میکائیل دیانی: اپیزود اول: نخستینبار نقاشیهایش را در ایام محرم چند سال پیش در اینترنت دیدم آن زمان به نام هنرمندش کاری نداشتم و تصورم آن بود که شاید اینها ادامه کار استاد فرشچیان باشد؛ بیشتر هنرش من را جذب میکرد و طرحهای خارقالعادهای که داشت تا نام هنرمندش؛ بعضی وقتها دقایقی مجذوب نقاشیهایش میشدم و گریهام میگرفت، نقاشیهایی که خود روضهای مجسم بود از کربلایی که سالها در مجالس تنها از آن شنیده بودیم! بعدها بهواسطه یک آشنای مشترک که دعوتنامه رونمایی از یکی از آثار «استاد حسن روحالامین» را فرستاد که پشت آن چند عکس کوچک از کارهای قبلی ایشان نیز بود، همانجا فهمیدم آن که این نقاشیها را میکشد جوانی است همنسل ما که شاید چند سال بزرگتر از من باشد و از همان زمان سعی کردم همه آثارش را دنبال کنم.
اپیزود دوم: تابستان سال گذشته بود که در خبرها خواندم همزمان با اعیاد سعید «قربان» و «غدیر» تازهترین اثر نقاشی حسن روحالامین با عنوان «لافتی الا علی» در تالار وحدت رونمایی خواهد شد. خودش میگفت کار این تابلو که حدود ۶ ماه زمان برده است فضای متفاوتتری نسبت به کارهای قبلی دارد و موضوع آن مربوط به جنگ اُحد است. به همراه 2 تن از دوستان از روزنامه برای دیدن این اثر راهی تالار وحدت شدیم، طبقه دوم محل برگزاری مراسم رونمایی بود اما صحنهای دیدیم که واقعا ناراحتکننده بود. تعداد بازدیدکنندگان کمتر از انگشتان 2 دست بود که عموما نیز خبرنگار بودند و برای پوشش خبری آمده بودند. این در حالی بود که بسیاری را من میشناختم که مثل خودم با دیدن تصاویر نقاشیهای حسن روحالامین حالشان دگرگون میشد اما همانها هیچکدام برای رونمایی و تقدیر از زحمت 6 ماههای که او برای خلق این اثر کشیده بود نیامده بودند. اگرچه از دیدن این تصویر فوقالعاده لذت برده بودیم اما با ناراحتی از آنجا بیرون آمدیم که چرا قدر هنرمان را نمیدانیم.
اپیزود سوم: این روزها روحالامین در فرانسه ورکشاپ نقاشی دارد. طبیعتا فرانسویها هم او را بیشتر به عنوان یک نقاش آیینی میشناسند که آثارش را با الهام از مذهب و دین میکشد و سوژههایش عمدتا حادثههای مهم تاریخ اسلام است اما استقبال از او بسیار بیشتر از روزهایی است که در داخل کشور داشت. این ورکشاپ با موضوع ظهور و در محوطه کتابخانه «ژرژ پمپیدو» در معرض دید عموم قرار گرفت و طی آن تابلویی به نام «بازگشت» خلق شد که تصویری است تمثیلی از حضرت مسیح (علیهالسلام) که در میان فرانسویهای علاقهمند به هنر برگزار شده است.
این سه اپیزود مقدمهای است برای یک بحث مهم که در چرخه فرهنگی کشور مورد غفلت قرار میگیرد. در عرصه فرهنگی ما با یک چرخه «تولید، توزیع، مصرف» مواجهیم که اگرچه محصولات خوب فرهنگی تولید میکنیم اما سازوکار توزیع و التزام به مصرف آن را کمتر درک کردهایم. برخلاف برخی که همواره جریان فرهنگی انقلاب اسلامی را در اقلیت و مغلوب جریان روشنفکرنمایی میدانند، میتوان این ادعا را داشت که ما بیشتر در توزیع و مصرف مشکل داریم و الا کالای فرهنگی خوب و با کیفیت در اختیار داریم و پایین آمدن سطح فرهنگ عمومی را میتوان ناظر به مصرف کالای فرهنگی بیکیفیت دانست. این درحالی است که در آن طرف دنیا قدر فرهنگ و اثر فرهنگی خوب را حتی اگر از چند هزار کیلومتر آن طرفتر از یک قاره دیگر آمده باشد میدانند و سعی میکنند در این مدت کوتاهی که این هنرمند در کنار آنهاست از او نهایت بهره را ببرند. آنها چقدر قدر هنر ارزشمند را میدانند و ما چقدر قدر آن را نمیدانیم!
به عنوان مثالی دیگر میتوان عرصه موسیقی را مشاهده کرد. وقتی استاد «محمد معتمدی» در برنامه دورهمی درباره تعداد کنسرتهای خارج کشورش صحبت کرد بسیاری از حضار با تعجب نگاه میکردند و برایشان قابل باور نبود که خوانندهای که شاید آنها در ایران نمیشناختند، ماهی چند اجرای ارکستر سمفونیک بزرگ در اروپا و آمریکا دارد؛ جامعهای که بیشترین سرچ موسیقیاش روی ترانههای سطحی و مبتذل «ماکان بند» و «هوروش بند» و دیگر بندهای موسیقیای است که شاید با اصول اولیه و دستگاههای آوازی هم آشنا نیستند. معتمدی هم البته این روزها در اروپا به سر میبرد و کنسرت پرجمعیتش را در شهرهای دنهاخ (لاهه) اوترخت هلند روی صحنه دارد. اینها در حالی است که اگر این چرخه فرهنگی درست عمل کند میتواند نویدبخش یک فرهنگ پویا باشد که اتفاقا «اقتصاد فرهنگی» قابل قبولی نیز دارد که نمونه آن را میتوان اکران نوروزی فیلمهای انقلابی و بازخورد بالای مخاطبان دانست که بیشترین اثر در جذب مخاطب را اتفاقا همین چرخه تولید، توزیع، مصرف و کمپینهایی داشت که جریان آوانگارد انقلابی برای معرفی این محصولات و مصرف عامه طی کرد.
«روحالامین»، «معتمدی» و بسیاری مثل آنها که محصول باکیفیت فرهنگی برای ما تولید میکنند اگر در این چرخه فرهنگی داخلی با استقبال مواجه شوند قطعا تکثیر خواهند شد و برآمدن هنرمند متعهد در جامعه یعنی جامعهای با فرهنگ عمومی مترقی! خوب است به این نکته توجه کنیم که بسیاری از کشورهای اروپایی به دلیل طی کردن فرآیند مدرنیته و خلأ فرهنگی امروز در حسرت «روحالامین»ها هستند و مایی که دارای روحالامینها هستیم باید قدر آنها را بدانیم!