آتشبس اخیر میان طالبان و دولت وحدت ملی یکی از تحولات بسیار مهم افغانستان در دهه اخیر به حساب میآید که بیش از 3 روز ادامه پیدا نکرد؛ دلیل عدم تمایل طالبان به ادامه آتشبس چه بود؟
همانطور که گفتید، آتشبس میان دولت وحدت ملی افغانستان و طالبان آن هم در فضای فعلی، یک تحول بسیار مهم و البته ارزشمند قلمداد میشود، چرا که این موضوع را باید یک مولفه نویدبخش و امیدوارکننده برای ادامه فرآیند صلح و به نتیجه رساندن آن بدانیم که اگر جدی گرفته شود و بتوان گشایشهایی با ارائه طرحهای مختلف به وجود آورد، بدون تردید صلح تا حدود زیادی عملیاتی میشود. در این بین و پس از اعلام آتشبس 3 روزه از سوی طالبان، خطاهای زیادی در عرصه تحلیل و رسانه شکل گرفت و این اشتباهات موجب شد افکار عمومی به سمت دیگری سوق پیدا کند. اصل ماجرا این است که طالبان برای آرامش مردم افغانستان تصمیم گرفت عید فطر و 2 روز پس از آن را آتشبس اعلام کند تا شهروندان در صلح، به امور و سنتهای متداول خود مشغول باشند و حتی اعلام کردند به نیروهای دولتی کاری نخواهیم داشت.
در این بین اخباری که منتشر شد به سمتی هدایت شد که گویا توافق آتشبس میان دولت و طالبان بوده است و اصل ماجرا به صورت دیگر منعکس شد، چرا که طالبان بارها اعلام کرده دولت وحدت ملی افغانستان را دستنشانده آمریکا میداند و حتی به دنبال مذاکره با ایالات متحده است. اینجا بود که تمام نظریهها و تئوریهایی که درباره صلح با طالبان مطرح شد تا حدودی مسکوت ماند و دلیل آن هم خروج طالبان از آتشبس و شروع عملیاتهای جدید است، لذا باید ببینیم آیا طالبان وارد فرآیند صلح با دولت میشود یا همان روش و منش قبلی را انتخاب خواهد کرد.
طالبها به صورت مشخص اعلام کردند خواهان مذاکره مستقیم با آمریکا هستند. در نامه اخیر خود خطاب به ترامپ هم چنین خواستهای را مطرح کرده بودند. این مواضع دقیقاً با ایدئولوژی طالبان که بر اساس مقابله با خارجیها (اعم از ناتو و آمریکا) بنا شده بود در تعارض است؛ دلیل تمایل آنها به مذاکره با واشنگتن چیست؟
باید مستحضر باشید که طالبان از زمان تاسیس «امارت اسلامی افغانستان» تاکنون با خارجیها در جنگ بوده و زمانی هم که کشور در دستشان بود، عملکردی خشن از خود نشان دادند. این دیدگاه زمانی که دولت وحدت ملی روی کار آمد تا حد زیادی تغییر کرد و شاهد آن هستیم که نیروهای دولتی توسط طالبها مورد هجمه و حمله قرار میگیرند. دلیل این موضوع را ابتداً شرح دادم، طالبان معتقد است حکومت افغانستان از سوی آمریکا به قدرت رسیده است و با آن وارد مذاکره نمیشود. این مواضع باعث نمیشود اصل مذاکره زیر سوال برود یا منتفی شود، بلکه آنها میگویند باید با ایالات متحده مذاکره کنیم.
دلیل اصرار طالبان بر مذاکره مستقیم با آمریکا چیست؟
به نظر میرسد آنها خواهان بیرون رفتن آمریکا از افغانستان هستند و به دنبال آنند تا در مذاکرات مستقیم همین موضوع را به آنها گوشزد کنند اما بدون تردید موانعی در این روند وجود دارد، چرا که آنها آمریکا را اشغالگر و دولت را دستنشانده آن میدانند. از این منظر است که بارها گفتهام باید مذاکرات به صورت بومی و ملی انجام و از ظرفیتهای موجود در بالاترین سطح استفاده شود. در این بین فعالیتهایی برای کلید خوردن صلح ملی انجام شده که در آینده نزدیک طرح آن ارائه خواهد شد.
