گروه بینالملل: «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان به بانوی آهنین اروپا شهرت دارد؛ پیش از مرکل «مارگارت تاچر» نخستوزیر محافظهکار انگلیس که جنگ فالکلند را هدایت کرد، این لقب را به خود اختصاص داده بود. تاچر مرده است و سیاستهای دولت رفاه او در انگلیس ریشه دوانده اما مرکل کماکان سکاندار امور آلمانی است که تنها عضو از جامعه 20 کشور صنعتی جهان است که دارای مازاد بودجه است. آلمان در حال حاضر با انقباض بودجهای روبهرو است و به همین جهت است که میتواند درباره سیاستهای مهاجرتی خود بر خلاف دیگر دولتهای اروپایی رفتار کند. اما مساله تنها پول نیست! در حال حاضر در غرب بویژه آمریکاییها به سیاستهای مرکل میتازند و در همین راستا در اروپا نیز کشورهای شرق و جنوب اروپا در 2 جبهه سیاستهای مخالف مرکل را در پیش گرفتهاند. مرکل بالغ بر 13 سال است بر آلمان حکومت میکند و در میان رهبران اروپای غربی باسابقهترین به شمار میرود. او زمانی که زمام امور را در سال 2005 میلادی از «گرهارد شرودر» گرفت، مجالی به سبزها برای رشد نداد و عملا احزاب سوسیالیست آلمان نتوانستهاند مقابل مرکل در عرصه سیاسی وارد عمل شوند. عملکرد اقتصادی مناسب در کنار خروج از بحرانهای اقتصادی طی یک دهه گذشته را میتوان رمز موفقیت مرکل دانست اما آینده از آن مرکل نیست، دلیل این ادعا را میتوان در حجم گسترده مخالفانش دانست. در صورتی که مرکل بتواند در میان مخالفانش انشقاق ایجاد کند شاید بتواند با گروهی از لیبرالها و حامیان محیطزیست در دولتهای محلی و ایالتهای آلمان به جمعبندی برسد.
دور برگردان مونیخ بر ضد دموکرات مسیحیها
در مونیخ، مرکز ایالت بایرن، دهها هزار تن با شعار «تحریک دیگر بس است؛ مشترکا علیه سیاست هراسافکنی!» مخالفتشان را با برخی سیاستهای اتحادیه سوسیالمسیحی بایرن بویژه در بخش مهاجرت اعلام کردند. پلیس از شرکت بیش از ۲۵ هزار تن در این تظاهرات خبر داد. آنها روز یکشنبه بعد از ظهر پس از تظاهرات اعتراضآمیز، در میدان «کونیگس پلتس» مونیخ تجمع کردند. سخنگوی پلیس مونیخ گفت: «تظاهرات بسیار صلحآمیز بوده است». یک سخنگوی سازماندهندگان این تظاهرات هم گفت هزاران تن در آغاز این تجمع اعتراضی در یکی از خیابانها فرعی بودهاند و نتوانستهاند خود را به میدان بسیار پرازدحام «کونیگس پلتس» برسانند. به گفته برگزارکنندگان، در مجموع ۵۰ هزار تن در این تظاهرات شرکت کردهاند. این حرکت اعتراضآمیز در واقع نشاندهنده مخالفت جامعه آلمان با سیاستهای مهاجرتی و درهای باز به روی مهاجران است. از سوی دیگر در راهبرد کلان ایالات متحده، فشار از کانال مهاجران به کشورهای اروپایی یکی از اهرمهایی است که آمریکاییها از آن بهره بردهاند. آمریکاییها با تکیه بر ابزار هجوم مهاجران به اروپا توانستهاند دولتهای مخالف اتحادیه را در کشورهای مختلف اروپایی روی کار آورند. این دولتها در ایتالیا، اتریش و حتی کشورهای حوزه اسکاندیناوی میتوانند شاکله اروپای متحد را به خطر بیندازند. اما در آلمان شرایط کمی متفاوت است؛ در مرحله نخست باید دولت مرکل را تضعیف کرد و پس از آن باید سراغ احزابی رفت که نه برنامه مشخصی دارند و نه در بخشهای منطقهای توانستهاند توفیقی بهدست آورند. کشورهای دیگر اروپایی عملا آلمان را به دیکتاتوری اقتصادی متهم میکنند و آمریکا برای تقابل با آلمان در مرحله نخست با جنگ تعرفهها خواهد توانست دولت مرکل را به چالش جدی بکشد و دوران سقوط مرکل را تسریع کند.
هر کس راه خود را برود
جامعه آلمانی اما با ائتلافی که میان 2 جریان دموکرات مسیحی و سوسیالیست بر سر مساله مهاجران رخ داده است، چندان خشنود نیست. نظرسنجیها نشان میدهد آلمانها خواهان آنند که هر کدام از این دو جریان درباره مساله مهاجرات، سیاستهای مجزایی را اتخاذ کنند و این مساله را «اشپیگل» در گزارش خود در حالی عنوان کرد که مرکل و نماینده حزب سوسیالیست آلمان توانستند بر سر ساخت پایانههای اسکان در مرزهای اتریش برای ورود مهاجران به توافق برسند. این خبر بدی برای مهاجران خاورمیانهای است که عمدتا از سوریه، عراق و کشورهای دیگر منطقه روانه آلمان میشوند و امکان بازگرداندن آنها در فضای کنونی وجود دارد. اتحاد حزب مرکل با سوسیالیستها در آلمان گامهای مرکل برای سقوط را محقق خواهد کرد، زیرا در تاریخ 70 ساله آلمان مدرن این دو جریان نظرات مجزایی داشتهاند و اکنون حامیان مرکل از این جریان به علت نزدیکی با سوسیالیستها خشنود نیستند. در عین حال جریان چپ آلمان قرار است انتخابات درونحزبی خود را پاییز 2018 برگزار کند؛ این انتخابات فضا را برای عرض اندام این جریان در انتخابات احتمالی پارلمان در آینده آلمان محقق خواهد کرد.