سیدپرویز جلیلیکامجو*: بیشتر مکاتب اقتصادی مانند نهادگرایان، مکتب تاریخی، کمونیستها و نئوکلاسیکها (نئولیبرالیسم) معتقدند پدیدههای اقتصادی و اجتماعی را نمیتوان بهصورت مجزا مورد مطالعه قرار داد. در این بین، طرفداران مکتب تاریخی، سرسختانه معتقدند آداب و رسوم اجتماعی و شرایط خاص تاریخی کشورها بر قوانین و نهادهای اقتصادی اثرگذار خواهد بود. سیر تاریخی هر کشور و ملت بر نوع شکلگیری، کارکرد و تکامل نهادهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مؤثر است. همین امر، اهمیت مطالعه اقتصاد از نقطهنظر تاریخی را دوچندان میکند. مطالعه تاریخی اقتصاد نیز بهناچار تحلیل اقتصادی را به سمت اقتصاد ملی هدایت میکند. ویژگیهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، گرایشهای مذهبی و سیر تاریخی جمهوری اسلامی ایران، اقتصاد ایران را به سمت یک اقتصاد ملی خاص هدایت میکند. خاص به این جهت که این اقتصاد ملی باید دارای جهتگیریهای مشخص اسلامی نیز باشد.
اقتصاد مقاومتی؛ اقتصاد ملی است یا اقتصاد دینی؟
اقتصاد مقاومتی چه تفاوتی با اقتصاد مکتب تاریخی و اقتصاد کلاسیک (لیبرالیسم) دارد؟ هدف اقتصاد مقاومتی تقویت اقتصاد اسلامی یا تقویت اقتصاد ملی است؟ اوضاع اقتصادی-سیاسی ایران نشان میدهد اگر در چشمانداز اقتصاد مقاومتی بین 3 نوع تفکر اقتصاد ملی با تأکید بر تئوریهای مکتب تاریخی، اقتصاد سرمایهداری با تأکید بر مکتب کلاسیک (لیبرالیسم) و اقتصاد دینی با تأکید بر اصول ادیان آسمانی بویژه اسلام، برای جمهوری اسلامی ایران، مرزهای روشن و متمایز (نه بهصورت شعار، بلکه در عمل) قائل نشویم، اقتصاد مقاومتی یک نوآوری غیرضروری به نظر میرسد. اما در صورتی که آنچه در عمل اتفاق میافتد دیدگاه مشخص و متمایز و مخصوص جمهوری اسلامی ایران باشد و این تفکیک بتواند یک چارچوب اقتصاد سیاسی با توجه به نهادها و بنیانهای اجتماعی ایران اسلامی ایجاد کند، میتوان نام این تفکر را الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت یا اقتصاد مقاومتی نهاد. بهطوریکه اوضاع کنونی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران این نوآوری را بسیار ضروری و لازم مینماید. اما مجدداً تأکید میکنیم اقتصاد بیمار ایران نیاز به شعار و تکرار ندارد!
تفاوت بین نظام بازار با نظام سرمایهداری
در اینجا باید تأکید کنیم نباید نظام بازار و نظام سرمایهداری معادل هم تلقی شوند، بلکه اصل تخصیص بهینه که توسط بازار رقابت کامل انجام میگیرد (تخصیص نظام بازار)، یکی از چندین اصل نظام سرمایهداری است که سایر نظامها مانند اسلام نیز از آن حمایت میکنند، البته بسیاری از انتقادات وارده بر نظام سرمایهداری مربوط به نوع کاربرد و استفاده از اصل نظام بازار و اصل مالکیت خصوصی است، نه مربوط به جوهر و ذات این اصول، زیرا اسلام نیز از ابزار بازار بهعنوان یک اصل اقتصادی استفاده میکند و طرفدار تخصیص بهینه بازار و مالکیت خصوصی است. بازار از صدر اسلام و حتی در حکومت پیامبر اسلام(ص) در مدینه وجود داشته است. بدین ترتیب، تأکید میکنیم نظام سرمایهداری نباید معادل نظام بازار تلقی شود. با عطف به نکته فوق، برخلاف عقاید بسیاری از محققان، در راستای تقویت بازار و خصوصیسازی، اقتصاد ایران تحت تأثیر عقاید اقتصادی اسلام است تا نظام سرمایهداری. اما وجود رانت اقتصادی، فساد اقتصادی، اقتصاد غیررسمی گسترده، نظام مالیاتی ضعیف، نهادهای اقتصادی-اجتماعی عقبمانده که مطابق با پیشرفت تکنولوژی (زیربنا) رشد نکردهاند، سرمایه اجتماعی پایین، عقلانیت ابزاری ضعیف، نقش گسترده دولت و سایر نهادهای وابسته، هزینه بالای مبادله، شکاف طبقاتی، توزیع نامتناسب درآمد، ثروت و امکانات دولتی و نقض آشکار قانون بویژه قوانین اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران، نه با نظام سرمایهداری مطابقت دارد و نه با نظام اقتصاد اسلامی و همین امر باعث کاهش کارایی نظام اقتصاد کشور به پایینتر از کارایی نظام اقتصاد سرمایهداری شده است. بهطوریکه در امر قضاوت، برخی دچار اشتباه شده و نابرابری کمّی را نابرابری ارزشی تلقی کردهاند. بهناچار در این شرایط، به اقتصاد مقاومتی متوسل شدهایم تا بتوانیم اقتصاد ملی را با تأکید بر سابقه تاریخی و مذهبی، ترمیم کنیم. بدین منظور، باید دقیقاً مشخص کنیم چه رابطهای بین سابقه تاریخی و مذهبی ایران و اقتصاد ملی بهعنوان یک واحد اقتصاد وجود دارد.
