قندیل عباس*: پیروزی عمرانخان از جناح تحریک انصاف اگرچه بذر امیدهای زیادی در دل مردم پاکستان کاشته است اما باید توجه داشته باشیم که حکومت عمرانخان با چالشهای زیادی در فرآیند دولتسازی و اداره دولت روبهرو خواهد بود، چرا که دولت وی اکثریت قاطع را در اختیار نداشته و از اقتدار کامل برخوردار نیست.
در مقابل اپوزیسیونی که در حال شکلگیری بوده و ارکان اصلی آن را 2 حزب سیاسی سنتی پاکستان یعنی مسلم لیگ و حزب مردم تشکیل میدهد، جناحی بسیار قدرتمند به شمار میرود که میتواند در فرآیند تصویب قوانین و دولتسازی، مشکلات فراوانی را برای تحریک انصاف و عمرانخان به وجود آورد. به عبارت دیگر یکی از مهمترین چالشهای پیش روی عمرانخان همراه کردن اپوزیسیون در فرآیند قانونسازی در پارلمان پاکستان خواهد بود.
در مجالس ایالتی بویژه در ایالت پنجاب نیز عمرانخان به رغم پیروزی و همراه کردن برخی نمایندگان پیروز مستقل، نتوانسته رای اکثریت قاطع در این ایالت را به دست آورد. یعنی همان مشکلی که در راستای قانونسازی و دولتسازی در پارلمان پاکستان پیش روی عمرانخان و جنبش انصاف است، در ایالت پنجاب نیز گریبانگیر این حزب و رهبر آن خواهد بود. علاوه بر این موضوع باید دانست که ایالت پنجاب خاستگاه اصلی حزب مسلملیگ (شاخه نواز) بوده و این حزب به رغم از دست دادن آرای مردمی در این ایالت، هم اپوزیسیون قوی و هم مهرههای کلیدی در این ایالت را در اختیار دارد. تنها نکتهای که به عنوان برگ برنده عمرانخان و حزب وی مورد نظر است حمایتهای گسترده مردمی از جنبش انصاف خواهد بود که همین حمایتهای گسترده، اپوزیسیون را در راه چالشسازی برای عمرانخان تحت فشار شدیدی قرار خواهد داد.
آنچه در این ایام بویژه پس از اعلام نتایج انتخابات اخیر مورد اشاره و تحلیل قرار نگرفته، رویکرد دولت جدید به کشمیر است. پرونده کشمیر مسالهای است که نه صرفاً به پاکستان اختصاص دارد و نه به هندوستان، بلکه در این باب باید به نظر مردم این منطقه رجوع شود و تعیین سرنوشت سیاسی این منطقه به دست مردم کشمیر انجام شود. مردم این منطقه مطالبات بحقی درباره آینده، حقوق و سرنوشت سیاسی خود دارند که یک طرفه به قاضی رفتن بدون در نظر گرفتن این مطالبات هیچ نتیجهای در بر نخواهد داشت؛ همانگونه که هند طی 70 سال اخیر نتوانسته است به نتیجهای دست پیدا کند، لذا این دولت هم اگر میخواهد در مساله کشمیر به پیشرفت قابل توجهی دست پیدا کند باید مطالبات مردم کشمیر را بر خواستههای هند و پاکستان ارجحیت داده و در راستای احقاق این حقوق گام بردارد.
