printlogo


کد خبر: 194577تاریخ: 1397/4/7 00:00
ما پوزیتیویست‌ها هیچ‌گاه از تجربه‌ها درس نمی‌گیریم!

امید  رامز: سفیر انگلیس در دیدار با شهید بهشتی درباره فشار دولت کارتر برای آزادی گروگان‌های آمریکایی به ایشان می‌گوید: شما خیلی واقع‌بینانه با مسائل سیاسی برخورد می‌کنید. ایشان در پاسخ به سفیر انگلیس می‌گوید: «انقلاب ما انقلاب
آرمان‌هاست نه انقلاب تسلیم به واقعیت‌ها؛ ما انقلاب کردیم که واقعیت‌ها را عوض کنیم نه اینکه واقعیت‌ها را هرچه هست بپذیریم». (کتاب ولایت، رهبری، روحانیت، ص 353 تا 357)
رهبر انقلاب در دیدار سال 92 دانشجویان درباره نسبت واقع‌گرایی و آرمان‌خواهی می‌فرمایند: «ما آرمانگرایی را صددرصد تایید می‌کنیم؛ دیدن واقعیت‌ها را هم صددرصد تایید می‌کنیم؛ البته باید
واقعیت‌ها را به معنای واقعی کلمه دید نه آنچه به عنوان واقعیت القا می‌شود».
شهید مطهری در کتاب اصول فلسفه ضمن نقل عبارتی از «ویلیام جیمز» یکی از متفکران نظریه پراگماتیسم، می‌نویسد: «حق رونوشت امر واقع است.» یعنی قولی که مطابق واقع باشد، حق است. بسیار خب! اما واقع چیست که مطابقت با آن قبول حق باشد؟ آیا امری ثابت و لایتغیر است؟ نه! زیرا عالم متغیر است و هیچ امری در آن ثابت نیست. در واقع نقدی که شهید مطهری بر نظریه پراگماتیسم وارد می‌داند، این است که «حقیقت» را نه ثابت، بلکه نسبی می‌انگارد و این بزرگ‌ترین اشکال این نظریه است.
این مقدمه نسبتا طولانی فتح بابی شد به موضوع پراگماتیسم یا «عملگرایی/ واقعیت‌گرایی» و تحلیل برخی نظریات محمود سریع‌القلم، نظریه‌پرداز توسعه در دولت حسن روحانی و همکار سابق او در مرکز تحقیقات مجمع استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام.
1- سریع‌القلم که سال‌ها زیر نظر حسن روحانی در مرکز تحقیقات فعالیت کرده، به عنوان یکی از ویژگی‌های سی‌گانه سیاست خارجیِ به تعبیر خود کارآمد، شدیدا بر لزوم توجه به فکت‌های سیاسی در تحلیل تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی تاکید دارد و از موضعی عملگرایانه و مصلحت‌اندیشانه و البته منفعت‌طلبانه به سیاست و اقتصاد می‌نگرد. اینجا را شاید بتوان نقطه اتصال پراگماتیسم و یوتیلیتاریانیسم دانست. نگاهی سودمحور مبتنی بر «هزینه – فایده» به قواعد سیاست و فارغ از هرگونه نگاه دینی و قاعده‌مندی ایدئولوژیک که یارانه سیاست به اقتصاد را مطالبه می‌کند. او یکی دیگر از ویژگی‌های سی‌گانه سیاست خارجه کارآمد را اینطور عنوان می‌کند: «به ازای هر واحد پولی که در خارج هزینه‌ می‌شود، باید 10 برابر برای کشور و شهروندان منفعت و پیامد مثبت باشد.» با این حساب سوال مهمی که مطرح می‌شود این است که 7 هزار میلیارد دلاری که به اذعان ترامپ، آمریکا در سالیان اخیر برای تقویت «امنیت ملی» خود در خاورمیانه هزینه کرده است و به تعبیر او هدر رفته است، چگونه قابل توجیه است؟
2- سریع‌القلم در اجلاس سال 2013 داووس صراحتا از توافق ایران با غرب دفاع کرده و آن را عامل رفع تحریم‌ها می‌داند و حتی ایجاد زمینه مشارکت اقتصادی با غرب یا به تعبیر خود «قفل‌شدگی اقتصادی» را مانع بازگشت تحریم‌ها معرفی می‌کند، به طوری که اساسا همین تئوری او عامل انعقاد قراردادهای یک طرفه تجاری در صنعت نفت، خودرو، هواپیما و... می‌شود. او در اجلاس داووس می‌گوید: «من فکر می‌کنم علاقه به حضور در اقتصاد ایران بشدت وجود دارد؛ چه از سوی اروپایی‌ها و چه از سوی آسیایی‌ها ولی مانع بزرگ، تحریم‌هایی است که وجود دارد و همه مسائل تابع این است که مذاکرات هسته‌ای به یک توافق جامع برسد و بتدریج تحریم‌ها تقلیل یابد.» با این حال در یک چرخش معنادار از مواضع قبلی و با توجه به فکت شکست قطعی برجام، در همایش بین‌المللی مدیریت در سال 96 و همچنین طی مصاحبه تیرماه 97 با نشریه اندیشه پویا تصریح می‌کند: «قرار نبوده برجام گشایش اقتصادی به همراه آورد. توقعات از برجام از ابتدا بالا و تحت تاثیر پروپاگاندا بود... مشکلات