نقل یک آمدن است
از جنس ناب یاس
از فصل معصومیت
تمام دقایق
به احترام قدمهایش
وجب به وجب زمین را
مرطوب از
اشک شوق کردهاند
ساعتها سبقت میگیرند
برای رسیدن به همان قرار
که باشند
در تکرار تاریخ آمدنش
که وقتی آمد
تنهایی هر پدری را
وصله زد به آرامش
و موسی جعفر
چشمانش پرفروغ
از آمدن معصومهای که اکمل نجابت و تطهیر است...
و آمده تا تپشهای قلب رضاجانش را
پر از موسیقی خواهرانه کند...
معصومه دخت بابالحوائج آمد
تا دنیا
از خیمه نگاهش
رسم دخترانگی را مشق کند
و عالمی زیر بیرق معصومیتش
وقتی دنیا
میان متارکه مهر و مهتاب بود
زیباترین طلوع شد
آمدنش ثانیهها را با آرامش پیوند زد
آسمان خندید
زمین چه عاشقانه میزبان دختری از جنس باران شد...
یا معصومه سلامالله علیها!
که تکرار زادروزت
تمام دختران سرزمینمان را
رها کرده از هر چه غیر توست
همه کوچهها را فرا گرفته ندای یا معصومه
و دخترانمان را
هر چه بنامیم
میسپاریم به خانه عنایت شما
ای خواهر عزیز امام رئوف
یا معصومه بانو...