علی نصیری*: میتوان نقاط اشتراک و افتراق قرآن و کتاب مقدس را در 3 محور اصلی بررسی کرد که عبارتند از:
1-«منشأ نزول»، 2-«ماهیت نزول» و 3-«ماهیت متن».
1- منشأ نزول
ظاهراً میان مسلمانان و مسیحیان از این جهت که هر یک منشأ صدور کتاب آسمانی خود را خداوند میدانند، اختلافی وجود ندارد. بر این اساس، پیروان هر 2 دین، کتاب خود را آسمانی میدانند و برای آن قداست خاصی قائلند با این تفاوت که مسلمانان قرآن را عین کلام الهی میدانند اما مسیحیان عموماً کتاب مقدس را نه لفظ کلام الهی، بلکه حامل مضامین و محتوای پیامهای الهی میشمرند. هرچند چنان که گذشت، شماری بس اندک از مسیحیان درباره کتاب مقدس همان عقیدهای را ابراز کردهاند که مسلمانان درباره قرآن معتقدند. این اندیشه چنان که اکثر متکلمان مسیحی گفتهاند، با حقایق تاریخی و مشکلات موجود در متن کتاب مقدس ناسازگار است.
2- ماهیت نزول
مسلمانان از آنجا که معتقدند تمام حروف، کلمات، جملات و آیات قرآن با شکل کنونی و چینش فعلی و با زبان عربی بر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وحی شده، برای سرتاسر قرآن ماهیتی آسمانی و قداستی خاص قائلند و معتقدند از تمام حروف، کلمات و جملات قرآن و نوع چینش آنها، بر اساس موازین و قواعد تفسیر میتوان پیامها و آموزههای الهی را استخراج کرد بنابراین نزول قرآن را مبتنی بر وحی آسمانی میدانند و وحی شیوهای است مخصوص که خداوند از رهگذر آن کلام خود را منحصراً به پیامبران میرساند اما مسیحیان (به استثنای شماری اندک) بر این اعتقادند هیچیک از بخشهای کتاب مقدس سخن مستقیم خداوند یا گفتار مستقیم پیامبران نیست. حتی بخشهای اصلیتر یعنی تورات یا اناجیل چهارگانه به ترتیب به وسیله موسی یا عیسی علیهماالسلام تدوین نشده است. افزون بر این، حتی بر این باورند این کتابها زمان حیات پیامبران و با اشراف آنان فراهم نیامده است؛ چه، بر این باورند متن کتاب مقدس شامل عهد عتیق و عهد جدید طی 1500 سال بهوسیله نویسندگان بشری آن هم تحت تأثیر زبان، وضعیت و مقتضیات و محدودیتهای روزگار خود، با الهام الهی فراهم شده است؛ بدین جهت میپذیرند متن اولیه کتاب مقدس به زبانهای گوناگون فراهم آمده است، بنابراین پدیده گسست کامل میان کتب مقدس با خداوند و حتی پیامبران در جایگاه آورنده اولیه این کتابها، به صورت قاعدهای مسلم میان مسیحیان و البته یهودیان پذیرفته شده است. یگانه چیزی که از نظر آنان حلقه اتصال میان این متون و خداوند را برقرار کرده، پدیده الهام است که پیوسته تأکید میکنند روحالقدس که نظر آنان روح فعال و منتشر خداوند میان مردم است، محتوای متون مقدس را به نویسندگان کتابهای مقدس و بخشهای آن الهام کرده، بنابراین از این جهت که تمام متون کتاب مقدس، الهام خداوند به نویسندگان بشری است میتوان آنها را کتابهای آسمانی و حاوی پیامهای الهی برشمرد، بنابراین از نظر مسیحیان، کتاب مقدس، بر الهام متکی است.
نقد الهام به صورت منشأ حجیت کتاب مقدس
کنار گروهی بس اندک که مبنای حجیت کتاب مقدس را املای خداوند میدانند، اکثریت و عموم متألهان مسیحی مبنای اعتبار کتاب مقدس را انتساب آن به الهام الهی میشمرند؛ از این جهت جا دارد برای روشن کردن میزان ارزش و کارکرد الهام و شبهاتی که در این زمینه مطرح میشود، پرسشهایی را مطرح کنیم.
