فرشاد گلزاری: چندی است فعالیت جریانهای افراطی در نوار شرقی کشورمان نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده که این موضوع تنها بخشی از سناریوی «تزریق بحران» به شمار میرود. اگرچه سناریوی اصلی در این باره از سوی واشنگتن علیه تهران طرحریزی شده است اما بازوهای کمکی در این بین وجود دارد که یکی از آنها تهدیدات تروریستی در مرزهای شرقی کشورمان است. در این راستا همکاریهای نظامی و سیاسی ایران و پاکستان اهمیت ویژهای به خود میگیرد اما آنچه باید در حوزه تامین امنیت مرزها در دستور کار طرفین قرار بگیرد، بازنویسی قراردادهای حقوقی و معاهدات فیمابین برای مبارزه با تروریسم است. برای روشن شدن ابعاد این همکاریها و خلأهای موجود با «سکندر احمدشاه» معاون حقوقی پیشین وزارت خارجه پاکستان و استاد دانشگاه ایندیاناپولیس آمریکا به گفتوگو نشستیم.
***
آگوست 1960 قراردادی مرزی میان ایران و پاکستان منعقد شد که تا به امروز 2 طرف از آن تبعیت کردهاند اما در سالهای اخیر شاهد اقدامات تروریستی متعدد از ناحیه شرقی ایران (مرز مشترک با پاکستان) هستیم که انتقادهای زیادی را به این قرارداد از سوی نخبگان و محافل حقوقی موجب شده است؛ از حیث ماهوی چه حلقههای مفقودهای در این قرارداد در جهت مبارزه با تروریسم وجود دارد؟
ماهیت قرارداد امضا شده میان ایران و پاکستان، امور مرزی و تعیین خطوط و علائم مرزی قراردادی را دربرمیگیرد که در زمان خود تمام موارد مورد نظر هر دو طرف را شامل شده است. در بندهای مختلف این قرارداد مسائل گوناگون از جمله تعیین مرزهای رسمی 2 کشور، علائم مرزی، منابع محیطی مرزی، منابع آبهای مرزی، وضعیت اسکان مرزی در 2 کشور و حوادث زیستمحیطی بیان شده است. طبیعی است که عدم وجود معضل تروریسم و گروههای تروریستی در این منطقه در زمان تنظیم و امضای این قرارداد باعث شده درباره این موضوع بند یا تبصرهای در نظر گرفته نشود.
یعنی هیچ مولفهای در بحث مبارزه با تروریسم یا همکاریهای مشترک در این قرارداد ذکر نشده است و آیا نیاز به بازنویسی یا بازبینی آن در شرایط کنونی بیش از پیش حس نمیشود؟
همانطور که گفتم در زمان انعقاد این قرارداد، تهدیدات تروریستی و افراطگرایی آنگونه که امروز مشاهده میشود وجود نداشت یا حداقل مدل و گستره آن به شکل کنونی نبود. این بدان معنا نیست که هیچ راهحلی وجود ندارد و آنچه میتواند مشکل حاضر را حل کند میتواند به چند بخش تقسیم شود:
نخست اینکه 2 کشور آمادگی خود برای امضای یک قرارداد جدید را نشان داده و با حضور در پای میز مذاکره درباره راهکارهای موجود جهت حل معضل تروریسم در منطقه و مبارزه با گروههای تروریستی که خاک ایران را هدف حملات خود قرار میدهند مذاکره و توافق به عمل آورند. البته باید تاکید کرد تنها امضای تفاهمنامه یا قرارداد، کمکی به حل این معضل نخواهد کرد و باید قراردادهای الزامآور در این باره به امضای طرفین برسد.
دومین راهحل این است که 2 طرف بر سر دستیابی به خوانش جدید از برخی بندها و تبصرههای قرارداد 1960 میلادی به توافق دست پیدا کنند. در بند پانزدهم قرارداد امضا شده میان تهران و اسلامآباد تامین امنیت مرزی و مناطق اطراف آن در مقابل قاچاقچیها و گروههای جداییطلب گنجانده شده که میتوان از آن به عنوان بندی که قابلیت بحث و دستیابی به خوانش و تفسیر مورد توافق 2 طرف را جهت حل معضل حضور گروههای تروریستی در منطقه دارد، یاد کرد. همچنین تهران میتواند با تاکید بر عبارت «امنیت مرزی» که در این قرارداد گنجانده شده، طرف مقابل را وادار به همکاری جهت حل این معضل کند.
راهحل سوم این است که 2 کشور با توسل به قوانین بینالمللی وضع شده جهت مبارزه با گروههای تروریستی به مقابله با این مساله برخیزند که البته دستیابی به نتیجه از این طریق کمی دور از ذهن است. واقعیت این است که قوانین بینالمللی بر اساس خواستههای برخی کشورهای صاحب قدرت در مجامع بینالمللی به تصویب رسیده است و چه بسا از دیدگاه این قوانین، تروریست خواندن گروههای مسلح در حال فعالیت در مناطق مرزی بین 2 کشور ممکن نباشد.