در روزهای اخیر شاهد انتشار اخبار جدید از ژنرال عبدالرشید دوستم (معاون اول اشرفغنی) در فضای رسانه بودیم که مصادف شد با اعتراض طرفدارانش در ولایات شمالی افغانستان؛ دلیل این اعتراضات چیست و چرا ژنرال دوستم همچنان در ترکیه اقامت دارد؟
تنش میان ژنرال دوستم و دولت وحدت ملی افغانستان دارای ابعاد گوناگونی است که بخش اعظم آن مربوط به گذشته است که رسانهها به صورت مفصل به آن پرداختهاند اما اخیراً نماینده ویژه ژنرال دوستم توسط نیروهای دولتی دستگیر شد که بسیاری از طرفداران وی دست به اعتراض زدند، البته در گذشته هم اتهاماتی به ایشان منتسب شده بود. دولت معتقد است ژنرال دوستم باید اوضاع امنیتی افغانستان را سر و سامان دهد اما تا زمانی که وی در خارج از افغانستان است، چگونه میتواند چنین کاری کند؟ باید با او به توافق برسند و اختلافات کنار گذاشته شود تا بتواند با دولت همکاری کند.
در ادامه این اختلافات، اخیراً تصاویری از افرادی منتشر شده که به دنبال تفکیک قومیت و استقلالطلبی در افغانستان هستند که تحت عنوان هزارستانخواهی، پشتونستانخواهی و ترکستانخواهی خود را مطرح کردهاند. اتفاقاً در رسانهها آنها را مرتبط با ژنرال دوستم اعلام کردهاند، چنین چیزی صحت دارد؟
احتمال وجود تودههایی که خواهان استقلالطلبی باشند وجود دارد اما تا به امروز چنین مسائلی مطرح نشده است. اینکه تصاویری منتشر شود و آن را منتسب به مقامات افغانستان یا ژنرال دوستم و هر شخص دیگری اعلام کنند، درست نیست، اساساً فضای مجازی را در این موارد نمیتوانم قابل قبول بدانم.
نقش پاکستان و آمریکا در فرآیند صلح را چگونه ارزیابی میکنید؟
عملکرد آمریکاییهای از زمان ورود به افغانستان در سال 2001 تاکنون دارای افت و خیزهای زیادی بوده، به عنوان مثال حملات هوایی آنها که توسط هواپیماهای بدون سرنشین به مناطق قبایلی افغانستان انجام شده و غیرنظامیان را هدف قرار داده، به هیچ وجه قابل توجیه نیست. این نشان میدهد آنها در شناسایی سوژهها و تبیین راهبرد خود برای مقابله با تروریسم به صورت کامل به جزئیات نگاه نمیکنند و به نظرم حملات هوایی غیرهدفمند آنها یکی از مشکلات اصلی در وضعیت فعلی است و باید استراتژی مدونی برای آن ریخته شود. درباره پاکستان اوضاع به شکل دیگری است؛ اسلامآباد باید به این نتیجه برسد که راهی جز آرام کردن طالبان و سوق دادن آنها به سمت مذاکره و صلح وجود ندارد. پاکستان در طول چند سال اخیر، این پیام را مخابره کرده که در تحولات افغانستان تنها اسلامآباد دخیل نیست و باید سایر کشورهای منطقه و آنهایی که در این پرونده اثرگذار هستند (مانند چین، روسیه و...) به میان بیایند، لذا نقش هر کدام با دیگری متفاوت است و امیدواریم از این به بعد با رویکرد مثبت عمل کنند. به عنوان مثال گفته شده در بحث کشته شدن ملافضلالله (رهبر طالبان پاکستان) معاملهای میان کابل و اسلامآباد اتفاق افتاده است. از این جهت است که میگویم کشورها باید به صورت دقیق ایفای نقش کنند و باید مشخص شود در این معاملات چه چیزی رد و بدل شده است.