1- ماهیت این الهام چیست؟ آیا به مثابه بارقههایی است که گاه در دل مؤمنان زده شده و برای برونرفت از بحرانها کارگشایی دارد؟ یا مرتبهای آشکارتر از آن است؟! به عبارت روشنتر، آیا دریافتکنندگان الهام الهی در جایگاه نویسندگان کتاب مقدس، خود از منشأ این الهام اطلاع داشتهاند یا نه؟ اگر اطلاع داشتهاند، چنین الهامی چه تفاوتی با وحی دارد و چرا آنان ادعای پیامبری نکردند؟! آیا برقراری اتصال خداوند با فردی از انسانها و ابلاغ پیام و آنگاه نگارش یک کتاب آسمانی، مقومات اصلی پیامبری را تشکیل نمیدهد؟!
2- اگر تألیف بخشهای کتاب مقدس با الهام الهی انجام گرفته باشد، چرا گاه درباره برخی از آموزههای آن میان متألهان مسیحی اختلاف وجود دارد؟ و به طور مثال، چرا به استناد برخی اناجیل، نظریه تثلیث تثبیت و به استناد برخی دیگر این نظریه نفی شده است و چرا گاه میان آموزههای کتاب مقدس با آموزههای علمی یا براهین عقلی تناقض وجود دارد؟! و چرا متکلمان مسیحی با دستی لرزان از تأثیر حالات دریافتکنندگان این الهام، محدودیتهای ذهنی، وضعیت و مقتضیات زبانی و محیطی آنان سخن به میان آوردهاند؟! با چنین فرضهایی دیگر چگونه میتوان حتی مضامین کتاب مقدس را از آن خداوند دانست؟!
3- ملاک و معیار اعتبار و حجیت چنین الهامی که مبنای تلقی آسمانی دانستن کتاب مقدس است، چیست؟ به عبارت روشنتر، اعتبار الهام از چه راهی قابل اثبات است. اگر از راه کتاب مقدس باشد که دور لازم میآید، زیرا فرض آن است که خود کتاب مقدس از رهگذر الهام به ما رسیده است، بنابراین خود نمیتواند اعتباردهنده به الهام باشد، و اگر از راه عقل باشد، عقل چگونه میتواند از اعتبار امری که ماهیت آن ناشناخته است، دفاع کند؟!
4- بنا به ادعای متکلمان مسیحی، بسیاری از دریافتکنندگان الهام روحالقدس ناشناخته بوده و نام و اثری از آنان در تاریخ برجا نمانده است. در این صورت، ما بر اساس چه مبنا و معیاری میتوانیم صحت و درستی ادعای آنان مبنی بر دریافت و الهام الهی را اثبات کنیم. آیا صرف آنکه در سده پانزدهم بزرگان کلیسا بر درستی شماری از متون بر جای مانده از گذشته، صحه گذاشتهاند، به رغم پذیرش واقعیت مجهول بودن هویت گردآورندگان عموم بخشهای کتاب مقدس حتی برای این شورا، میتوان این تصدیق و تأیید را پذیرفت؟!
5- با فرض شناخته بودن هویت و نام اشخاص مدعی دریافت الهام الهی، از کجا و بر اساس چه موازینی میتوان آنان را در ادعای دریافت الهام، صادق دانست و با قاطعیت از آسمانی بودن محتوای کتاب مقدس دفاع کرد؟!
6- حتی اگر نام و هویت دریافتکنندگان الهام الهی و صداقت آنان در ادعای دریافت الهام را بپذیریم، از کجا میتوان با قاطعیت اذعان داشت در الهام همه یا بخشی از متون، پیامهای شیطانی و غیرالهی تعبیه نشده است؟!
آیا مسیحیان به سان عارفان مسلمان، خود اذعان ندارند گاه در الهامات و مکاشفات، وسوسهها، خاطرهها و توهمات کاذب نیز راه یافته و تشخیص آنها بسیار دشوار است؟! آیا درباره الهام به سان وحی آسمانی به پیامبران، حفظ و مراقب خداوند و فرشتگان از هرگونه دخالت شیطان، تضمین شده است؟! مگر نه این است که شورای ترنت در نشست خود، شماری از بخشهای متداول کتاب مقدس و نیز اناجیل و رسالههای مقدس را ابطال کرد؟! معیار آنان در ابطال این کتابها چه بوده است؟!