یکی از دلایل مهم گسترش گروههای تروریستی در مرز ایران و پاکستان عدم توسعه رفاهی و اقتصادی است؛ 2 کشور چگونه میتوانند این مشکل را حل و فصل کنند؟
همانطور که تلویحاً اشاره کردید یکی از راهکارهای دیگری که میتوان جهت حل این معضل در مناطق مرزی به کار بست این است که 2 کشور با استفاده از ابزارهای سیاسی و اقتصادی که در اختیار دارند مردم این مناطق را همسو با اهداف خود کرده و مانع از جذب آنها توسط گروههای تروریستی و حتی جریانهای جداییطلب شوند. البته سیاستهایی که قرار است اجرا شود نباید از نوع سیاستهای کوتاهمدت جهت رفع موقتی این مساله در منطقه باشد، چرا که اینگونه سیاستها نهتنها باعث جذب مردم این مناطق به سوی خواستههای مورد نظر اسلامآباد و تهران نخواهد شد، بلکه باعث فعال شدن گروههای ناسیونالیست افراطی و ناسیونالیست سوسیال موجود در منطقه
میشود که با شعار مبارزه علیه استثمار و بهرهکشی، افراد بیشتری را برای گسترش تروریسم به سوی خود جذب خواهند کرد.
این سیاستها باید بلندمدت و در جهت رفاه اقتصادی- معیشتی مردم این مناطق وضع شود تا اهالی مناطق مرزی بهبود وضعیت زندگی و توجه مرکزنشینان به خود را در زندگی روزانه بخوبی لمس کنند. زمانی که این اتفاق روی دهد ساکنان مناطق مرزی برای تامین امنیت این مناطق که به صورت مستقیم با معیشت آنها در ارتباط است به همکاری با 2 دولت جهت مبارزه با معضل تروریسم و ناامنی در این منطقه متمایل میشوند.
در سالهای اخیر شاهد بودیم چند فروند پهپاد از طریق مرز پاکستان وارد مرز ایران شده است که برخی متعلق به جریانهای افراطی حاضر در مرز 2 کشور بوده است، آیا از منظر حقوقی نباید در این باره توافقاتی میان 2 طرف حاصل شود؟
درباره استفاده از تکنولوژی هواپیماهای بدون سرنشین در مناطق مرزی باید 2 کشور به توافقات سازندهای جهت همکاریهای نظامی- اطلاعاتی برآمده از این تکنولوژی دست پیدا کنند. تنها در این صورت است که پرواز پهپادهای نظامی و اطلاعاتی در مناطق مرزی و حتی عمق خاک کشور مقابل، جهت مبارزه با گروههای تروریستی میتواند نتیجهبخش قلمداد شود اما در غیر این صورت چنین اقداماتی به معنی نقض حریم هوایی و حتی جاسوسی از کشور مقابل قلمداد خواهد شد.
نکته مهمتر، استفاده گروههای تروریستی از این تکنولوژی در مرز مشترک ایران و پاکستان است. باید توجه داشت تکنولوژی استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین علاوه بر اینکه میتواند یک تکنولوژی بسیار مهلک و خطرناک به شمار رود در مقایسه با سایر تکنولوژیهای اطلاعات نظامی ابزاری است که براحتی میتواند در اختیار جریانهای تروریستی قرار بگیرد و همین امر ضرورت دستیابی تهران و اسلامآباد به یک توافق جامع جهت مبارزه با این گروهها را بیشتر میکند.
به عنوان یک دیپلمات حقوقدان، راههای دیگر مقابله با تروریسم و دفع تهدیدهای مشترک ایران و پاکستان را چگونه تحلیل میکنید؟
علاوه بر همکاریهای سخت، یکی از اموری که میتواند باعث دفع تهدیدات ناشی از حضور گروههای تروریستی در مناطق مرزی شود توسعه روابط سیاسی است. توسعه روابط سیاسی میان ایران و پاکستان باعث افزایش همکاری میان 2 کشور در زمینههای مختلف و همچنین دستیابی به تفاهمات دیگر از جمله گسترش همکاری جهت مبارزه با گروههای تروریستی خواهد شد.
نکته دیگری که میتوان تاکید روی آن را باعث تامین امنیت این منطقه در مقابل گروههای تروریستی قلمداد کرد، توسعه روابط بویژه روابط اقتصادی میان 2 طرف است. زمانی که روابط تجاری و اقتصادی میان تهران و اسلامآباد توسعه پیدا کند و حجم مبادلات افزایش یابد، با توجه به اینکه 2 کشور دارای مرز زمینی مشترک بوده و هزینه حمل و نقل زمینی به صرفهتر و در دسترستر از انواع دیگر آن است، طرفین باید تمهیدات ویژهای را جهت جلوگیری از وارد آمدن ضربه به این روابط و تامین امنیت مسیر ترانزیتی خود در دستور کار قرار دهند، لذا علاوه بر تمهیدات حقوقی و عقد قراردادهای مفید در این زمینه، توسعه روابط سیاسی و اقتصادی نوعی پادزهر علیه تهدیدات تروریستی خواهد بود.