پیرمحمد ملازهی*: خروجی انتخابات پاکستان اگر چه باعث شگفتی سیاستمداران داخلی و همچنین کانونهای قدرت در خارج از منطقه جنوب آسیا شده است اما بدون تردید گام بعدی که تشکیل دولت ائتلافی توسط «عمرانخان» نامزد حزب تحریک انصاف است با چالشها و موانعی روبهرو خواهد بود. اگر به قبل از برگزاری انتخابات اخیر پاکستان رجوع کنیم، مهمترین پروندهای که در سطح ملی باعث برانگیخته شدن واکنشهای متفاوتی شد برکناری نواز شریف به اتهام پولشویی و فساد مالی گسترده بود. به نظر میرسد ارتش پاکستان در همان مقطع تصمیم گرفت احزاب سنتی مانند حزب مسلملیگ (شاخه نواز) و حزب مردم را که 2 حزب سنتی در پاکستان به شمار میروند از هسته مرکزی قدرت در اسلامآباد دور کند. این در حالی است که تشکیل دولت در پاکستان از گذشته تاکنون تابع 2 مولفه بوده؛ نخست تشکیل دولت از راه کودتا و دوم، تشکیل دولت از راه برگزاری انتخابات که 2 حزب مذکور در طول ادوار گذشته زمام امور را در دست داشتهاند. اگر به سابقه دولتهایی که توسط احزاب مسلملیگ و مردم تشکیل شدهاند نگاه کنیم به وضوح میبینیم هر دو جناح تا حدودی در مقابل ارتش پاکستان استقلال عمل از خودشان نشان دادهاند که برای بدنه ارتش قابل قبول نبوده است. تا جایی که نواز شریف بر اساس پشتوانه مردمی و حزبی خود مواضعی مغایر با سیاستهای ارتش برگزید و حتی با «نارندا مودی» نخستوزیر هند دیدارهایی را ترتیب داده بود که مسائل کشمیر مطرح شده بود و این دقیقاً به معنای عبور از خط قرمزهای ارتش قلمداد میشود.
در مقابل شاهد آن هستیم که برخی احزاب کشمیر در قالب احزاب پوششی از عمران خان حمایت کردند که این رخداد نیز بدون اجازه ارتش امکانپذیر نبود. از این جهت است که تشکیل دولت ائتلافی در پاکستان با مشکلاتی روبهرو خواهد بود. به عنوان مثال اگر حزب مردم در این راستا دست به مقاومت جدی بزند، احتمال دارد شاهد یک هرجومرج نسبی در پاکستان باشیم، چرا که در زمان برگزاری انتخابات شاهد عملیاتهای تروریستی بودیم و این موضوع میتواند در حالت فعلی از سوی جریانهای افراطی مجدداً تکرار شود. نکته بسیار مهم این است که در این دور از انتخابات احزاب مذهبی میانهرو به برگزاری انتخابات آزاد تمایل پیدا کردند اما با عمرانخان وارد بیعت نشدند که این خود یک تحول بزرگ به حساب میآید اما از دیگر سو شاهد عدم کسب آرا از سوی جناحهای سیاسی منتسب به افراطیون هستیم. این نشانهها حاکی از آن است که ارتش تمایل دارد یک جریان یا نفر همسو با خود زمام امور را در دست بگیرد. باید توجه داشت ائتلاف مسلملیگ و حزب مردم با تحریک انصاف منتفی است اما بدون شک عمران خان با حزب مسلملیگ (شاخه قائد اعظم) که منتسب به پرویز مشرف است وارد مذاکرات جدی خواهد شد.