7- حال اگر از همه اشکالات گذشته درگذریم و بپذیریم خداوند با الهام به دور از هر شائبهای، تمام متون کتاب مقدس را به گردآورندگان شناخته شده یا گمنام آنها طی 1500 سال ابلاغ کرده است، جای این پرسش اساسی هست که اگر خداوند بنا بر ادعای مسیحیان از رهگذر روح فعال خود (روحالقدس) تا این اندازه و تا این سالها با بشر همراه شده و کوشیده این متون را به مخاطبان آنها الهام کند، تا انسانها از هدایت الهی محروم نشوند، اولاً: چرا به جای انتخاب این روش، کتاب مقدس وحی شده به پیامبران پیشین را که دستکم مسیحیان درباره موسی و سایر پیامبران پیش از عیسی میپذیرند، به صورت لفظ و متن حفظ نکرد، تا این همه اختلاف و تشکیک ایجاد نشده و پس از قرنها اختلاف، شورای ترنت مجبور نباشد بر سر چند کتاب اجماع کند و بقیه کتابها را از اعتبار ساقط کند؟! ثانیاً: با فرض پیش گفته، چرا خداوند فقط برای شماری خاص از افراد، آن هم از دوران موسی علیهالسلام تا سدههای اولیه تاریخ مسیحیت طی 1500 سال شیوه الهام خود را ادامه داد و چرا این الهام همچنان استمرار نیافت؟! اگر قرار باشد چنین الهامی لزوماً از جنس وحی نباشد، چرا پسینیان از موهبت آن محروم شدهاند؟ آیا میان عالمان و اسقفها و پاپهای مسیحی تاکنون هیچ کس پیدا نشده که در پاکی و شایستگی به یکی از گذشتگان مانند شود تا بخشهای دیگر از کتاب مقدس یا اصلاحیههایی از کتابهای مقدس پیشین به او الهام شود؟
آیا اکنون که میان 3 فرقه کاتولیک، پروتستان و ارتدکس درباره شماری از مفاهیم و آموزههای مسیحیت اختلاف است و حتی در شمار کتابهای عهد عتیق اختلاف است، چرا خدای فعال و دلسوز که طی 1500 سال از الهام نیاسود، از رهگذر روحالقدس که به ادعای مسیحیان همچنان مستمر و فعال است، با الهام خود به حل این مشکلات و گرهها نمیپردازد؟!
3- ماهیت متن
چنان که از مباحث پیش گفته دانسته شد، قرآن با داشتن حدود 6 هزار آیه طی 23 سال مشخص و محدود و فقط بر یک شخص یعنی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله با یک زبان و لفظ، یعنی زبان عربی فرود آمد و در متن آیات آن برای حفظ و ماندگاری آن از سوی خداوند تضمین داده شد؛ چنان که عصمت و نزاهت آن از هرگونه دخل و تصرف مورد اجماع همه مسلمانان است. تمام این ویژگیها نشاندهنده اتقان، اصالت، یکپارچگی و سامانمندی قرآن در جایگاه متن مقدس مسلمانان است. در برابر، به اذعان مسیحیان، کتاب مقدس طی زمانی بس طولانی یعنی 1500 سال بر شماری بس فراوان از اشخاص که نام و هویت آنان مجهول است، با زبانهای گوناگون الهام شده. این امر خود از متنی غیرمنسجم و چندپارچه حکایت میکند. از سوی دیگر، عدم انتساب لفظ کتاب مقدس به خداوند، چنان که متکلمان مسیحی خود اذعان کردهاند، عملاً راه را برای انکار صفت عصمت لفظی کتاب مقدس و در نتیجه پذیرش احتمال کاستی و فزونی در آن هموار میکند؛ چنان که پیشتر به نمونههایی از آن اشاره شد. بر فرض آنکه بر عدم تحریف متن کتاب مقدس پافشاری شود، به سبب آنکه متن کتاب مقدس محصول ذهن انسانی است (هر چند از الهام بهره دارد) هیچگاه به سان متنی که منعکسکننده لفظ و عین کلام خداوند است، با قاطعیت و اطمینان نمیتوان برای استخراج گزارههای دینی به الفاظ و عبارتهای آن استناد کرد؛ از این جهت میان قرآن و کتاب مقدس تفاوت فاحشی برقرار است.
*استادیار گروه معارف اسلامی
دانشگاه علم و صنعت ایران
منبع: فصلنامه قبسات