آرام ولدبیگی: پیش از برگزاری انتخابات پارلمانی پاکستان، دلایل متعددی همچون پایان دوره دومین دولت مردمی این کشور و عدم مداخله نظامیها در ساقطسازی آن، ورود جریان سوم به انتخاباتهای این کشور، معادلات منطقهای و بازتابهای نتایج این انتخابات بر آن، اهمیت انتخاب پاکستانیها را بیش از پیش کرده بود اما اعلام نتایج انتخابات این کشور و پیروزی مرد ناشناختهای همچون «عمرانخان» و راهبردهای وی برای آینده پاکستان و منطقه نهتنها توجه مردم این کشور، بلکه کشورهای منطقه و حتی جهان را نیز به تحولات اسلامآباد بیش از پیش جلب کرده است. «عمرانخان» کیست و پروژه وی برای پاکستان آینده چگونه خواهد بود؟ آیا وی اهرم فشار ارتشیها برای پایان دموکراسی در این کشور است یا عامل تداوم دموکراسی نوپای این کشور توسعهنیافته خواهد بود؟ آیا روی کار آمدن این کاپیتان سابق تیمملی کریکت پاکستان باعث تغییر الگوهای رایج در روابط خارجی اسلامآباد با محیط پیرامونی و جهانی میشود؟ در این میان نقش گروههای مخالف، انتقاد آنان به نتایج انتخابات و نحوه شکلگیری دولت آتی چگونه خواهد بود؟ برای بررسی این مهم با دکتر نوذر شفیعی، عضو سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی و کارشناس مسائل شبهقاره به گفتوگو نشستیم.
***
نتایج انتخابات پاکستان نهتنها برای کارشناسان و مراکز نظرسنجی تعجبآور بود، بلکه مردم این کشور را نیز در شک فرو برد و برخلاف سنت حزبی و سیاسی این کشور یک کریکتباز حرفهای اکنون اکثریت آرا و رای اعتماد مردم این کشور را به دست آورده است، دلیل یا دلایل پیروزی «عمرانخان» را در چه میدانید؟
یک فرد را بستر اجتماعی قهرمان خواهد کرد، بستر اجتماعی پاکستان «عمرانخان» را قهرمان انتخابات کرد. علت این مساله این است که «عمرانخان» شعارهایی را سر داد که جامعه پاکستان طالب آن بود، جامعه پاکستان از فساد احزاب رنج میبرد. آخرین مورد فساد که در دادگاه نیز به اثبات رسید فساد نخستوزیر سابق «نواز شریف» است، بنابراین نهتنها «عمرانخان» بلکه هر فرد دیگری چنانچه شعارهای وی را سر میداد در انتخابات پیروز میشد. بویژه اینکه خود «عمرانخان» از یک پیشینه اجتماعی و سیاسی مناسب و مطلوب برخوردار است و فردی است که متهم به فساد نیست و چنانکه عنوان حزبش تحریک انصاف است این فرد به دنبال ایجاد عدالت در جامعه پاکستان است. «عمرانخان» به خاطر اعتبار خود و حزبش همچنین ماندگاری در قدرت جامعه پاکستان را به سمت عدالت هدایت خواهد کرد، بیثباتی سیاسی در جامعه پاکستان را پایان میدهد و در دموکراتیزه کردن جامعه این کشور نقش بسزایی خواهد داشت؛ چیزی که جامعه پاکستان اکنون بشدت به آن نیاز دارد. در کنار این مسائل، حمایت نهادها در پیروزی وی موثر بود؛ حمایت ارتش، حمایت جریانهای مذهبی و در کنار آن حمایت مردم. یعنی پیروزی وی پیروزی خود را مدیون حمایت 2 نهاد قدرتمند نظامی و مذهبی همچنین حمایت مردم این کشور بوده است.
اما بسیاری بر این باورند که وی به سبب نزدیکی به ارتش در انتخابات پیروز شد. انتقاد و نارضایتی احزاب و گروههایی همچون حزب «مسلملیگ شاخه نواز» نیز بر این امر تاکید دارد. آیا درباره رابطه «عمرانخان» با ارتش و حمایت نهاد نظامی از وی اغراق شده است و مخالفان در تلاش هستند با کارت ارتشهراسی، پایگاه «عمرانخان» در پاکستان را تضعیف کنند؟
ارتش نقش بسیار مهمی در سیاست و حکومت پاکستان داشته است. از سال 1947 یعنی از زمانی که این کشور به استقلال دست پیدا کرد تاکنون بیش از نیمی از این دوران، پاکستان تحت حاکمیت مستقل نظامیان بوده و مابقی سالها نیز ارتش به صورت غیرمستقیم در سیاست مداخله کرده است. ارتش بر این باور است که حفظ ثبات داخلی پاکستان، حفظ وحدت ارضی و یکپارچگی این کشور در گرو مداخله آنان در سیاست و حکومت خواهد بود، بنابراین ارتش خود را از سیاست و حکومت دور نگه نمیدارد، علاوه بر این، ارتش ذهنیت خوبی نسبت به برخی احزاب و جریانات سیاسی ندارد و آنان را متهم به ناکارآمدی و فساد میکند، لذا آنان به دنبال یک نیرو یا «جریان سوم» هستند که از اتهامات فساد مالی و اداری احزاب پیشین مبرا باشد. در همین راستا، اگر ارتش دخالتی در این انتخابات انجام داده باشد این مداخله از دید آنان قابل توجیه است، زیرا جامعه پاکستان به آن نیاز داشته است. بنابراین شکی نیست که ارتش در روی کارآمدن یا ساقط شدن هر دولتی در پاکستان بسیار تاثیرگذار خواهد بود. حداقل این را باید در نظر داشت که بدون حمایت ارتش کار «عمرانخان» برای پیروزی در انتخابات بسیار دشوار میبود. به طور کلی هم بستر اجتماعی لازم و هم همکاری نهادهای سیاسی، نظامی و مذهبی با رئیس «حزب تحریک انصاف» در این پیروزی نقش مهمی داشتهاند اما تقلیل پیروزی وی به حمایت ارتش تا اندازه زیادی تحلیلی تقلیلانگارانه است.
