مرتضی معینی: صدراعظم آلمان اخیرا اظهارات قابل تاملی را درباره مذاکرات برجامی با ایران و بسته پیشنهادی اروپا بیان کرده است! آنگلا مرکل پس از دیدار با نخستوزیر چین اعلام کرد: «ما به توافق هستهای پایبند میمانیم. به نظر ما [این توافق] بخوبی مورد مذاکره واقع شده است. «موارد بیشتری» نیز هست که باید با ایران بر سر آنها مذاکره کرد ولی بهتر این است طرفها در توافق باقی بمانند. با این حال، شرکتهایی که میخواهند خطر مواجه شدن با اقدامات تنبیهی آمریکا را به جان خریده و به همکاری تجاری با ایران ادامه دهند، خودشان باید تصمیم بگیرند آیا حاضر به ریسک هستند یا نه».
رمزگشایی از اظهارات اخیر صدراعظم آلمان چندان دشوار و پیچیده به نظر نمیرسد. با مروری کوتاه بر جملات آنگلا مرکل، میتوان تصویر گویا و جامعی از «برجام اروپایی» نزد مخاطبان ترسیم کرد.
1- تاکید آنگلا مرکل و دیگر مقامات اروپایی مبنی بر مذاکره با ایران بر سر «موارد بیشتر» بیانگر استمرار بازی تروئیکای اروپایی در زمین واشنگتن است. هدف و منظور مرکل، امانوئل مکرون و ترزا می از گشودن فصول جدید مذاکره با ایران، تحدید توان موشکی و کاهش قدرت منطقهای ایران است، ضمن آنکه تروئیکای اروپایی نیمنگاهی نیز به دائمی کردن محدودیتهای هستهای ایران و اعمال بازرسیهای آژانس از اماکن نظامی کشورمان دارد. از ابتدای سال 2017 میلادی (زمان حضور ترامپ در کاخ سفید) تاکنون، مقامات اروپایی بارها در قالب استفاده از «گزارههای شرطی» در قبال برجام، استمرار توافق هستهای را مشروط به انعقاد توافقی ثانویه یا مکمل دانسته بودند. پس از خروج ایالات متحده از برجام نیز مقامات اروپایی همچنان آدرس «توافقی جامع» با ایران را میدهند؛ توافقی که هدفی جز «ایزوله کردن ایران قدرتمند» ندارد.
2- صدراعظم آلمان صراحتا اعلام کرده است اروپا نمیتواند درباره فعالیت شرکتهای تجاری در ایران «تضمین» دهد. بارها عنوان شده است میان «تعهد» و «تضمین» به لحاظ حقوقی تفاوت وجود دارد. مقامات اروپایی پس از خروج ترامپ از برجام، همچنان از فاز «تعهدپذیری صوری» وارد فاز «تضمیندهی عینی» در قبال ایران نشدهاند. حتی آنها تعهدات خود را نیز به صورتی کاملا مبهم و غیرشفاف بیان میکنند تا در آینده بتوانند از زیر بار مسؤولیت خود در این باره شانه خالی کنند. تجربه سالهای 2015 تا 2018 میلادی بخوبی نشان داد مقامات اروپایی در «بیتعهدی نسبت به برجام» دقیقا مانند ایالات متحده آمریکا عمل میکنند. همراهی مطلق تروئیکای اروپایی با دولتهای اوباما و ترامپ در نقض برجام مؤید همین مساله است.
3- چنانکه از اظهارات مرکل برمیآید «برجام اروپایی» به مثابه پارهخطی است که در میان 2 نقطه «کسب امتیازات بیشتر از ایران» و «عدم تضمیندهی اروپا» محصور شده است. بدون شک، هیچیک از مقامات اروپایی نمیتوانست به صورتی شفافتر از آنچه مرکل بیان کرده است، مختصات «برجام اروپایی» را ترسیم کند! نکته جالب توجه اینکه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان همچنان نسبت به «برجام اروپایی» و انعقاد آن امید دارد! واقعیت امر این است که هیچگونه نشانه و سیگنالی مبنی بر «تضمیندهی اروپا» در قبال برجام وجود ندارد. از سوی دیگر، اتحادیه اروپایی با ارائه بسته پیشنهادی اخیر (آن هم 2 ماه پس از خروج ترامپ از برجام) نشان داد اساسا کمترین ارادهای درباره حفظ واقعی توافق هستهای ندارد. بخشی از این موضوع، مربوط به ساختار اقتصادی اروپا و غلبه قدرت بخش خصوصی بر بخش دولتی بوده و بخشی دیگر از آن، به اراده کشورهای اروپایی بازمیگردد. بر همگان مسجل است کشورهای اروپایی قصد دارند همچنان «برجام» را به عنوان یک «وجهالمصالحه سیاسی» در قبال دولت دونالد ترامپ در آمریکا حفظ کنند. از این رو تروئیکای اروپایی و به طور کلی اتحادیه اروپایی، قصد و ارادهای مبنی بر تعیین تکلیف برجام در آینده نزدیک ندارد. اصرار مقامات اروپایی مبنی بر عدم ارائه بسته پیشنهادی نهایی اروپا به ایران تا ماه آگوست (زمان اجرایی شدن فاز اول تحریمهای ثانویه آمریکا علیه کشورمان) در همین راستا قابل تحلیل و ارزیابی است.
در نهایت اینکه شواهد و نشانههای موجود حکایت از ناکارآمدی «اروپای واحد» و «برجام اروپایی» دارد. بهتر است مقامات اجرایی کشورمان به جای سرمایهگذاری بر بازی تروئیکای اروپایی، سخنان اخیر مرکل را به عنوان یک «سند محکم» دال بر ناتوانی اروپا در حفظ توافق هستهای مدنظر قرار داده و مذاکره با اروپای واحد در خصوص برجام را متوقف کنند. هماکنون زمان آن رسیده است تا راهها و مسیرهای دیگری را در مواجهه با عهدشکنی مشترک ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپایی در پیش گرفت.