عدهای معتقدند عمرانخان بر اساس شعارهایی که ارائه کرده تا حد زیادی میتواند پرونده کشمیر را به سرانجام برساند اما باید توجه داشت شعارهای انتخاباتی پیش از آنکه کاربرد تعیینکننده در آینده سیاسی یک حزب داشته باشد جنبه تبلیغاتی و کسب رای دارد و نمایندگان و احزاب مختلف برای به قدرت رسیدن از این ابزار به شیوههای مختلف استفاده میکنند. در بسیاری از موارد احزاب پس از پیروزی در انتخابات اکثر وعدههای خود را فراموش کرده و در راستای احقاق این شعارها اقدامات موثری انجام نمیدهند. این بدان معنی نیست که شعارهای جنبش انصاف درباره مساله کشمیر شعارهای واهی و سطحی است اما موضوع اصلی این است که پرونده کشمیر مسالهای نیست که دولت پاکستان بتواند به تنهایی آن را حل کند و نیازمند این است که تمام کشورهای دخیل در این ماجرا به میدان بیایند. درباره حل مساله کشمیر و پایان بخشیدن به دههها اختلاف و درگیری میان اسلامآباد و دهلی، دیدگاه مثبتی در 2 کشور به عمرانخان وجود دارد و او آنگونه که اظهار کرده مصمم به حل کردن مساله کشمیر است. از اینرو به نظر میرسد وی بتواند پیشرفت قابل ملاحظهای در این راستا داشته باشد اما همانگونه که گفته شد مهمترین امری که عمرانخان نباید توجه خود را از آن سلب کند، مطالبات و خواستههای مردم کشمیر است. باید متوجه باشیم کشمیر مسالهای است که حل آن در سطح فرادولتی و فراحاکمیتی انجام میشود اما این بدان معنا نیست که دولتها بازیگران مهمی نیستند و نمیتوانند نقشی اساسی در این امر ایفا کنند. به عنوان مثال پرویز مشرف در زمان ریاستجمهوری خود با سیاستهایی که در پیش گرفت، توانست پیشرفتهای قابل توجهی در این باره به دست آورد. البته همانگونه که وی در سفر به دهلی اذعان کرد قادر نیست به تنهایی در این باره تصمیم بگیرد و باید موافقت تمام ارکان قدرت درباره مساله کشمیر را جلب کند. علاوه بر این و با گذر از سیاستهای سطوح دولتی و حاکمیتی باید به خواستههای مردمی در 2 کشور توجه داشت، چرا که اقدام یکجانبه یا حتی دوجانبهای که موافقت مردمی و عقبه بومی را به همراه نداشته باشد قطعاً عواقب خطرناکی در پی خواهد داشت! از همه مهمتر خواسته مردم منطقه کشمیر است و هر توافقی که قرار است بین دهلی و اسلامآباد شکل بگیرد باید در راس آن خواستهها و مطالبات مردم این منطقه مدنظر قرار گیرد. البته در این راستا موانعی وجود دارد. اصلیترین مشکل درباره پرونده کشمیر، توجه نکردن به خواست مردم این منطقه و به رسمیت نشناختن حق آنها برای تعیین سرنوشت سیاسی خود است. پیش از این در قطعنامههایی که توسط سازمان ملل و شورای امنیت این سازمان به تصویب رسیده، هند ملزم شده است به حق مردم منطقه کشمیر درباره تعیین سرنوشت سیاسی خود توجه کند و شرایط را برای برگزاری یک همهپرسی شفاف در کشمیر جهت مشخص شدن سرنوشت این منطقه فراهم آورد که متاسفانه دهلی هیچگاه به این قطعنامه گردن ننهاده و براحتی از کنار خواسته بر حق مردم این منطقه عبور کرده است. به موازات این مشکلات، خطر خیزشهای سخت در کشمیر را نباید از قلم انداخت. مردم کشمیر همچون ملت فلسطین در راه دستیابی به مطالبات آزادیخواهانه خود در حال مبارزه هستند و این امکان که نحوه مطالبات از روند آرام به روندهای توأم با خشونت و مسلحانه تبدیل شود وجود دارد که پیش از اینچنین اتفاقاتی روی داده است. عدم توجه به این مطالبات و تحت فشار قرار دادن مردم منطقه کشمیر برای دست برداشتن از مطالبات سیاسی خود، احتمال تمایل مردم این منطقه برای ورود به فاز مقابله سخت را افزایش میدهد، لذا در صورت بروز چنین شرایطی 2 کشور هند و پاکستان با بیشترین تهدیدها مواجه خواهند شد ولی اصلیترین قربانیان این شرایط مردم منطقه کشمیر خواهند بود.
*استاد دانشگاه قائد اعظم پاکستان