printlogo


کد خبر: 195903تاریخ: 1397/5/2 00:00
بررسی موانع صلح با طالبان در گفت‌وگوی «وطن‌امروز» با نصیر احمدنور، سفیر افغانستان در ایران
پاسکاری طالبان و داعش در زمین آمریکا
آنچه امروز در افغانستان بیش از هر زمان دیگر برجسته شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، بحث داغ صلح با طالبان است؛ موضوعی که اگر تحقق یابد بدون شک به 4 دهه جنگ و خونریزی در این کشور پایان خواهد داد اما همچنان نقاط مغفولی در این بین وجود دارد که مانع جدی بر سر راه صلح پایدار و سراسری است. از یک‌سو طالبان دولت وحدت ملی را صاحب صلاحیت برای مذاکره نمی‌داند و از جهت دیگر خواهان مذاکره با واشنگتن است. در این بین عامل خارجی و حامیان طالبان به انضمام حلقه مفقوده میان طالب‌ها و داعش، بیش از پیش صلح یکپارچه را تهدید می‌کند و گاه و بیگاه امیدها را ناامید جلوه می‌دهد. از این رو برای روشن شدن ابعاد پنهان و درک بهتر از آخرین وضعیت پرونده صلح با طالبان به گفت‌وگو با دکتر «نصیر احمدنور» سفیر جمهوری اسلامی افغانستان در ایران پرداختیم.

   در هفته‌های اخیر شاهد لغو آتش‌بس از سوی طالبان بودیم که امیدها برای تبدیل آن به صلح پایدار را به بن‌بست رساند؛ اساساً موانع آتش‌بس چیست؟
صلح در افغانستان امری بسیار ضروری به حساب می‌آید و همیشه در اولویت‌های ما قرار داشته و جدیدترین تحول در این عرصه، ارائه بسته پیشنهادی از سوی رئیس‌جمهوری افغانستان در دومین نشست فرآیند صلح کابل بود که نماینده ارشد ایران هم در آن نشست حضور داشت و به نظرم پیشنهادات سخاوتمندانه‌ و بی‌نظیری به طالبان ارائه شد که هرگونه بهانه را از این جریان گرفته است. طالب‌ها تا امروز پاسخ روشنی به این پیشنهاد نداده‌اند اما درهای صلح همچنان به روی آنها باز است و این پیشنهاد نه‌تنها در فرآیند صلح کابل، بلکه در اجلاس تاشکند که با حضور جناب آقای دکتر ظریف، نمایندگان آمریکا، روسیه، کشورهای اروپایی و سایر طرف‌های درگیر در این پرونده برگزار شد، مجدداً به آن اشاره شد که این پیشنهاد در آنجا هم مورد تایید قرار گرفت.
در سطح شورای امنیت هم از این طرح حمایت شد و به دنبال آن آقای رئیس‌جمهور جناب «اشرف غنی» آتش‌بس یکجانبه را در آستانه عید فطر و روزهای پس از آن اعلام کرد که تنها 3 روز از آن مورد توافق طالبان قرار گرفت. در این‌باره چند نکته بسیار مهم قابل ذکر است؛ نخست اینکه در طول منازعات 4 دهه اخیر برای نخستین‌بار است که 2 طرف درگیر همزمان آتش‌بس برقرار کردند، ولو اینکه طالبان اعلام نکند که این آتش‌بس در پاسخ به طرح دولت باشد. نکته دوم اینکه در طول مدت آتش‌بس هر 2 طرف به آن پایبند بودند. مساله مهم‌تر اینکه، زمانی که آتش‌بس اعلام شد طالب‌ها وارد شهرها شدند و با مردم و نیروهای امنیتی دیدار و مصافحه کردند و یکدیگر را در بغل گرفتند که یک امر بی‌سابقه‌ای در افغانستان بود و نشان می‌دهد افغان‌ها تا چه حد مشتاق صلح هستند. این در حالی است که بعضی از افراد و فرماندهان این جریان بدون هیچ ترس و واهمه‌ای جلوی دوربین رسانه‌ها آمده و صحبت کردند و گفتند وارد جنگ نخواهیم شد و جنگ زیر هر عنوانی که باشد توجیه ندارد، لذا مجموع این موضوعات نشان از وجود علائم صلح دارد.
