printlogo


کد خبر: 194937تاریخ: 1397/4/14 00:00
آیا خوب بودن ژاپن به معنای بد بودن ما است؟
مرغ همسایه غاز نیست

علی ولی‌اللهی: از آنجایی که انسان‌ها ناچاراً همیشه در حال مقایسه هستند، بعد از بازی ژاپن سیلی از مقایسه‌های تیم‌ملی ایران با تیم ژاپن به راه افتاد. اگرچه قبل از این بازی و حتی در همان مرحله گروهی با نمایش کره مقابل آلمان این مقایسه‌ها آغاز شده بود اما مصاحبه‌های کی‌روش و جو ملتهبی که به‌وجود آورد، باعث شد خیلی از مخالفان او با ملاک قرار دادن وضعیت سایر نمایندگان AFC به نقد بازی‌های تیم‌ملی بپردازند، اگرچه شاید عده‌ای از منتقدان جزو طرفداران کی‌روش باشند که با دیدن بازی جسورانه و چشم‌نواز ژاپنی‌ها مقابل تیم پرمهره و ترسناک بلژیک، یا بازی عالی کره‌ای‌ها مقابل قهرمان دوره پیش، نتواستند بیش از این حمایت‌های خودشان را از سرمربی تیم‌ملی ادامه دهند؛ حذف اسپانیا و پرتغال، دو غول حاضر در گروه مرگ مقابل روسیه و اروگوئه هم شد مزید بر علت. کار به جایی رسید که عده‌ای گروه مرگ را یک شوخی بزرگ قلمداد کردند.
ژاپن در روسیه به سبکی کاملا متفاوت از فوتبالی که ما در جام‌جهانی ارائه دادیم بازی کرد. اگرچه آنها هم دفاع چند لایه در دستور کارشان بود، مثل نیمه اول بازی مقابل بلژیک اما به نظر می‌رسید برنامه‌های مشخصی را هم برای رسیدن به دروازه حریف در نظر داشتند. چیزی که شاید در تیم ما نبود یا کمتر یافت می‌شد. بازیکنان ژاپن بر اساس همان جمله قدیمی و کلیشه‌ای کارشناسان قدیم تلویزیون و رادیو، واقعا بازیکنانی سرعتی بودند و می‌توانستند در عرض چند ثانیه از فاز دفاع به حمله بروند. حتی در برخی دقایق بازی آنها صاحب توپ و میدان بودند و مدافعان این تیم حداقل تا میانه زمین خودشان جلو می‌آمدند؛ برعکس تیم ما.
ما هم مثل ژاپن 4 امتیاز آوردیم اما حذف شدیم. تنها 2 تیم 4 امتیازی در بین 16 تیم حذف‌شده وجود داشت؛ ایران و سنگال. و این به خودی خود یعنی ما هم می‌توانستم در دور بعد حضور پیدا کنیم اما نشد. مقایسه وضعیت تیم ایران با ژاپن در یک نگاه کلی می‌تواند شامل چند مؤلفه شود؛ اول از همه گروه مسابقات است، دوم تدارکات تیم، سوم بازیکنان دو تیم و چهارم تفکرات سرمربی. بعد از همه اینها یک چیزی هم هست به اسم شانس در فوتبال که نمی‌توان بر مبنایش استدلال کرد، اگرچه مقوله بسیار مهمی است. مثلا در همین بازی ژاپن بلژیک، اگر هوندا در دقیقه ۹۴ کاشته‌اش را آنقدر خوب نمی‌زد که کورتوآ آن را به کرنر بفرستد و بعد ژاپنی‌ها فکر کنند حالا که دقیقه آخر بازی است، برویم جلو شاید گل زدیم، شاید آن اتفاق دقیقه آخر بازی و گل شادلی رخ نمی‌داد. اگر هوندا توپ را مستقیما می‌فرستاد به اوت، ژاپن به همراه بلژیک راهی وقت‌های اضافه می‌شد و آنجا هم معلوم نبود چه اتفاقی می‌افتاد. بگذریم.
درباره مقایسه گروه ما و ژاپن، با وجود حذف اسپانیا و روسیه همچنان باید اذعان کرد گروه ما سخت‌تر بود. ما الان می‌دانیم اسپانیا یا پرتغال شاید آن تیم‌های فوق‌العاده‌ای که ما تصور می‌کرده‌ایم نبودند اما قبل از مسابقات هم همه همین نظر را داشتند؟ گفته می‌شود کی‌روش باعث شد ما توقعات‌مان از تیم پایین بیاید و در واقع مرد پرتغالی با دشمن‌هراسی برای خودش امتیاز خریده بود. در حالی که باید پرسید اگر بحث حضور کی‌روش را کنار بگذاریم، آیا ما خودمان هم ترسی از رویارویی با قهرمان سابق جهان و قهرمان فعلی اروپا و تیم قدر مراکش نداشتیم؟ ترس بزرگی که رقبا مقابل این تیم‌ها دارند قابل کتمان نیست و این شرایط قطعا در بازی مقابل تیم‌هایی مثل سنگال یا لهستان متفاوت است. بحث سر کیفیت دو تیم در جام‌جهانی نیست، بحث سر ذهنیتی است که بازی مقابل اسپانیا برای یک بازیکن می‌سازد تا ذهنیتی که بازی مقابل سنگال برای یک بازیکن به‌وجود می‌آورد. ضمن اینکه مساله نزدیکی تیم‌ها را هم نباید فراموش کنیم. خیلی از کارشناسان معتقدند اگر مراکش در گروه دیگری بود یا آنقدر بدشانسی نمی‌آورد و بازیکنانش اشتباهات فردی مرتکب نمی‌شدند، می‌توانست به دور بعد برسد. در این گروه ما بالاخره به هر شکلی بود 4 امتیاز کسب کردیم؛ هم امتیاز با ژاپن.
