پارسا خدایاری: کشورهای واقع در 2 سوی آتلانتیک دیگر باید آن دوران خوش گذشته را فراموش کنند. روزها و ایامی که در نشستهای سران برای تقسیم حوزههای نفوذ در جهان با هم چانهزنی میکردند، دیگر به تاریخ پیوسته است. موارد اختلاف و چنددستگی حتی درباره دفاع و امنیت نیز فراتر از آنی است که بتواند اتحاد آتلانتیک را کماکان منسجم نگه دارد. مواضع اخیر (تعرفههای اعمال شده بر فولاد و آلومینیوم از سوی کاخ سفید و خروج یکجانبه از برجام) بر مناسبات بین اعضای ناتو بشدت سایه انداخته و برای نخستین بار بین آمریکا و دیگر متحدان، منافع و جهانبینیهای متضادی ظهور یافته است.
نشست بعدی ناتو برای روزهای 11 و 12 جولای 2018 /20 و 21 تیرماه 97 برنامهریزی شده ولی به جهت تنشهای تند موجود بین اعضا این پرسش برای بسیاری از تحلیلگران مطرح است که آیا نشست بروکسل نیز دستخوش همان التهابات اجلاس سران موسوم به 7 کشور صنعتی در کانادا خواهد شد؟ تردیدهای زیادی درباره التزام رئیسجمهوری آمریکا به توافقهای نشست وجود دارد؛ اینکه به روالی مشابه نقض عهد کرده و متحدان را متحیر کند.
بنابراین چه انتظاری میتوان از این نشست سران ناتو داشت؟ بیتردید مباحث مرتبط با مسکو و کرملین از جمله آیتمهای داغ دستور کار این نشست خواهد بود. «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو بتازگی عنوان داشته: «گفتمان با روسیه آسان نخواهد بود ولی هر اندازه که روابط و مناسبات دشوارتر میشود به همان اندازه نیازمان به گفتمان بیشتر و الزامآورتر خواهد شد».
در حالی که کشورهای اروپایی عضو ناتو به طور عمده متوجه مرزهای شرقی و جنوبی هستند، کاخ سفید اصرار دارد بحث هزینهها باید آیتم نخست دستورکار نشست بروکسل باشد. دونالد ترامپ در ماه مه 2017 در اجلاس ناتو شرکت کرد ولی شرکت وی در نشست سران بروکسل در واقع حکم نخستین حضور رسمی دولت وی در ناتو تلقی خواهد شد. اگرچه ترامپ از نظر اولیه خود دایر بر کهنه بودن ناتو عقبنشینی کرده است ولی کماکان اصرار دارد اعضا باید بودجه دفاعی خود را افزایش دهند.
قصور وی در تایید ماده 5 اتحادیه، این نگرانیها را میان اعضا دامن زده است که آیا آمریکا در زمان ضرورت به کمک متحدان اروپایی خواهد شتافت؟
«آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان بعد از اطلاع از بیعلاقگی آمریکا به تداوم حمایت قاطع از اعضای اروپایی ناتو، ژوئن 2017 خواستار آن شد که اروپا مسؤولیت بیشتری در قبال دفاع از خود برعهده گیرد و از اتکای خود به آمریکا بکاهد. اغلب کشورهای عضو اتحادیه اروپایی تلاش کردهاند توانمندیهای دفاعی خود را افزایش دهند تا به موجب آن شاخه اروپایی ناتو را قدرتمندتر کنند. در پی آن ابتکار موسوم به «همکاری ساختاری دائمی» [به اختصار پسکو (PESCO)] سال گذشته (2017) فعال شد و سال جاری نیز صندوق دفاعی اروپایی [به اختصار «EDF»] آغاز به کار کرد. اقداماتی از این دست مورد تایید و حمایت «جیمز ماتیس» وزیر دفاع آمریکا که همواره بر تعهد خود به دفاع مشترک از اتحادیه تاکید داشته، قرار گرفته است. وزیران دفاع ناتو در ماه ژوئن دیدار کردند تا دستور کار نشست سران را تدوین کنند. در این دیدار آنها موافقت خود را درباره ابتکار جدید برای افزایش سطح آمادگی رزمی ناتو اعلام داشتند که در واقع شامل «چهار 30» میشود و به موجب آن قرار است تا سال 2020 ترتیبی اتخاذ شود تا در صورت ضرورت 30 گردان مکانیزه، 30 اسکادران هوایی و 30 فروند ناو رزمی ظرف مدت 30 روز یا کمتر در هر کشوری که ممکن است مورد تجاوز نظامی واقع شود، مستقر شوند. علاوه بر آن ساختار فرماندهی ناتو نیز قرار است ارتقا یابد و تعداد پرسنل آن تا 1200 نفر افزایش یابد و 2 فرماندهی جدید یکی در «نورفولک ویرجینیا» و دیگری در شهر «الم» آلمان ایجاد شود که ماموریت آنها پشتیبانی از ارتقای توانمندیهای دفاعی یا به عبارت بهتر تهاجمی خواهد بود. بازدارندگی موثر ایجاب میکند راهحلها برای رفع مشکلات جابهجایی و واکنش سریع نیروهای ناتو در بروکسل تدوین شود. در حال حاضر جابهجایی سریع نیروها در اروپا عملا غیرممکن است که دلیل عمده آن از نبود ساختارهای مناسب و فقدان مقررات مرزی ناشی میشود.
از زمان رویدادهای اوکراین در سال 2014، بودجه دفاعی اعضای ناتو و کانادا به میزان درخور توجهی افزایش یافته- نزدیک به 8/45 میلیارد دلار- و تعدادی از کشورها نیز توانستند بودجه دفاعی خود را به سقف توصیهشده یعنی معادل 2 درصد تولید ناخالص داخلی نزدیک کنند. آلمان در سال 2017 بودجه نظامی خود را حدود 6 درصد بالا برد ولی بیشترین افزایشها در کشورهای بلغارستان، رومانی، لاتویا و لتونی که به اعضای بخارست 9 شهره هستند، انجام شد.
بخارست 9 (B9) یک گروه منطقهای در داخل ناتو محسوب میشود که از کشورهای ملحق شده به اتحادیه در سال 1990 و سالهای آغازین قرن 21 تشکیل شده که تمام این کشورها در مرکز یا شرق اروپا واقع شدهاند. وجه مشترک این کشورها، سابقه تاریخی در مواجهه با تهدیدهای روسیه است که به مراتب بیشتر از سایر اعضای اتحادیه در غرب اروپاست. بتازگی طی دیداری در ورشو، این کشورها خواستار شدند ناتو حضور توانمندتری در منطقه داشته باشد.
علاوه بر آن تصمیم گرفته شد گردانهای چندجانبه گردشی در 3 کشور حوزه دریای بالتیک و لهستان ایجاد شود و یک بریگاد متحرک آمریکایی نیز در لهستان مستقر شود ولی لهستان خواستار حضور نظامی بیشتر آمریکاست و پیشنهاد کرده سالانه 2 میلیارد دلار برای ایجاد حضور دائمی نظامی آمریکا پرداخت کند که با نظر مخالف شماری از اعضای مهم ناتو مواجه شده و آن را اقدامی در تحریک غیرضروری مسکو تلقی میکنند، ضمن اینکه استقرار دائم را منافی توافق انجامشده بین روسیه و ناتو قلمداد میکنند. شماری از اعضای ناتو معتقدند این پول باید در داخل لهستان صرف مدرنسازی نیروهای بومی شود.
از جمله دیگر آیتمهای مهم دستور کار میتواند بحث گسترش اعضای ناتو باشد. با توجه به تلاشهای در دست اقدام بین یونان و مقدونیه برای رفع اختلافهای فیمابین که بر سر «نام» تاریخی پیش آمده و به موجب آن قرار است مقدونیه از این پس رسما به مقدونیه شمالی تغییر نام دهد، این کشور با نام جدید برای ورود به اتحادیه اروپایی و پیوستن به ناتو با مخالفت یونان روبهرو نخواهد بود و در بیانیه گروه بخارست 9 به وضوح به این امر اشاره شد. البته باید در نظر داشت ناتو احتمال عضویت گرجستان، مولداوی و اوکراین و غرب بالکان را نیز در دست بررسی دارد.
دبیرکل ناتو عنوان داشته وجود اختلاف نظر بین اعضا بر تعهد آنها به دفاع جمعی تسری نمییابد، اگرچه آسان نیز نخواهد بود، زیرا اروپاییها به حسننیت تکیه نمیکنند، لذا ترجیح میدهند ابتکارهای فردی خود را گسترش دهند. روزنامه واشنگتنپست خبری را منتشر کرد که طی آن ترامپ طی ملاقاتی با «استفان لوفن» (stefan lofven) نخستوزیر سوئد، عنوان کرده بود کاخسفید مدل مشارکتی سوئد با ناتو را به جای عضویت در این اتحادیه در دست بررسی دارد؛ موضوعی که جای بحث بسیاری دارد.
نکته مهم و درخور اعتنای بیشتر اینکه ترامپ در نظر دارد بعد از اجلاس سران در بروکسل عازم هلسینکی برای دیدار با همتای روس خود در 16 جولای شود. از دستور کار احتمالی این نشست سران چندان مطلبی به خارج درز نکرده و اینکه چه امتیازهایی قرار است طرفین در این نشست تاریخی ردوبدل کنند نیز، مشخص نیست ولی نحوه ملاقات سران با کرهشمالی و اینکه گفته شده ترامپ، کریمه را به جهت روسی صحبت کردن مردم آن بخشی از روسیه میداند، طبعا پرسشهای متعددی را در پایتختهای اروپایی مطرح کرده و میکند و گویای آن است که مناسبات 2 سوی آتلانتیک تحولات عمودی بیشتری را در آینده تجربه خواهد کرد.