   تا چه حد می‌توان به این رویکرد طالبان خوشبین بود؟ آیا ساده‌انگاری نیست که با چند حرکت ابتدایی آن هم به این شکل بگوییم طالب‌ها به صلح پایدار فکر می‌کنند؟
به هر حال باید قبول کنیم طالبان یک جریان یکپارچه نیست و هسته‌های تندرو همچنان در این جریان حضور دارند و مقاومت‌هایی درباره دستیابی به صلح از خود نشان می‌دهند اما بخش بزرگی از بطن طالبان به دنبال صلح است و دولت افغانستان این را بخوبی لمس کرده و جناب اشرف غنی به عنوان رئیس دولت وحدت ملی بر صلح تاکید دارد و معتقد است هرچه زودتر باید صلح سراسری در کشور برقرار شود. طبیعی است اگر این موضوع به تعویق بیفتد بدون تردید هم طالبان و هم شهروندان افغانستان متضرر خواهند شد.
   پس از آنکه طالب‌ها در قالب آتش‌بس وارد شهرها شدند و با شهروندان افغانستان در نماز عید فطر شرکت کردند، گمانه‌زنی کردیم که رهبران و کادر مرکزی طالبان از این موضوع هراس دارند که دلیل آن هم احتمال ریزش در بدنه طالبان است. این تحلیل از نظر شما تا چه حد صحیح است؟ 
این تحلیل کاملاً درست است! زمانی که طالبان آتش‌بس 3 روزه را اعلام کرد بسیاری از گروه‌های رادیکال حاضر در افغانستان و همچنین حامیان آنها از این موضوع بشدت احساس خطر کردند و یک شوک عمیق ایجاد شد، چرا که برای نخستین‌بار برخی چهره‌‌های طالبان مقابل دوربین رسانه‌ها اعلام کردند از جنگ خسته شده‌اند، لذا باید بگویم آتش‌بس اخیر تاثیر خود را بر طالبان گذاشت و البته دولت افغانستان اطلاعاتی در دست داشت که نشان می‌داد طالب‌ها از جنگ خسته شده‌اند اما آنچه حائز اهمیت است، انعکاس این موضوع از رسانه‌های بین‌المللی بود.
   طالبان رسماً اعلام می‌کند با ارگ گفت‌وگو نمی‌کند و اساساً دولت را دارای صلاحیت نمی‌داند و در نهایت خواستار مذاکره با آمریکا شده است؛ دلیل اینکه طالبان آمریکا را طرف مذاکره می‌داند اما دولت افغانستان را نفی می‌کند، چیست؟ مگر شعار آنها مبارزه با نیروهای ایالات متحده و ناتو نبوده، پس چرا خواهان مذاکره با واشنگتن هستند؟
دولت وحدت ملی برخاسته از رای ملت افغانستان و نماینده همه آرای صندوق‌‌های انتخابات ریاست‌جمهوری است اما اینکه چرا طالبان اینگونه موضع می‌گیرد، به نوعی فرار از مذاکرات و بهانه‌تراشی را به تصویر می‌کشد. یادمان باشد بهانه ایالات متحده برای ورود به افغانستان حضور القاعده در افغانستان بود و آن زمان کشور در دست طالبان بود. در نتیجه باید به این مهم اشاره شود که رژیم طالبان و عملکرد آنها باعث شد پای آمریکا به افغانستان باز شود. همگان به یاد دارند زمانی که کشور در دست طالبان بود و آمریکایی‌ها و ناتو به افغانستان نیامده بودند، شدیدترین جنایات علیه مردم کشور از سوی همین جریان طالبان و گروه‌های افراطی همسو با آنان اتفاق افتاد، کشتارهایی که امروز داعش آن را در عراق و سوریه انجام می‌دهد، چندین سال قبل تا به امروز توسط طالب‌ها در افغانستان انجام می‌شده است، لذا اینکه طالبان خود را از تمام اتهامات کنار بکشد، دقیقاً شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیت است، چرا که عملکرد آنها در ادوار مختلف باعث شد آمریکایی‌ها به همین بهانه به افغانستان بیایند. اگر طالبان می‌خواهد خارجی‌ها از کشور بیرون بروند، بیاید و صلح کند تا امنیت یکپارچه تامین شود و دیگر نیاز و بهانه‌ای برای حضور خارجی‌ها نماند. آنها باید متوجه باشند طی 4 دهه جنگ، مردم کشور همه‌چیز خود را از دست داده‌اند و زیرساخت‌های کشور نابود شده است.
