«داریوش همایون» از اواسط دهه 1320 با عضویت در احزاب و گروههای مرموز و ناشناخته از جمله «افق آسیا» عملاً جاسوس کشورهای استعماری شد و جزو تحصیلکردگان هارواردی و نفوذی سازمان سیا در جبهه ملی بود که با فروپاشی نظام ظالم پهلوی و اعترافات تکاندهنده سران آن حکومت، ماهیت این احزاب و گروهها در وابستگی به کشورهای بیگانه مشخص شد. از جمله این سازمانها «موسسه فرانکلین» بود. ساواک درباره ماهیت این موسسه چنین مینویسد: «کارمندان فرانکلین عموماً معتقدند عدهای از افراد این موسسه از طرف سازمان سیا حمایت میشوند. عدهای بدون سروصدا از طرف فرانکلین و با خرج این موسسه به اروپا و آمریکا میروند و بدون اینکه کسی آگاهی پیدا کند، تمام مخارجشان از طرف فرانکلین پرداخت میشود».(1)
داریوش همایون پس از استخدام در فرانکلین به عنوان یکی از 5 خبرنگار برجسته سال از طرف آمریکاییها انتخاب و بورس یک ساله «نیمن» به وی اعطا میشود. داریوش همایون پس از گرفتن بورس نیمن در عرض 3 سال 21 سفر به خاورمیانه و خاور دور انجام داد و در بسیاری از حوادث جهان حضور یافت. از جمله در ایامی که اندونزی دستخوش بحران و حوادث شوم بود، او به این کشور سفر کرد و به دوستانش گفت برای رسیدگی به امور فرانکلین به این کشور سفر میکند، در حالی که گذرنامهاش روزنامهنگاری بود و در اندونزی خود را خبرنگار معرفی میکرد. پس از سقوط «سوکارنو» روزنامه اطلاعات به نقل از خبرگزاریهای خارجی نوشت: در سقوط سوکارنو 480 مامور جاسوس آمریکا شرکت داشتهاند. نامبرده همچنین چند روز قبل از آغاز جنگ 6 روزه صهیونیستها با کشورهای عربی به قصد اروپا از کشور خارج شد و سر از اسرائیل درآورد.
اسناد لانه جاسوسی آمریکا درباره داریوش همایون مینویسد: «... من با داریوش مکالمات جالبی در جریان ماههای اخیر و در ارتباط با به راه انداختن روزنامه «آیندگان» توسط او داشتهام ... او یک لیبرال است و به عنوان رئیس سندیکای روزنامهنگاران، وی ممکن است در عین حال نفوذ فزایندهای داشته باشد. همایون که تحصیلکرده آمریکاست، علاقهمند به حفظ تماس با ما است. من معتقدم او بسیار فراتر خواهد رفت. به هر صورت او یک همصحبت بسیار جالب است».(2)
همچنین «حمید همایون» نیز از ارتباط و جاسوسی پسرعمویش داریوش همایون برای سازمان سیا میگوید: داریوش همایون عضو سازمان سیا در ایران است. ضمناً آقای داریوش همایون تحتالحمایه آقای اردشیر زاهدی است که برادر همسر داریوش همایون است».(3)
داریوش همایون به خاطر خدماتش به دستگاههای جاسوسی در سلسله مراتب قدرت تا پست وزارت هم پیش رفت ولی دولت آمریکا و دستگاه اطلاعاتی آن، او را به عنوان مهرهای جانشین کسب مقام نخستوزیری در نظر داشتند. در اسناد لانه جاسوسی میخوانیم: «آقای داریوش همایون از روزنامه آیندگان که در خلال سالهای زیادی در نظر کارمندان سفارت معروف بوده است، بدون شک یکی از روزنامهنگاران جوان بااستعداد ایرانی است و به طور قابل توجهی از داشتن شهرت در محدوده ایرانیهای جوان ملیگرا لذت میبرد. او به طور واضح باید از جمله کسانی باشد که در لیست دعوتی سفارت باقی بماند، چرا که او به طور قطع وزیر مطلوبی است و میتواند یک روزی تا حد نخستوزیری برسد».(4)
***
پینوشت
1- پرونده کلاسه 474299، ص 157 تا 159
2- اسناد لانه جاسوسی (رابطین خوب آمریکا)، انتشارات پیام آزادی، ج 17، ص 18
3- اسناد ساواک، پرونده انفرادی، ج 3، تاریخ 22 دی 55
4 - اسناد لانه جاسوسی (رابطین خوب آمریکا)، انتشارات پیام آزادی، ج 17، ص 40
***
منبع: داریوش همایون به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی