سیدحبیبالله بهشتی: پوتین و ترامپ قرار است در هلسینکی، پایتخت فنلاند دیدار کنند. شهری که سابقه طولانی در ملاقاتهای 2 سوی آتلانتیک داشته است. روزگاری در سال 1975 نخستوزیر انگلیس، «جرالد فورد» رئیسجمهور آمریکا و همتای فرانسویاش درباره آینده مناسبات میان شرق و غرب در این شهر ساحلی دیدار کردند. از زمان 43 سال میگذرد؛ زمانی که رهبران شوروی به همراه آمریکا و 33 کشور غربی در هلسینکی گرد هم آمدند، جنگ سرد هنوز مراحل نخست خود را طی میکرد و به نظر نمیرسید شوروی برنامهای برای جنگ در افغانستان داشته باشد و البته از فروپاشی و دوران بحرانزده یلتسین هم تحلیلی وجود نداشت اما حالا شرایط کمی عوض شده است؛ در آمریکا ترامپی سرکار است که سر ناسازگاری با دیگر رهبران غربی دارد و پیش از دیدارش با پوتین در هلسینکی احتمالا قصد دارد در اجلاس سران ناتو در بروکسل کمی گرد و خاک به پا کند، مانند آنچه در حاشیه اجلاس سران 7 در کانادا به پا کرد. اما پوتین خاطرات بهتری از سفر به فنلاند دارد، آخرین دیدارش از این کشور با بالگرد انجام شد که نوعی نمایش قدرت بود. فنلاندیها خاطرات خوشی از روسها ندارند و عضو پیمان ناتو نیستند، به همین منظور نیروهای نظامی این کشور در مرزهای با روسیه مستقرند و خبری از سربازان چندملیتی در این کشور نیست. شاید یکی از دلایلی که روسیه، فنلاند را برگزیده است، این مهم باشد که روابط مسکو و هلسینکی طی سالهای قبل و بعد از فروپاشی شوروی از روندی متعادل پیروی کرده است.
ایده دیدار در هلسینکی در سال 1975 ابتکار رئیسجمهور آن زمان فنلاند «اورهو ککونن» بود و در آن اجلاس درباره محدودیتهای هستهای، روابط متقابل و حتی مساله حقوق بشر بحث شد. اجلاس را نمیتوان ناموفق یا موفق خواند اما تاثیرات خوبی بر روند مناسبات طرفین داشت، چرا که فنلاند در کانون و خط حائل میان شرق و غرب قرار داشت. امروز شرایط اتحادیه اروپایی مانند فنلاند است؛ اروپاییها میان روسیه و آمریکا قرار دارند و بعضا شاهد این مهم هستند که متحد آنها یعنی کاخ سفید چندان در گفتوگوهای سطح بالای خود با کرملین آنها را دخیل نمیکند. اروپای امروز با اینکه با آنچه از جنگ دوم جهانی باقی مانده بود تفاوتهای زیادی دارد اما در مذاکرات سطح بالا و تصمیمسازیهای کلیدی مانند روند مناسبات با چین و روسیه و حتی مسائل دیگر منطقهای و جهانی چندان مورد مشورت آمریکاییها قرار نمیگیرد که کمی دلسردکننده است. اجلاس هلسینکی در سال 1975 منجر به نگارش ساختار امنیتی اروپا شد که تا امروز نیز در برخی حوزهها کاربرد دارد. بر خلاف آنچه در سابقه هلسینکی وجود دارد، اجلاس 16 جولای ترامپ و پوتین در هالهای از ابهام قرار دارد، زیرا روشن نیست در این اجلاس طرفین به دنبال چه هستند؛ پوتین نظام امنیتی جدید خود را بنا کرده است و در مقابل آن ترامپی قرار دارد که با هر گامش بیثباتی را به ارمغان میآورد. روابط روسیه و آمریکا در پایینترین سطح خود طی سالهای گذشته قرار دارد و شاید از پایان جنگ سرد در سال 1991 تاکنون هیچگاه این مناسبات تا این اندازه پر تنش و سرد نبوده است، به همین منظور نمیتوان امیدوار بود دیدار پوتین و ترامپ بتواند معجزهای در فرآیند مناسبات دوجانبه میان مسکو و واشنگتن پدید آورد، البته همانطور که اشاره شد هلسینکی گزینه بسیار هوشمندانهای برای دیدار پوتین و ترامپ است. با توجه به منطقی که عموما در سخنرانیهای پوتین شاهد آن هستیم نباید از سوی طرف روس نگران بود اما ترامپ غیرقابل پیشبینی است و شاید روند گفتوگوها آن چیزی که باید نباشد. روسیه و آمریکا وارد رقابت تسلیحاتی جدیدی شدهاند و این موضوع غیرقابل انکار است و شاید دیدار طرفین بتواند بر این تنشها تاثیرگذار باشد و طرفین را به امضای یک توافق دوجانبه سوق دهد اما هلسینکی برای مسکو در سال 1997 خاطره خوبی به دنبال دارد، چرا که بیل کلینتون در آن سال به یلتسین درباره پیوستن این کشور به گروه 7 وعده داد و روسیه به عضویت این گروه درآمد، البته بعدها به خاطر درگیریهای منطقهای از آن خارج شد و حالا ترامپ گفته است این گروه باید روسیه را نیز در میان خود داشته باشد.
به نظر میرسد پس از 2 دهه شاید تنها دستاورد قابل اتکای دیدار روسای جمهور روسیه و آمریکا در هلسینکی، بازگشت مسکو به جمع کشورهای صنعتی باشد.