عطیه همتی: در یک هفتهای که سفر بودم قسمتهای زیادی از سریال «پدر» را از دست دادم اما متوجه شدم سریال «بهرنگ توفیقی» مخاطبان زیادی پیدا کرده و هر روز لحظات و سکانسهای مختلف سریال در فضای مجازی دست به دست میشود و اظهارنظرهای زیادی در شبکههای اجتماعی درباره این سریال میشود؛ اتفاقی که در سالهای اخیر تنها برای سریالی مانند «پایتخت» افتاده بود و به سبب دنبالهدار بودن، نمونه دیگری را نمیتوان کنارش پیدا کرد. به همین خاطر بعد از بازگشت از سفر بلافاصله همه قسمتهای ندیده را به کمک تلوبیون دیدم تا من نیز در گعده اظهارنظرها حضور داشته باشم. سریال پدر با همه اشکالاتی که دارد، بعد از مدتها یک «داستان عاشقانه» جذاب را این بار با چهرههای تازه به تلویزیون آورده است. چیزی که تلویزیون به آن واقعا احتیاج دارد اما کمتر توانسته به آن جواب درست بدهد و همین عاشقانه خود به خود با خودش بیننده میآورد. دیگر نکته خوب سریال پدر این است که برخلاف عادت همیشگی تلویزیون، این بار در قصهاش مردان خوب و تراز میبینیم. مردهایی که زنذلیل نیستند. لوده توسریخور هم نیستند. قلدر و متحجر هم نیستند و از همه مهمتر میشود در زندگی به آنها تکیه کرد و زیر سایهشان زندگی آرامی داشت. از نقدهایی که درباره این سریال خواندهام این بود که شخصیت اول داستان حامد تهرانی زیادی خوب است و شاید چنین شخصیتی وجود نداشته باشد و توقع دختران جوان را بالا میبرد. اگر حامد زیادی خوب هم باشد مشکلی نیست. چه بسا آدمهای زیادی خوب را در نمونههای موفقی داشتیم. رضا صباحی خانه سبز، امیرعلی دلشکسته و حتی در نمونههای خارجی امروزی مانند کاراکتر «جک» در سریال
«This is us»که در خود سریال نیز اشاره میشود که جک به نوع افسانهای خوب است. پس هیچ ایرادی ندارد که حامد هم جزو باشگاه زیادی خوبها باشد و مخاطب از این زیادی خوبها چیزی یاد بگیرد. اگرچه این تحلیل ما هم در روزهای ابتدایی سریال است و باید قصه جلو برود تا بیشتر بتوان آن را قضاوت کرد. آنچه میتوان نقطه مهم و قابل اتکای سریال «پدر» دانست که گمشدهای در اکثر سریالهای تلویزیونی ما بوده تمرکز سریال روی «حجب و حیا» است. سریال تمام تلاشش آن است که مناسبات دینی را آنگونه که شریعت فرموده به نمایش بگذارد و خط و مرزگذاری دقیقی روی روابط دارد؛ حامد حواسش هست که حدود شرعی را لحاظ کند، از ابتدا این خطکشی را دارد و حتی حرمت نگاه به نامحرم را نیز نگه میدارد، در بزنگاهی که او هم دیگر گرایشی به «لیلا» پیدا کرده است و لیلا از او میخواهد با هم به سلف بروند و غذا بخورند، هم باز میگوید اعتقاداتی دارد که به آنها پایبند است و تا نامحرم هستند مطابق با آن اعتقادات این رفت و آمدها قابل قبول نیست! اعتقاداتی که لیلا بهخاطر آنها جذب حامد شده است و اتفاقا مخاطب هم از او میپذیرد. از نکات مثبت این سریال میتوان به فضای دانشجویی آن اشاره کرد. فضایی که میتواند بستر اتفاقات مهمی در زندگی مانند ازدواج باشد. فضایی که حامد تنها با منش و اخلاق و اعتقاداتش توانسته آن را تحت تاثیر خود قرار دهد. ازدواج دانشجویی حامد و لیلا و تحت تاثیر قرار گرفتن لیلا از حامد میتواند به عنوان یک مدل ازدواج دانشجویی جذاب و مورد تایید حتی در مخالفت با تفکیک جنسیتی دانشگاهها باشد و همزمان روی پایین آوردن سن ازدواج تاکید کند. حامد پسر مذهبی است که در اصطلاح میتوان او را به گروه حزباللهیها نسبت داد و میتواند نماینده مردمی باشد که مخاطب این شخصیت را در تلویزیون کمتر دیده و چیز زیادی از او نمیداند، تصوری از عاشقیکردنهایش ندارد، ابراز محبتش را نمیشناسد و حامد یک تنه میتواند این تصور خشک و اتوکشیده را به هم بریزد. اما سریال پدر تا اینجای کار نقاط ضعف و منفی گل درشتی دارد. در روزهای اخیر اشرافیستیزی بحث بسیار جدی است و تبدیل به مطالبات مردمی شده است. اما منش و خانه و زندگی بیش از حد اشرافی خانواده این روزها بدجوری توی ذوق میزند. بسیاری از مذهبیهایی از این دست با وجود ثروتی که دارند ترجیح میدهند سادهتر زندگی کنند و بیشتر شبیه مردم عادی باشند تا مانند اشرافیهایی که ظاهر کاملا مذهبی دارند. مادرانگی لعیا زنگنه در نقش شریفه، مادر حامد تا اینجای کار اصلا در نیامده، تکیهکلامهایش و مواجههاش با حامد تصنعی است و حتی پوشش او در اجتماع بویژه آرایش بیش از اندازه صورتش از تیپ و منش زنانی با این سبک و سیاق کاملا دور است و حتی میتوان گفت طبقهای که حامد به آن تعلق دارد ظاهر این نوع زنان را برای یک مادر مذهبی و معتقد نمیپسندد. حامد زیادی مردمگریز است. تفریحاتش مشخص نیست. شادی ندارد و به جای آنکه شبیه یک پسر دانشجوی درسخوان فعال عمل کند، خلق و خوی مردان میانسال را دارد؛ اگرچه هنوز ابتدای راه هستیم و همه ابعاد شخصیت حامد به ما نشان داده نشده است. پیش از دیدن سریال همه درباره صحنه بیرون پریدن حامد از پنجره حرف میزدند. با گذشت چند قسمت از این صحنه برایم سوال است چرا دلیل قانعکنندهای از زبان حامد برای این کارش نمیشنویم. چرا این موضوع رها شد و سازندگان به این موضوع فکر نکردند که باید برای این کار حامد به مخاطب توضیح بدهند؟ اگرچه عدهای معتقدند این کار حربه تبلیغاتی سازندگان بود تا کسانی که این سریال را نمیبینند با این صحنه سریال را بشناسند و به جمع مخاطبان اضافه شوند. با این حال سریال پدر در جذب بیننده موفق بوده و میتواند داستان عاشقانه جالبی داشته باشد که شبیه قصههای تکراری و تیپهای کلیشهای دلنوازانگونه که در زمان خودش محبوب بود نباشد. اما باید دید حامد میتواند این کار را انجام دهد و تلویزیون را از کلیشه برهاند؟