پس از صلح دولت با «گلبدین حکمتیار» و ورود او به کابل، عدهای اعلام کردند این مدل از صلح میتواند بر مذاکره با طالبان تاثیر مثبت بگذارد. به نظرتان این برآورد درست است یا اینکه حکمتیار نتوانسته تا به این حد مفید واقع شود؟
ورود گلبدین حکمتیار (رهبر حزب اسلامی) به کابل و مصالحه او با دولت، گامی مثبت در جهت آرامسازی نسبی اوضاع و احوال افغانستان به شمار میرود. حداقل تاثیر صلح حکمتیار با ارگ این است که قلمرو تحت نفوذ وی آرام شده است. اما بحث اصلی اینجاست که طالبان هیچ نظر مثبی به حکمتیار ندارد. به بیان گویاتر، طالبها حکمتیار را قبول ندارند. آنها افغانستان را سهم خود میدانند و یک نگاه کلی به بحث صلح دارند که به دنبال تامین حداکثر منافع خود هستند.
شما در سالهای منتهی به دهه 80 میلادی به عنوان یکی از رهبران جریانهای جهادی در مبارزه با شوروی، فعال بودید و بخوبی بر ساز و کار و حتی پشتپرده جریانهای بنیادگرا در افغانستان اشراف دارید؛ پیدایش داعش در کشورتان را چگونه تحلیل میکنید؟
همگان میدانند که زادگاه داعش، عراق و سوریه بوده و اصل ایدئولوژی آنها تشکیل حکومت اسلامی در مقیاس جهانی است. هدف آنها عمدتاً کشورهایی با بستر اسلامی است که افغانستان هم در زمره آنها قرار میگیرد. بر اساس آخرین اخبار آنها در افغانستان 8 تا 10 هزار عضو دارند اما حجمشان نسبت به طالبان کمتر است. روایتهای مختلفی درباره داعش افغانستان وجود دارد، برخی آنها را وارداتی خطاب میکنند و عدهای دیگر آنها را بومی میدانند. مساله این است که آنها قلمرو خود در شرق افغانستان را دارند و به صورت جداگانه فعالیت میکنند و طالبان هم مشغول کار خود است. هر دو جریان بر اساس تئوریها و ایدئولوژی افراطی بنیان گذاشته شدهاند اما اگر طالبان صلح را محقق کند تا حدود زیادی بر وضعیت داعش هم تاثیر خواهد گذاشت.
استراتژی ایالات متحده درباره جنوب آسیا و بویژه افغانستان تا چه حد بر تامین امنیت اثرگذار است؟
ترامپ در اوایل یک رویکرد جنگطلبانه نسبت به افغانستان داشت اما در وضعیت فعلی شاهد هستیم که سخن از صلح به میان میآورد. این نشان میدهد کاخسفید در باتلاق افغانستان در حال دست و پا زدن است، اگرنه هیچ دلیلی از حیث تاکتیکی وجود ندارد که آمریکا بخواهد از مواضعش عقبنشینی کند، لذا شکست آنها در افغانستان از حیث میدانی و سیاسی کاملاً مشهود است.
به عنوان یکی از موسسان شورای عالی نجات افغانستان، آیا این شورا طرحی برای رسیدن به صلح یکپارچه در این کشور دارد؟
طرح ما، برگزاری مذاکرات چهارجانبه متشکل از دولت، طالبان، احزاب سیاسی و شخصیتهای ملی افغانستان است. این مذاکرات میتواند در کابل، قندهار، مزارشریف یا هر کشور خارجی بیطرف برگزار شود. بزودی این طرح را به دولت ارائه میکنیم تا بتوان زمینههای صلح پایدار را مهیا کرد.
رابطه شورای عالی نجات افغانستان بویژه ژنرال دوستم با ترکیه چگونه است؟ آیا از سوی آنکارا حمایت میشوید؟
ترکیه رابطه خوبی با افغانستان دارد و قبیلههای زیادی در کشورمان وجود دارند که با آنکارا در ارتباط هستند. زمانی که اعلامیه موجودیت و تاسیس شورای عالی نجات افغانستان منتشر شد، ژنرال دوستم در ترکیه حضور داشت و بنده به همراه دکتر عطا محمدنور (والی بلخ) هم در آنجا بودیم اما این دلیل نمیشود که ما تحت حمایت ترکیه باشیم، چرا که دولت ترکیه هیچ اطلاع قبلی از این موضوع نداشت و باید توجه داشت موجودیت این شورا، در افغانستان است نه کشوری دیگر.