printlogo


کد خبر: 197058تاریخ: 1397/5/24 00:00
دادا اوریجینال

سوار تاکسی فرودگاه شدم و به راننده گفتم حرکت کن.
گفت: آی‌اَم همشو از حفظم مستر،همچین که یور فوت برسه به ایران، دوست داری بری دور های وی؟! استریت؟! نه چی بود، یه دیقه وایسا خودم میگم آهان! دور آزادی اسکوور چرخ بزنی.
راستش خودمم یبار قسمتم شد رفتم تا دم مرز اما شانس یار نبود از همون دم مرز تو بار لوبیا چیتی پیدام کردن، هی میگفتن چرا صدای مرغ در میاری بابا؟ این بار لوبیا چیتیه.
منم دیگه عصبی شدم شما چی میگین بهش؟! انگری شدم گفتم بابا خُب شاید توی بار یدونه مرغم گذاشته باشن! خلاصه که دیپورت مستر. ولی وقتی از زندان اومدم بیرون همچین حال عجیبی داشتم دلم میخواست فقط برم دور اسکوور آزادی تاب بخورم. حالا شما وات تایم اونور بودی؟ شنیدم خیلی سخته آدم با لنگوییج اونجا مچ بشه... شما سختت نبود؟

اومدم بگم دادا.... دوباره پرید تو حرفم...

- آره مسترجون اینجا وضعیت خیلی خرابه. باید میموندی همونجا. چهارساله میگن میخوایم مشکل واتر رو حل کنیم حالا رسیدیم به سال فایو میگن اصلا مشکل واتر نبوده یچی دیگه بوده! راستی شما اوریجینالی تهرانی هستی دیگه؟ اومدی به خونه ددی اینا سر بزنی؟
زدم رو شونش گفتم: داداش خیلی اذیت شدی،دستت درد نکنه اگه مسیرت هست تا کرج برو، اومدم رفیقمو بفرستم فرودگاه ماشین خراب شد.
خیلی بد خورد تو پرش. تا اخر مسیر ساکت بود. پیاده که شدم بهش گفتم دمت گرم اما مثل اینکه شما بیشتر از اونا با لنگوییجشون مَچی! از من میشنوی، حتما با بار تخم‌مرغ اقدام کن.
 


Page Generated in 0/0114 sec