   داده‌ها و تحلیل‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد بخش اعظمی از ولایاتی مانند هرات و فراه که در پشت مرزهای شرقی ایران قرار دارد، توسط طالبان اشغال شده و از جهت دیگر بیعت انشعابات طالبان با داعش در افغانستان رسماً تأیید می‌کند به نوعی داعش درلباس طالبان خواهد آمد؛ ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟
حضور طالبان و داعش یا هر جریان تروریستی در افغانستان با فرهنگ، دیانت و تاریخ کشورمان بیگانه است و اساساً منابع ایدئولوژیک و پایگاه‌های آنها در خارج از خاک افغانستان وجود دارد. هرگاه دست عامل خارجی از حمایت‌ طالبان و سایر تروریست‌ها قطع شد، آن موقع و ظرف در نهایت 6 ماه اوضاع امنیتی در افغانستان ثبات پیدا خواهد کرد، بنابراین حضور هر جریان تروریستی در هر مکانی از افغانستان به عاملان و حامیان خارجی آنها مربوط است. زمانی که بحث داعش می‌شود باید توجه داشته باشیم که این جریان از بطن طالبان بیرون آمده است و پرچم‌های سفید خود را بر زمین گذاشتند و پرچم‌های سیاه به دست گرفتند. اتفاقی که افتاده این است که جنایات در افغانستان توسط طالبان انجام می‌شد اما امروز اکثر عملیات‌های وحشیانه مانند گذشته توسط شبکه حقانی که در بیعت با طالبان است انجام می‌شود اما به نام داعش در فضای افکار عمومی و رسانه‌ها انتشار پیدا می‌کند.
این راهبرد به این دلیل اتخاذ شده که چهره طالبان تطهیر شود، به‌گونه‌ای که پس از انجام عملیات‌ها، سخنگوی طالبان وارد میدان می‌شود و اعلام می‌کند این عملیات توسط آنها انجام نشده و چند ساعت بعد داعش آن را به عهده می‌گیرد. از این منظر دولت بسیار هدفمند برای مبارزه با آنها وارد میدان شده و تاکنون توانسته ضربات سختی به این نوع داعش وارد کند، البته بخشی از نیروهای داعش اتباع کشورهای مختلف چون چچن، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی هستند اما به هر ترتیب تقسیم وظایف میان طالبان و داعش و سایر گروه‌های تروریستی به یک مدل هماهنگ میان آنها تبدیل شده است.
   پس از صلح دولت با حکمتیار، عده‌ای بر این باورند این موضوع توانسته است بر صلح با طالبان تأثیر مثبت داشته باشد ولی عده‌ای مخالف این نظر هستند؛ ورود حکمتیار به کابل تا چه حد بر صلح با طالبان تاثیرگذار است؟
حزب اسلامی حکمتیار یکی از جریان‌های بسیار مهم در دوران جهاد به حساب می‌آمد و در طول ادوار مختلف به شاخه‌های مختلفی تقسیم شد. آقای گلبدین حکمتیار قبل از صلح در مخفیگاه‌های متعدد زندگی می‌کرد اما پس از صلح با دولت وارد کابل شد و تاکنون هیچ جایگاه و عنوان دولتی ندارد. در انتخابات مختلف آنها به ائتلاف‌های معارض پیوستند اما جریان اصلی منتسب به حکمتیار در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری به صورت جداگانه و مستقل وارد میدان شد که رای بسیار کمی آوردند و در نهایت برای دور دوم به کمپین تیم جناب آقای غنی پیوستند. به نظرم صلح با جناب حکمتیار تاثیر خود بر صلح سراسری افغانستان را داشته و مثبت است. کسی نمی‌گوید طالبان زیر نظر حکمتیار است اما این وضعیت می‌تواند مشوق طالبان به حساب‌‌‌‌‌‌‌‌ آید تا آنها وارد صلح با دولت شوند که آتش‌بس، یکی از خروجی‌های این صلح به شمار می‌رود.
