printlogo


کد خبر: 194417تاریخ: 1397/4/5 00:00
به بهانه بازگشت تاریخی تیم‌ملی آلمان مقابل سوئد
همیشه هستند

علیرضا مجمع: 1- وودی آلن در ابتدای فیلم «امتیاز نهایی» نریشنی دارد که نام فیلم را همراه با نمای بسته‌ای از تور بازی تنیس و توپی که از 2 سوی کادر از روی تور رد می‌شود تعریف می‌کند. از این قرار که در بازی تنیس، مچ‌پوینت به معنای آخرین امتیاز بازی است که البته یک ویژگی خاص دارد. اگر توپ در زمین بازیکن بازنده بنشیند که بازی تمام شده است اما اگر بازیکنی که تا پیش از این بازی را باخته است، مچ‌پوینت را بگیرد، ممکن است سرنوشت بازی عوض شود و حتی در ادامه او می‌تواند برنده بازی بشود. در آخرهای این نریشن، توپ سرگردان به تور می‌خورد و همان جا تصویر فیکس می‌شود؛ دقیقا در لحظه‌ای که توپ می‌تواند برگردد به زمین بازیکن برنده یا برعکس. این لحظه سرنوشت‌ساز شاید در کمتر فیلمی اینطور دقیق تعریف شده باشد.
2- از این بازگشت‌ها در تاریخ جام‌های‌جهانی از ژرمن‌ها زیاد دیده بودیم. نیمه‌نهایی 1982 مقابل فرانسه، یک‌چهارم نهایی با آرژانتین در سال 2006، بازی ۳-۳ با برزیل در سال ۱۹۹۳ که صفر-3 عقب بودند و چند مورد دیگر، و البته این یکی مقابل سوئد. این بازگشت، نه بازگشت به بازی که بازگشت به جام‌جهانی بود. انگار قرار نیست ژرمن‌ها به این راحتی از جام کنار بروند. شکل این بازگشت با قبلی‌ها بشدت فرق می‌کرد. اردوی نامنسجم مانشافت در روزهای قبل، اختلاف در بین بازیکنان و اصرار بی‌دلیل لوو برای نگه‌داشتن بازیکنان تاریخ مصرف گذشته، مثل توماس مولر - که بسیار دوستش دارم- همچنین اتفاقات بازی؛ شکستن بینی سباستین رودی در میانه‌های نیمه اول، اخراج بوآتنگ در 10 دقیقه آخر و فشاری که تا دقیقه 94 فقط یک بار جواب داده بود و بازی یونانی/بحرینی سوئد و البته بازی بد آلمان همه باعث شد این بازی گره بخورد.
3- در جام ملت‌های 1992 در بازی اول آلمان‌ها که برای نخستین بار پسوند «غربی» از روی‌شان برداشته شده بود، مقابل شوروی‌ای قرار گرفتند که برای نخستین و آخرین بار با نام کشورهای مشترک‌المنافع در مسابقات رسمی حاضر شد. بازی را روس‌ها یک بر صفر جلو افتادند تا دقیقه 93 که در ثانیه‌های آخر بازی یک کاشته برای ژرمن‌ها به دست آمد. توماس هسلر پشت توپ ایستاد و البته اشتفان افنبرگ مسیر رسیدن توپ به گل را بررسی کرد. هسلر با استادی تمام توپ را به تور دروازه رساند و بازی مساوی شد. از حیث گل ثانیه‌های آخر، شاید گل کروس را بشود با گل توماس هسلر مقایسه کرد، با همان التهاب و هیجان.
4- اما گل کروس، مچ‌پوینت ژرمن‌ها در روسیه بود. این توپ اگر به گل نمی‌نشست یا به تیر دروازه می‌خورد - مثل شوت دقیقه‌های قبل برنات - یا دروازه‌بان سخت‌جان سوئدی آن را به کرنر می‌فرستاد یا هزار اما و اگر دیگر، باید دیدن ژرمن‌ها را در ادامه جام فراموش می‌کردیم. اما کاشته تونی کروس دقیق به جایی نشست که همه ژرمن‌ها آرزویش را داشتند.
5- وقتی بوآتنگ اخراج شد، حتی خوشبین‌ترین هوادار ژرمن‌ها - که من هم جزو همین دسته هستم - نیز این بازگشت را تصور نمی‌کرد. اگر کاشته کروس توی گل نمی‌رفت این یادداشت، احتمالا آخرین یادداشتی بود که برای جام‌جهانی می‌نوشتم. اما تقدیر، خواست که آلمان هنوز باشد. آن توپ تنیسی که به لب تور می‌خورد، شاید در زمین خودی ننشیند. شاید این بازگشت مثل بسیاری از بازگشت‌های تاریخ آلمان و جام جهانی تا فینال برود. مهم مسیری است که طی می‌شود. پس فعلا آلمان در جام هست تا اطلاع ثانوی!


Page Generated in 0/0051 sec