عقاید مکتب تاریخی و اقتصاد ملی
«فردریش لیست» بنیانگذار مکتب تاریخی و عقاید اقتصاد ملی، معتقد بود قوانین اقتصادی در شرایط متغیر زمان و مکان، قوانین مطلقی بهشمار نمیآیند و قوانین اقتصادی باید با تغییر زمان و مکان تغییر یابند تا کارایی اقتصادی منابع متغیر، در جریان تولید (که خود با تغییر شیوه و روش تولید در حال تغییر است) محفوظ بماند. لیست معتقد بود قوانین اقتصادی مکتب کلاسیک در قرن 18 انگلستان، قابل تعمیم به قرن 19 در آلمان نیست، زیرا نهادهای اجتماعی و سیاسی، آداب و رسوم و فرهنگ اقتصادی یک ملت به لحاظ زمانی و مکانی در حال تغییر است و نظام سرمایهداری به لحاظ فروض خاص خود، این ویژگیها را در نظر نمیگیرد. فردریش لیست در مقابل تأکید کلاسیکها بر مفهوم فرد بهعنوان یک واحد اقتصادی، بر یک اقتصاد ملی با مفهوم ملت تأکید میکند. برای نیل به اقتصاد ملی، ابتدا باید ملیت و فرهنگ تاریخی هر کشوری مبنای نظریهپردازی و سیاستگذاری اقتصادی قرار داده شود. تنها این روش سیاستگذاری اقتصادی است که میتواند در بالا بردن سطح رفاه اقتصادی جامعه با حفظ عقاید ملی، مفید و مؤثر باشد. فردریش لیست طرفدار تجارت آزاد است، اما سیاست حمایت از صنایع نوزاد را بهمنظور تقویت اقتصاد ملی، پیشنهاد میکند و البته او بههیچوجه از انحصار حمایت نمیکند.
اخلاق پروتستانی و اخلاق یهودی
«ماکس وبر» مورخ، جامعهشناس و اقتصاددان برجسته آلمانی، تحقیقات گسترده و عمیقی درباره رابطه مذهب با پیشرفت اقتصادی انجام داده است. وبر نقش اخلاق پروتستانی را در توسعه اقتصادی نظام سرمایهداری مؤثر میداند. به عقیده وبر، حداکثر کردن منافع شخصی که ستون نظام سرمایهداری است، به معنای نقض عدالت اجتماعی در این نظام نیست. او در کتاب خود تحت عنوان «اخلاق پروتستانی و روحیه سرمایهداری» (1904)، باورهای مذهبی آیین پروتستانی را عنصر مهم روحی و معنوی در پیشرفت نظام سرمایهداری معرفی میکند.دکترین رسالت کار پروتستانی، کار را وسیلهای برای خشنودی خداوند و یک عبادت مذهبی معرفی میکند و در مقابل، تنپروری و تنبلی را گناه بزرگی میداند. وبر معتقد است انضباط شخصی، کوشش و فعالیت، کمخرجی و صرفهجویی، اعتدال و میانهروی، متانت و هوشیاری، اگر با انگیزه نفعپرستی یا سودجویی ترکیب شود، به تراکم سرمایه منجر خواهد شد و پیشرفت اقتصادی در پی آن ایجاد میشود. وبر با بررسی اعمال و رفتار پروتستانیسم، تأکید میکند بین اصول اخلاقی فقه پروتستانی و روحیه سرمایهداری، سازگاری قوی وجود دارد. او سعی در ایجاد یک مدل با نام «نوع آرمانی» داشت که با کمک آن بتواند شرایط تحقق توسعه اقتصادی را در سرمایهداری مورد آزمون تجربی قرار دهد. مدلی که در ایران میتوان نام آن را اقتصاد مقاومتی نامید، زیرا منطبق بر آنچه اعلام شده است، با استفاده از اصول اقتصاد مقاومتی، ما به دنبال تحقق اقتصاد اسلامی در چارچوب یک اقتصاد ملی هستیم. البته هموطن وی، ورنر سومبارت، معتقد است آن نقشی که وبر برای پروتستانیسم قائل است، جودیسم (یهودیت) در نظام سرمایهداری ایفا کرده است. سومبارت در کتاب «سرمایهداری مدرن»، اخلاق یهودی را محرک اصلی توسعه اقتصادی سرمایهداری میداند.
