printlogo


کد خبر: 194531تاریخ: 1397/4/7 00:00
اعتراف سرکرده منافقین به جنایت هفتم تیر و سند اطلاع واشنگتن
کاخ‌سفید می‌دانست چه کسی حزب جمهوری را منفجر کرد

علی هدایت: سازمان منافقین در مدت زمان حضور در عراق و همکاری با رژیم بعث در زمان صدام، جلساتی ثابت در سطوح مختلف با سران استخبارات، ارتش عراق و خود صدام برگزار می‌کرد. منافقین در این جلسات محرمانه، ضمن ارائه گزارش اقدامات خود، نتایج جاسوسی‌های خود را نیز در اختیار سران دستگاه اطلاعات و امنیت عراق قرار می‌دادند و در ازای آن، امکانات و حمایت‌های مالی و تسلیحاتی دریافت می‌کردند.
بعد از سقوط صدام، فیلم و صوت این جلسات که همواره توسط افسران اطلاعاتی عراق ضبط می‌شد، کشف شد و بسیاری از این مستندات به همراه اسناد همکاری منافقین با صدام منتشر شد. بعد از انتشار این اسناد، بسیاری از اقدامات جنایتکارانه منافقین که هیچ‌گاه به شکل مستقیم مسؤولیت آن را بر عهده نگرفته بودند، افشا شد. این جنایت‌ها از ترور مردم عادی کوچه و بازار که از سوی منافقین به عنوان افراد موثر مهم نظام معرفی می‌شدند تا خرابکاری و بمب‌گذاری‌ها را شامل می‌شد و حادثه هفتم تیر نیز یکی از این نمونه‌ها بود که چندین بار توسط منافقین در جلسات مختلف به آنها اشاره شده بود. یکی از این جلسات که مستندات آن بعد از سقوط صدام منتشر شد، دیداری است که «مسعود رجوی» سرکرده منافقین با ژنرال «طاهر جلیل حبوش» رئیس وقت اطلاعات عراق برگزار کرد. متن پیش رو بخشی از محتوای جلسه مذاکره میان رجوی و حبوش است که طی آن سازمان به شکل علنی به اقدامات تروریستی خود در ایران و اطلاع سران واشنگتن از عملیات‌‌های تروریستی در ایران اذعان دارد.
رجوی: «در مورد آنچه درباره عملیات و عدم انجام آن از طرف مجاهدین گفته می‌شود باید بگویم بعد از جریان عملیات صیاد شیرازی و برگشتن از آن، برادران مخابرات برخی از درخواست‌های عملیات را به ما گفتند که ما هم آنها را قبول کردیم و تمام آنها را در کرمانشاه و دزفول انجام دادیم. برادران مجید، مهدی و رحیم در این ملاقات‌ها بودند و من این مطلب را شنیدم و رفتم با استاد طارق [عزیز] صحبت کردم. ایشان نیز همان مطالبی که شما گفتید، گفتند و من نیز به صورت مفصل توضیح دادم. آن را در 2 نکته بیان می‌کنم و یقیناً شما نیز آن را تأیید می‌کنید. بحث این نیست که ما با عملیات مخالفیم، چنان که خود شما نیز الان در صحبت‌های خودتان گفتید، خودتان قضاوت کنید، شما با چند عملیات موافقید؟ ولی احتراز دارید و می‌خواهید بین این احترازهایی که دارید، موازنه برقرار کنید، ما چه می‌خواهیم؟ می‌خواهیم طوری نباشد که دشمن (ایران)، ما را با این عملیات تضعیف کند و بگوید آنها در دست دشمن ما هستند و مجاهدین جزئی از گارد ریاست‌جمهوری عراق شده‌اند. بعد به نیروهای آمریکایی و به سازمان عفو بین‌الملل و همین‌طور شورای امنیت ارائه نمایند. ما فقط این را می‌گوییم، ما می‌توانیم برای آن راه‌حل پیدا کنیم، کما اینکه کردیم».
حبوش: «ما اختلافی روی این مسأله نداریم».
رجوی: «مثلاً 10 عملیات را انجام می‌دهیم تا بگوییم که طرف ما مستقیماً ملایان هستند تا مشروعیت در داخل ایران و در سطح بین‌المللی داشته باشیم. در کنار آن هدف مورد نظر شما، ما یک هدف واحد داریم و در یک جبهه واحد جنگ کردیم و یک سرنوشت واحد در مقابل ارتجاع و مقابل استعمار و مقابل ملایان ایران داریم، حداکثر آن را خواستاریم، هرچند که به من بگویید حداکثر شما این نیست و اکنون اگر بگویید که حداکثر شما این نیست اجازه می‌خواهم بگویم که من قانع نیستم، اگر قانع بشوم یعنی پذیرفته‌ام رسیدن به آن هدف