بخش دیگری از ائتلاف تحریک انصاف را باید در میان احزاب کوچکتر، احزاب محلی مانند احزاب بلوچستان و ایالت سِند جستوجو کرد، چرا که آنها به اندازه خود کرسیهایی به دست آوردند و ائتلاف با چنین جناحهایی میتواند قویتر باشد. یکی دیگر از مسائلی که برخیها آن را گمانهزنی میکنند احتمال ائتلاف میان مسلملیگ و حزب مردم است. باید دانست که این دو جریان بسختی با یکدیگر ائتلاف میکنند و حتی باید این امر را تا حد زیادی محال دانست اما احتمال دارد هر دو طیف برای تشکیل فراکسیون بزرگتر و اعمال فشار بر عمرانخان با یکدیگر کنار بیایند.
این در حالی است که اشخاصی مانند مولانا فضلالرحمان از حزب جمعیت علمای اسلام پاکستان انتخابات را محکوم کرده و در ادامه برخی از جناحهای تندرو هم موافق حرف او هستند و همین موضوع ممکن است باعث تقویت و تثبیت موضع مخالفان شود. در امتداد این وضعیت نیروهای مذهبی پاکستان اگر چه به عنوان یک جناح متعصب قلمداد میشوند اما به لحاظ سیاسی مایل نیستند قدرت به دست تندروها بیفتد. از این جهت است که احزاب مسلملیگ و مردم به برگزاری انتخابات مجدد اشاره میکنند اما بدون تردید ارتش پاکستان در وهله اول خواهان مدارک مستند و قوی درباره وقوع تقلب در انتخابات خواهد بود و از سوی دیگر نمیگذارد انتخابات مجدد برگزار شود. در نهایت احتمال دارد که تظاهرات مسالمتآمیز و قابل کنترل در برخی نقاط پاکستان به وقوع بپیوندد.
گزینه خطرناکتر این است که اگر احزاب بزرگتر که خواهان لغو نتایج انتخابات هستند وارد میدان شوند، احتمال اقدام ارتش پاکستان و وقوع کودتا افزایش پیدا میکند. به عبارت دیگر، اگر احزاب نتوانند با یکدیگر کنار بیایند ممکن است ارتش وارد میدان شود و اوضاع را در دست بگیرد که در این راستا ممکن است تهدید هند از سوی ارتش برجسته شود، لذا محتملترین حالت، اتخاذ جایگاه اپوزیسیون از سوی احزاب مسلملیگ و مردم است یا اینکه ارتش دست به کودتا بزند.
آنچه با گذر از مسائل داخلی پاکستان باید مورد توجه قرار بگیرد، محورهای سیاست خارجی خواهد بود. واقعیت این است که ساختار ذهنی قدرت در پاکستان بر اساس مولفههای غربی است و با وجود اینکه این کشور سال 1947 از زیر سلطه بریتانیا خارج شد و در نهایت استقلال خود از هند را اعلام کرد اما در وضعیت فعلی براحتی میتوان میراث بریتانیا در این کشور را لمس کرد. درست است که لندن در اسلامآباد قدرت شگرفی ندارد اما باید توجه داشت که آمریکا جایگزین بریتانیا شده است. اگر چه شرایط در نظم کنونی جهان تغییر پیدا کرده اما باید بدانیم اکثر تکنوکراتهای پاکستان در کشورهای غربی تحصیل کردهاند و در مقابل ژنرالهای ارتش و بدنه سرویس اطلاعاتی پاکستان به دنبال آن هستند که بتوانند رابطه کشورشان با آمریکا را مورد تجدیدنظر قرار دهند.
یادمان باشد نگاه ترامپ به پاکستان، رابطه 2 طرف را با مشکل مواجه کرده است؛ واشنگتن معتقد است رقمی در حدود 33 میلیارد دلار برای مبارزه با تروریسم در اختیار اسلامآباد قرار گرفته اما هیچ اتفاق خاصی در بحث موضوعات تروریستی اتفاق نیفتاده است، لذا به نظر میرسد دولت آینده پاکستان درباره مسائل سیاست خارجی با موانع جدی روبهرو خواهد شد و باید تصمیم بگیرد که آیا با آمریکا و شرکای غربی خود، راه را ادامه خواهد داد؟
*تحلیلگر ارشد مسائل جنوب آسیا و شبهقاره