   طالبان معتقد است برای ورود به مذاکرات و برقراری صلح، باید امتیازهایی به آنها داده شود؛ آیا دولت وحدت ملی برای اینکه طالبان به صورت جدی وارد مذاکره شود، حاضر به ارائه امتیازهای کلان است؟
بسته پیشنهادی که به طالبان ارائه شد تمام محورهای سیاسی، حقوقی، امنیتی و اجتماعی را در برگرفته است. اگر آنها به صلح بپیوندند و قانون اساسی را قبول داشته باشند، همانند تمام شهروندان از حق و حقوق طبیعی سیاسی و مدنی بهره‌مند خواهند شد.
آنها شهروندان افغانستان هستند و می‌توانند از فرصت‌ها و چارچوب‌های قانونی گوناگون استفاده کنند؛ می‌توانند در انتخابات آزاد یا کسب مسؤولیت‌ها حضور داشته باشند.
   جایگاه پاکستان در فرآیند صلح با طالبان چگونه است؟
تاثیر و جایگاه اسلام‌آباد در این موضوع بسیار بااهمیت است. اگر برادران پاکستانی ما در قضایای افغانستان نقش سازنده و خیرخواهانه می‌داشتند، بدون تردید افغانستان مدت‌ها قبل امن و مستقر می‌بود و  کابل نزدیک‌ترین شریک این کشور در تمام عرصه‌ها بود. به یاد ندارم در افغانستان حزب یا یک سیاستمدار، به دنبال دشمنی با پاکستان بوده باشد اما اگر افغانستان را در این وضعیت می‌بینیم ناشی از عدم مسؤولیت‌پذیری پاکستان در بسیاری از موضوعات است. اگر آنها در عمل وارد این مذاکرات شوند بدون تردید صلح سراسری پایدار در افغانستان برقرار می‌شود. در این راه مذاکراتی با اسلام‌آباد انجام داده‌ایم و امیدواریم پاکستان صفحه جدیدی در دفتر همکاری‌ها و صلح سراسری بگشاید.
   در استراتژی ایالات متحده برای افغانستان، داعش و طالبان به صورت جداگانه مورد اشاره قرار گرفته و در بخشی دیگر از این راهبرد که محور دیپلماتیک را در بر می‌گیرد، بحث اعمال فشار بر پاکستان مطرح است؛ این استراتژی تا چه حد موفق بوده؟
بارها گفته‌ایم علت ناامنی و ادامه جنگ در افغانستان، عامل خارجی است و به نظرم نقطه مثبت راهبرد مذکور تحت فشار قرار دادن همان عامل خارجی است. اگر به این موضوع توجه نشود، بدون تردید هرگونه فعالیتی در جهت صلح شود، نتیجه نخواهد داد و ادامه این وضعیت دقیقاً به ضرر همسایه‌های ما، کشورهای منطقه و جهان خواهد بود و افغانستان هم قربانی‌های بیشتری خواهد داد، بنابراین وضعیت ایجاب می‌کند تمام کشورهای ذی‌نفع کنار کابل قرار بگیرند تا صلح پایدار محقق شود.