هسته‌ای فقط یک مورد از موارد نه‌گانه اختلافات آمریکا و ایران است و هنوز 8 مورد دیگر باقی است.» لذا ضمن آنکه شاهد شانه خالی کردن از مسؤولیت تصمیم‌سازی‌های گذشته آقای سریع‌القلم برای دستگاه دیپلماسی و حوزه سیاست خارجه کشور هستیم، بنا بر تئوری ایشان، هیچ «اصل» یا دکترینی را نمی‌توان در حوزه سیاست خارجه برای خود قائل باشیم  و اگر پیش از این «فکت سیاسی» فشار تحریمی آمریکا و لزوم چشم‌پوشی از موضع استراتژیک هسته‌ای بود، در حال حاضر فکت موجود، لزوم چشم‌پوشی از سایر مولفه‌های استراتژیک و شاخصه‌های قدرت ملی است، زیرا به زعم ایشان، «لزومی ندارد ایران خود را در درگیری‌های ناتمام قدرت‌های بزرگ مشغول کند و انرژی رشد و توسعه خود را صرف تحریم کند.» لذا «لازم است ایران با کشورهایی که قدرت بیشتری دارند، همکاری و مدارا کند.» نگاهی که بر خلاف نگاه شهید بهشتی سعی دارد واقعیت یا فکت را همانطور که هست بپذیرد؛ نه اینکه آن را تغییر دهد.
3- سریع‌القلم علاوه بر این با نهی هرگونه نگاه آرمانگرایانه، تصریح می‌کند: «آنچه تحقق آن در کوتاه‌مدت یا میان‌مدت مقدور نیست، جزو اهداف ملی قرار نگیرد و برای آن سرمایه‌گذاری نیز نشود».
4- او ضمن نادیده گرفتن بحران امنیتی ترکیه در سال‌های گذشته که در تولید ناخالص داخلی این کشور نیز تاثیر منفی داشته، عامل مهم امنیت کشور را در لزوم غلبه نگاه «تولید ثروت» بر «حفظ امنیت» می‌داند و البته تولید ثروت را نیز نیازمند شناخت و قرائت جدید از نظام سیاسی و اقتصادی جهانی می‌داند. این قرائت جدید در نظریات سریع‌القلم معطوف به 2 عامل است: اولا یک «قرارداد اجتماعی» که نیازمند حذف اسلام سیاسی و اکتفا به اسلام معنوی لیبرالی غیراجتماعی و غیرسیاسی است ـ به تعبیر امام، اسلام آمریکایی ـ ثانیا عبور از شاخصه «هویت» برای تحقق توسعه و رشد اقتصادی. او در بسط تئوری «عبور از هویت»، در تضادی معنادار با اصول انقلاب اسلامی، از لزوم حل شدن در نظم جهانی می‌گوید: «اوضاع کنونی جهان بخوبی نشان می‌دهد
بهره‌برداری اقتصادی از نظام بین‌الملل اعم از فناوری، سرمایه‌گذاری و بازار فروش در تعارض با نظم جهانی امکان‌‌پذیر نیست». در یک کلام سریع‌القلم راه برون‌رفت از مشکلات کشور را لیبرالیسم و غلبه نگاه لیبرالی بر نگاه اسلامی در نظریه قرارداد اجتماعی خود می‌داند. دقیقا همان گزاره‌ای که امام خمینی(ره) در نامه فروردین 68 به منتظری، صراحتا ترس خود را از افتادن انقلاب در دست صاحبان این تفکر ابراز می‌کنند.
5- سریع‌القلم بشدت تجربه‌گراست؛ مهم‌ترین ویژگی تجربه‌گرایان این است که هیچ‌گاه حاضر نیستند بپذیرند اشتباه کرده‌اند؛ صرفا اشتباهات و خطاها را تجربه‌ای می‌دانند برای انجام تجربه‌ای دیگر! برجام هم همین است، ضمن اینکه طرح پیشنهادی وی و همفکرانش باعث یک خسارت محض برای کشور و هزینه‌ای سنگین و بی‌فایده شده است اما آن را صرفا تجربه‌ای می‌دانند که می‌توان مبتنی بر آن، تجربه‌های دیگری کرد، با این تفاوت که این جریان لیبرالی هیچگاه از تجربه‌ها درس هم نمی‌گیرد و صرفا تجربه‌ها را در جهت تنازل نسبت به تجربه پیشین نسخه می‌پیچند!
6- محمود سریع‌القلم در ادامه سریال فرافکنی و عدم مسؤولیت‌پذیری شرکا و حامیان دولت حسن روحانی، عدم کارآمدی دولت او را به مساله عدم اختیارات تقلیل می‌دهد و مقام رئیس‌جمهور را در حد یک «اپراتور» محدود می‌کند. این در حالی است که اولا این عنوان در دولت‌های آمریکا  و اسرائیل در دوره اصلاحات به مقام ریاست‌جمهوری ایران اطلاق شد و این تعبیر او از آنها به عاریت گرفته شده، ثانیا مطابق قانون اساسی، رئیس‌جمهور پس از رهبری، قدرتمندترین شخص جمهوری اسلامی ایران است و ثالثا مهم‌ترین نهادهای کشور در حوزه برنامه‌ریزی، سیاست‌گذاری، تصمیم‌سازی و اجرا زیر نظر قوه مجریه هستند و نادیده گرفتن ناکارآمدی دولتی که خود آقای سریع‌القلم نیز در سیاست‌های آن نقش داشته، پذیرفتنی نیست.
 


Page Generated in 0/0251 sec