شما دیدگاه و خوانشی بسیار مطلوب و خوشبینانه از «عمرانخان» در محیط داخلی پاکستان ارائه دادید. آیا میتوان قائل به این خوشبینی در عرصه خارجی نیز شد؟ یعنی روی کار آمدن وی باعث کاهش تنشهای پاکستان با محیط پیرامونی خود خواهد شد؟
بله! به همین شکل در محیط منطقهای نیز «عمرانخان» به سمت و سوی حل بحران افغانستان حرکت میکند، رابطه خوبی با جمهوری اسلامی ایران برقرار میکند و روابطش با چین را مثل گذشته و به صورت راهبردی ادامه میدهد و شاید هم به سمت حل و عادیسازی اختلاف با هند گام بردارد. هر چند اختلاف هندوستان و پاکستان یک اختلاف ارضی و مرزی است و این نوع اختلافات یکی از متداولترین اختلافات در میان کشورهای جهان هستند که این نیز میل به حل موضوع را بسیار دشوار میکند. علاوه بر این، در ارتباط با آمریکا نیز روابط اسلامآباد و واشنگتن به سمت و سوی جدیدی گام برمیدارد. اگرچه آمریکا در جنوب آسیا و در میان هندوستان و پاکستان، هند را انتخاب کرده و به بهانههای مختلف اسلامآباد را تحت فشار قرار داده است اما احتمالا «عمرانخان» تمام توانایی خود در عرصه خارجی فرامنطقهای را برای تعدیل این سیاست واشنگتن به کار میگیرد.
اما به نظر میرسد هند و افغانستان از روی کارآمدن «عمرانخان» چندان راضی نباشند و روابط وی با ارتش را بسیار مخاطرهآمیز تلقی میکنند. علاوه بر این، اظهارات «عمرانخان» درباره روابط «نواز شریف» نخستوزیر سابق با هندوستان و مماشات و همصدایی با دهلی نوید دور جدیدی از مناقشه با همسایگان را نمیدهد؟
یک کشور زمانی ثبات پیدا خواهد کرد و در مسیر رشد قرار میگیرد که در یک محیط امن و باثبات مستقر باشد. یکی از دلایل توسعهنیافتگی پاکستان به این مساله بازمیگردد که این کشور در یک منطقه ناامن مستقر است و سیاست خارجی این کشور نیز به همین دلیل بسیار درگیرانه بوده است. شاید «عمرانخان» زمانی که بیرون از قدرت بود شعارهایی را مطرح کرده باشد اما اگر قرار باشد حزبش در قدرت باقی بماند و در این زمینه موفق عمل کند چارهای جز امن کردن محیط امنیتی منطقه نخواهد داشت. به احتمال زیاد از طریق مذاکره با ارتش و جریانهای مذهبی به سمت حل و فصل اختلافات در داخل و همچنین در محیط منطقه گام برمی دارد. در این چارچوب احتمالا «طالبان» را تشویق میکند به جرگه قدرت در افغانستان بپیوندد، جریانهای رادیکال را قانع میکند از دامن زدن به روند بیثباتسازی قومی و مذهبی در داخل افغانستان دست بردارند و آزادی عمل جریانهای رادیکال در برقرار کردن ارتباط با این سوی مرزها در داخل ایران را قطع میکند.
با این اوصاف روند تشکیل دولت آتی و همچنین مخالفت سایر گروهها را چگونه پیشبینی میکنید؟
به دلیل اینکه یک دموکراسی نوپا در پاکستان برقرار است و معمولا این دموکراسیهای نوپا با تزلزل و بیثباتیهای بسیاری همراه هستند، زیرا هنوز بازیگران عرصه دموکراسی قواعد دموکراتیک را یاد نگرفتهاند و همواره در اقدامات سیاسی خود دچار افراط و تفریط میشوند، بنابراین ممکن است برخی احزاب نتایج انتخابات را قبول نداشته باشند اما بر این باور هستم ارتش اجازه نمیدهد این ابتکار عمل احزاب به نتیجهای برسد. تنها حزبی هم که در این زمینه میتواند نقش موثری داشته باشد حزب «مسلملیگ شاخه نواز» است که آن نیز به دلیل اتهام فساد «نواز شریف» در یک وضعیت بسیار متزلزل و انفعالی قرار دارد، بنابراین بعد از نهایتا یک دوره بیثباتی کوتاهمدت «عمرانخان» قدرت را در دست خواهد گرفت. وی میتواند با «حزب مردم» اتحاد و ائتلاف تشکیل دهد، زیرا ایالتهای «سند»، «بلوچستان» و «سرحد» یا «خیبر پختونخواه» از تداوم حاکمیت «پنجابی»ها در اسلامآباد نگران هستند و پاکستان را یک کشور «پنجاب محور» تلقی میکنند لذا زمینه شکلگیری اتحاد و ائتلاف «عمرانخان» با «حزب مردم» و حتی احزاب کوچکتر وجود دارد. درست است که دولتهای ائتلافی معمولا شکننده هستند اما آرای قابل توجه «عمرانخان» خواهد توانست در ائتلاف با سایر احزاب از قدرت مانور بیشتری برخوردار باشد.