رابطه مذهب و پیشرفت اقتصادی در اسلام
با توجه به وجود سرمایه انسانی، فیزیکی و طبیعی در جمهوری اسلامی ایران، اصول اخلاقی اسلام میتواند با تقویت نهادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در چارچوب ملی و تقویت سرمایه اجتماعی و اخلاق حرفهای، منجر به توسعه اقتصادی نظام اقتصاد اسلامی در ایران شود، زیرا امروز مفهوم سرمایه اجتماعی مترادف گسترش فضایل اخلاقی و کاهش رذایل اخلاقی است. اگر از این بعد به اقتصاد مقاومتی بنگریم، اقتصاد مقاومتی میتواند یک سیاست مقطعی و زودگذر نباشد و نوآوری ضروری محسوب شود که اقتصاد ایران شدیداً تشنه آن است! در چارچوب نکات مطرحشده، اقتصاد مقاومتی باید به دنبال تقویت اخلاق حرفهای باشد. اخلاق حرفهای اخلاقی است که مستمر، باثبات، متمرکز، هدفمند، سازگار، اختیاری، مبتنی بر عقلانیت و قابل ارتقا و همچنین بهدور از احساسات، تبعیض و نقض قانون باشد. چنین اخلاقی بهعنوان یک نهاد نیرومند در جامعهای رخ میدهد و شکل میگیرد که انباشت قابل توجهی از سرمایه اجتماعی را داشته باشد و رعایت این نوع اخلاق نیز عامل تقویت سرمایه اجتماعی است. بدین ترتیب، این گفته که وجود حداقلی از سرمایه اجتماعی شرط لازم برای اجرای نظام اقتصاد بازار است، قابل دفاع است و نقش دین و مذهب در این بخش بسیار قابل توجه و انکارناپذیر است. همچنین سرمایه اجتماعی از دو بُعد تقویت عقلانیت و کاهش هزینه مبادله، باعث افزایش بهرهوری و کارایی اقتصادی نیز خواهد شد.
جمعبندی
تغییر و تحول از عناصر اصلی زندگی بشری است و در هر عصری اثرگذار است و مطمئناً هیچ تفکری خالی از ایراد و اشکال نیست و اشکالات و ایرادات نیز میتواند به دلیل تغییر نهادهای موجود در جامعه و عدم انطباق تفکر با تغییرات انجام شده در نهادها، ایجاد شود. اما تفکری قابل احترام است و در هر عصری بهعنوان تفکر برتر توسط اکثریت مردم انتخاب میشود که در عمل موفقتر و از سایر نظامها کارآمدتر است. اقتصاد مقاومتی بهعنوان یک اقتصاد ملی، نیاز به تقویت سرمایه اجتماعی دارد تا در عمل نیز بتواند به موفقیت برسد. اقتصاد مقاومتی یک مفهوم اقتصاد سیاسی است تا یک مفهوم محض اقتصادی. اقتصاد مقاومتی باید به دنبال راهحلهای اقتصاد سیاسی باشد تا در عمل و کاربرد نیز بتواند بر بحرانهای ایجادشده در عرصه اقتصاد سیاسی فائق آید و اقتصاد را در جهتی قرار دهد که آمادگی و آیندهنگری لازم نیز اتخاذ شده باشد. همچنین در این مسیر، باید اصول زیربنایی دقیقاً مشخص شوند و با اصول روبنایی سازگار باشند. در طول تاریخ، تفکرات اقتصاد ملی توسط طرفداران مکتب تاریخی و تفکرات اقتصاد مذهبی توسط طرفداران روش جامعهشناختی وبر، به صورت کاملاً علمی، بسط داده شده است و در عمل نیز مورد آزمون تجربی قرار گرفته و این تجربیات میتواند راهگشای برخی مشکلات اقتصاد ایران باشد.
* دانشجوی دکترای اقتصاد
منبع: برهان