تا به نوعی من به این اوضاع نو عادت کنم
دخترم بگذار گاهی با خودم خلوت کنم
نازنینم از سر آن ساعتی که آمدی
غیرمعمول است کاری را سر ساعت کنم
آب و جارو، گردگیری، بچه داری، پخت و پز
شاه بیتی می سرایم، لحظه ای فرصت کنم
بس که مشغول شلوغیهای شیرینت شدم
ناگزیرم دائما دربارهات غیبت کنم
خوش به حال بی خیالیهای تو، قدری بخواب
لااقل بگذار من فکر غم غربت کنم
خستهاند از این زمانه باز مردم میروم
در تمام شهر لبخند تو را قسمت کنم
دور دور توست بازیگوش بی هوش و حواس
من فقط مادر شدم تا لطف بیمنت کنم...