مساله بعدی این است که سبک بازی ژاپن حمله را در دستور کار خودش داشت اما تیم ایران کاملا تدافعی بود و از حمله کردن عاجز. این جمله تقریبا درست است. مساله سبک بازی به تفکرات سرمربی بازمی‌گردد، یعنی بعضی مربیان در جهان تدافعی هستند و بعضی مربیان تهاجمی. کی‌روش از آن دسته آدم‌هایی است که با رئال‌مادرید هدف اولش گل نخوردن بوده، با پرتغال همین‌طور و با ایران هم که طبیعتا نمی‌تواند چیزی غیر از این باشد اما آیا ما واقعا هیچ برنامه‌ای برای حمله نداشتیم؟ چند صحنه در بازی با مراکش، نمونه‌اش فرصتی که نصیب سردار شد، چند صحنه در اواسط نیمه دوم مقابل اسپانیا که بازیکنان ایران با توپ‌گیری‌های سریع و رفتن به حالت حمله اسپانیا را غافلگیر کردند و موقعیت‌های نصفه و نیمه‌ای که مقابل دروازه پرتغال نصیب‌مان شد، نشان می‌دهد ما برای حمله کاملا عاری از برنامه هم نبودیم. منتها این برنامه‌ها به کیفیت برنامه‌های دفاعی ما نبود. در عین حال باید توجه داشته باشیم ژاپن با وجود زدن 6 گل در 4 مسابقه، 7 بار هم دروازه‌اش در مسابقات باز شده. یعنی شاید الان کسانی در ژاپن باشند که بگویند ما از لحاظ تهاجمی بهترین تیم آسیا بودیم اما در فاز دفاع بهتر بود از ایرانی‌ها یاد می‌گرفتیم.
بازیکنان ایران همگی بهترین بازی ممکن را در جام به نمایش گذاشتند اما این باعث نمی‌شود بگوییم آنها بهترین بازیکنان جهان هستند. معنای این جمله این است که تیم ایران بازیکنی مثل کاگاوا ندارد. بازیکنی که سال‌هاست در دومین تیم قدرتمند آلمان به صورت ثابت بازی می‌کند. از لحاظ ثبات در بازی کردن در یک تیم مطرح اروپایی، نزدیک‌ترین گزینه وطنی به کاگاوا، مهدوی‌کیا بوده. ژاپن در دفاع چپ مدافعی دارد که سال‌ها در تیم اینتر ایتالیا در بالاترین سطح ممکن بازی کرده و تازه یک سال است به تیم قهرمان ترکیه یعنی گالاتاسرای ملحق شده است؛ ناگاتومو. دو بازیکنی که تأثیر حضورشان در زمین بازی غیرقابل انکار است. اگر نخواهیم وارد مقایسه تک‌تک بازیکنان شویم، باید بگوییم ژاپنی‌ها در فاز تهاجمی بازیکنان باتجربه‌تری در اختیار داشتند، بازیکنانی که میدان‌های جهانی بیشتری دیده بودند و با بازی‌های تدارکاتی زیاد، آبدیده‌تر شده بودند.
اما این به معنای یاد نگرفتن نیست. هدف ما از مقایسه چیست؟ اینکه ببینیم نداشته‌های ما چه هستند و در جهت رفع آنها تلاش کنیم، نه اینکه با دو گلی که ژاپن مقابل بلژیک به ثمر رساند، سریع نتیجه بگیریم که پس ما خوب نبودیم. شاید بهتر باشد بگوییم ژاپن بهتر از ما بود و ما باید تلاش کنیم ویژگی‌های مثبت سایر رقبا را به سمت خود جذب کنیم. در واقع تفاوت بین دو نوع برخورد است؛ سلبی یا ایجابی. مطمئنا نوع تفکر سلبی که باعث می‌شود ما همه تلاش‌های تیم‌ملی را در جام‌جهانی نادیده بگیریم هیچ کمکی به پیشرفت‌مان نمی‌کند. همان‌طور که سرخوش شدن از تعریف و تمجیدهای رسانه‌های خارجی و طرفداران مرد پرتغالی در داخل و حذف با 4 امتیاز نمی‌تواند دردی از دردهای فوتبال ما دوا کند. پس علی‌الحساب مرسی از ژاپن که باعث شد ما به خودمان بیاییم و بفهمیم که حریفان آسیایی هم دست ‌کمی از تیم‌های قدرتمند اروپایی ندارند و ما اگر کمی تعلل کنیم باید چند ماه دیگر حسرت جام ملت‌های آسیا را هم بخوریم.
 


Page Generated in 0/0064 sec