد و عالم که مهم‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی است، تفوق گفتمانی خواهد یافت و جاهلیت مدرن، توان ایستادگی در مقابل بعثت جدید را ندارد. در پایان، مایلم عرایضم را با این کلام نورانی امیرمومنان به اتمام برسانم که فرمودند: «لَوْ لَمْ تَـتَخاذَلوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنوا عَنْ تَوْهینِ الْباطِلِ، لَمْ یَطْمَعْ فیکُمْ مَنْ لَیْسَ مِثْلَکُمْ وَ لَمْ یَقْوَ مَنْ قَوىَ عَلَیْکُمْ...؛ اگر در یارى حق کوتاهى نکنید و در خوار کردن باطل سستى ننمایید، کسانى که همپایه شما نیستند، در شما طمع نمى‌کنند و هیچ قدرتى نیز بر شما مسلط نمى‌شود».
* متن فوق در دیدار  جمعی از اساتید، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها با رهبر حکیم انقلاب در تاریخ 20 خرداد 97 ارائه شد


Page Generated in 0/0075 sec