مشترک را، چون خود شما می‌دانید که در اینجا کسی به دنبال هدف شخصی نیست. می‌خواهم یکی از ملاقات‌های گذشته خود با سیدالرئیس [صدام] را یادآوری کنم که گفت: نزار خزرجی، مسؤول ستاد ارتش از شما شکایت دارد و می‌گوید که فلانی (مسعود رجوی) حریص است. من گفتم اگر شما می‌دانید که چیز زیادی دارم، کسی را بفرستید تا تحقیق کند و آنچه را هست بگیرد و اگر چیز زیادی هست بگیرد. سیدالرئیس گفت نه من جواب بهتری به خزرجی دادم. گفتم می‌شود جواب‌تان را بگویید. ایشان خندیدند و گفتند: بله! من گفتم خیلی خوب است که ایشان آمده به عراق برای گرفتن پادگان و اسلحه. در صورتی که می‌توانست در پاریس بماند و درینک [مشروب] بخورد.
خود شما می‌دانید که کلیه دشمنان ما از آمریکا و ملایان گرفته تا دیگران، فقط یک حرف دارند، چرا عراق؟ و اگر شما می‌خواهید پنجره‌ای روی ما باز شود، ما می‌خواهیم در نیز روی ما بسته شود. منظورمان این نیست که نمی‌خواهیم کار سیاسی انجام بدهیم و این افتخار ماست که به کسی اجازه ندهیم که این را نقطه ضعف ما بداند. خیلی خوشحال شدم وقتی که روز گذشته از سیدنایب شنیدم که شما در شورای امنیت مسؤول پیگیری بعضی امور امنیتی هستید».
در اینجا مسعود رجوی همانند دیگر جلساتش با سران ارتش و دستگاه اطلاعات و امنیت عراق شروع به ارائه گزارش اقدامات گذشته منافقین می‌کند و مانند همیشه به اقدامات جنایتکارانه سازمان در ایران اشاره دارد. اعتراف وی به بمب‌گذاری در حزب جمهوری اسلامی و بمب‌گذاری 8 شهریور در دفتر نخست‌وزیری که منجر به شهادت همزمان شهیدان رجایی و باهنر، رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر وقت شد و همچنین اطلاع آمریکایی‌ها از اینکه این اقدام توسط سازمان انجام‌ شده است، اهم گزارش‌کار وی را تشکیل می‌دهد. 
رجوی: «همانگونه که اطلاع دارید من در سال‌های 1981 تا 1986 در پاریس بودم. در آن سال‌ها دشمنی‌ها اینگونه با ما نبود و به ما تروریست نمی‌گفتند، هر چند کاخ سفید می‌دانست چه کسی حزب جمهوری اسلامی را در ایران منفجر کرد و چه کسی و چرا عملیات علیه رئیس‌جمهوری و علیه رئیس‌الوزرای ایران را انجام داد. آنها می‌دانستند و خوب هم می‌دانستند ولی صفت تروریست هم به ما نزدند. تا مقطع آتش‌بس عددی که خاتمی به عنوان وزیر ارشاد اعلام کرد این بود که مجاهدین 11 هزار نفر از ما را کشته‌اند. اما از روزی که به عراق آمدیم، این یک گزارش است از وزارت خارجه آمریکا به عربی که در کشورهای عربی پخش کرده‌اند. مثلاً لیست جنایات من و مجاهدین را بیان می‌کند. به عنوان مثال می‌نویسد: آگوست 1994 من با عزت ابراهیم و علی حسن المجید، وزیر کشور و یوسف حمادی، وزیر تبلیغات عراق جلسه و ملاقات داشته‌ام... مثلاً در این روزنامه واشنگتن‌تایمز عکس سیدالرئیس را با من چاپ کرده‌ و نوشته‌اند آنها (مجاهدین) ورق‌هایی در دست صدام هستند و همچنین به مسائلی که بین من و سیدالرئیس گذشته اشاره می‌کنند».
همانطور که در این جلسه از ملاقات رجوی و حبوش، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت عراق دیده می‌شود، سرکرده منافقین سعی دارد با به رخ کشیدن جنایاتش علیه ملت ایران، توانمندی سازمان منافقین را برای طرف‌های عراقی ثابت کند. این جلسه همچنین سندی متقن است که نشان می‌دهد منافقین عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر 60 و همچنین انفجار دفتر نخست‌وزیری و به شهادت رساندن نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور بوده‌اند؛ مساله‌ای که سازمان منافقین سال‌ها بعد به دلیل تبعات بین‌المللی سعی کرد آن را انکار کند.


Page Generated in 0/0063 sec