   روس‌ها نسبت به اتفاقات رخ داده در شمال افغانستان و حضور داعش در این جغرافیا نگران هستند و معتقدند چیزی در حدود 10 هزار نفر از عناصر داعش در آن مناطق حضور دارند؛ اساساً تهدید داعش برای روسیه و جمهوری‌های جدا شده از شوروی سابق چقدر است؟ آیا مسکو به جهت تقابل با آمریکا نقش خود را در افغانستان پررنگ‌تر می‌کند؟
تفکیک میان داعش و طالبان اشتباه است، داعش در افغانستان بدون حضور طالبان نمی‌تواند کاری کند و عملاً داعش از بطن طالبان بیرون شده و در بستر طالبان کار می‌کند. نکته این است که طالبان هم بدون حامی خارجی نمی‌تواند کار کند، لذا اگر روس‌ها یا هر کشور دیگری از این موضوع احساس تهدید می‌کند، باید دنبال حامیان طالبان باشد و در جهت قطع این حمایت‌ها تلاش کند. روسیه به عنوان یک کشور بزرگ و عضو دائم شورای امنیت می‌تواند از نفوذ خود برای قطع جریان حمایت، دادن پناهگاه، آموزش و اعزام گروه‌های تروریستی به افغانستان استفاده کند. اگر تسلیح و آموزش عناصر تروریستی در خارج و اعزام آنها به افغانستان از مدار خارج شود، بدون تردید امنیت برقرار خواهد شد.
   حضور ایالات متحده در افغانستان تا چه حد بر مذاکرات صلح تأثیر دارد و آیا خروج آنها تاثیرگذار است؟
حضور آمریکایی‌ها در افغانستان همانند گذشته یک حضور رزمی نیست، عملیات مقابله با گروه‌‌های تروریستی توسط نیروهای بومی افغانستان اعم از اردوی ملی و پلیس ملی انجام می‌شود. حضور نیروهای بین‌المللی بر اساس قطعنامه شورای امنیت و قرارداد امنیتی کابل- واشنگتن است. حضور آمریکا دائم نیست و افغانستان ناگزیر است برای گذار از این وضعیت از همکاری آنها در بخش آموزشی، تسلیحاتی و مشورت‌دهی استفاده کند و امیدواریم امنیت و ثبات به افغانستان بازگردد تا نیازی به این حضور نباشد.
   با توجه به در پیش بودن انتخابات در افغانستان و وضعیت وخیم امنیتی، آیا امکان حضور مجدد نیروهای آمریکایی برای برقراری امنیت وجود دارد؟
مشکلات و چالش‌‌‌هایی در این راستا وجود دارد اما تجربه نیروهای امنیتی ما طی سال‌‌های اخیر و بویژه در برگزاری انتخابات‌های متعدد، افزایش پیدا کرده است، البته در این راستا شجاعت مردم افغانستان بسیار ستودنی است، چرا که در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر، طالبان و تروریست‌ها اعلام کردند کسانی که رای می‌دهند انگشتان آنها را قطع می‌کنیم اما باز هم دیدیم مردم به طور پرشور و گسترده پای صندوق‌های رای آمدند، لذا امید است انتخابات آینده در امنیت کامل برگزار شود.
   به عنوان آخرین سؤال؛ جایگاه جمهوری اسلامی ایران در ادبیات امنیتی افغانستان کجاست؟ مناسبات دوجانبه تهران- کابل را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
مرزهای ایران و افغانستان را باید یکی از امن‌ترین مرزهای مشترک دانست که البته مقامات تهران هم این موضوع را مورد اشاره قرار داده‌اند. تفاهمات و همکاری‌های گسترده‌ای در بحث مقابله با موادمخدر و همچنین تهدیدات امنیتی با جمهوری اسلامی ایران داریم. مقامات ارشد 2 کشور به صورت مرتب با یکدیگر در ارتباط هستند و کمیته‌های مشترک سیاسی- دفاعی- امنیتی، آب، اقتصادی، فرهنگی و اتباع، مشغول تدوین سند جامع همکاری‌‌های راهبردی و بلندمدت بین 2 کشورند.


Page Generated in 0/0078 sec