چند سالی میشود که محصولات به ظاهر فرهنگی اما سوپرمارکتی باری بر دوش فرهنگ و هنر و رقیبی جدی برای شانههای تخممرغ شدهاند. آثاری سینمایی که برای تلویزیون اتوبوسها هم زیادی هستند و در آن زرق و برق تصویر و هجوهای دستهچندم مضحک با ترکیبی از موسیقی مبتذل تلاش دارند لحظهای مشتری را به خود جلب کرده و بهازای اسکناسی سهم خود را از فرهنگ و هنر مملکت بفروشند. این روزها اگرچه اقتصاد مبتذلسازی همچنان در بورس است و بهای خود را هم از گیشه و هم از ویرانی سینما میسلفد اما انتظار نمیرفت مالکان «آس و پاس»، «شارلاتان» و «آقای هفت رنگ» به چیزی بیشتر از جیب مخاطب و کنایههای مبتذل جنسی لای زرورق دیالوگ بیندیشند.
محمدحسین فرحبخش شعار چاقکن سالهای پیش در اعتراض خانه سینما، در افاضهای جدید «روضهخوانی» را امری حقهبازانه و متحجرانه خوانده است. دلیل اشاره او به این بحث نیز حمله به سیدعلی احمدی، تهیهکننده خندوانه و مدیرعامل موسسه تصویر شهر است که فرحبخش وی را «بیسواد» و «روضهخوان» خطاب میکند.
شاهد مثال وی برای بیسوادی و روضهخوانی احمدی، امتناع مدیرعامل موسسه تصویر شهر از اکران فیلم «آس و پاس» در ماه محرم است. فارغ از آنکه کم و کیف کردار مدیرعامل موسسه تصویر شهر و تهیهکننده خندوانه به چه صورت بوده است، آقای «آس و پاس» باید پاسخگو باشد که مگر عدم اکران کمدی مبتذل وی در ماه محرم تا چه میزان زیان به جیب نامبارک وی آورده است که اینچنین تسویهحسابهای صنفی خود را به پای عقدهگشایی علیه اهلبیت(ع) میگذارد؟ اگرچه واکنشها خیلی زود فرحبخش را وادار به عذرخواهی اجمالی کرد، اما این مقوله به پایان نمیرسد که آیا پیشتازی در گیشههای سینما مجوزی برای اظهارنظر و توهین در هر زمینه و به هر شخص و گروه و مکتبی است؟ اتفاقی که این روزهای فرهنگ را بشدت آزرده کرده است و نوشدارویی باید تا علاج واقعه پس از وقوع آن کرد.