printlogo


کد خبر: 197379تاریخ: 1397/5/29 00:00
دکتر پیروز ایزدی در گفت‌وگو با «وطن‌امروز»:
پاریس در سوریه از تغییر به پذیرش چرخش داشته است

از سال 2011 سوریه به میدان منازعه بازیگران داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل شد. در آغاز و با حمایت‌‌های چشمگیر کشورهای غربی از جمله فرانسه و برخی کشورهای منطقه همچون ترکیه و عربستان، مخالفان پیروزی‌‌هایی کسب کردند اما بعدها با ظهور داعش و ورود روسیه و ایران به عرصه نظامی سوریه، ورق به نفع دولت مرکزی بازگشت. در این میان سیاست و استراتژی پاریس در سوریه با فراز و فرودهای متعددی روبه‌رو بوده است. این کشور در ابتدا به میزبان بخش بزرگی از نیروهای مخالف تبدیل شد اما بعدها از راه‌حل سیاسی در دمشق حمایت کرد، اکنون نیز در قالب حمایت از «نیروهای ارتش آزاد» در شمال سوریه حضور دارد. فرانسه در سوریه به دنبال چیست و تغییرات راهبردی این کشور در بلاد شام ناشی از چیست؟ پاریس در کجای سیاست آمریکا در سوریه قرار دارد؟ برای پاسخ به این سوالات و بررسی موضوعات مرتبط، روزنامه «وطن‌امروز» با «پیروز ایزدی» کارشناس مسائل اروپا به گفت‌وگو نشسته است.
***
با شروع بحران و جنگ داخلی سوریه، فرانسه از کشورهایی بود که مواضع سرسختانه‌ای را در قبال دولت مرکزی این کشور در پیش گرفت و با حمایت از مخالفان خواستار سرنگونی دولت «بشار اسد» شد اما اکنون شاهد تغییر سیاست و رویه پاریس در قبال دولت مرکزی سوریه هستیم؛ این فراز و فرود در سیاست فرانسه ناشی از چیست و چه دلیل یا دلایلی باعث چرخش سیاست این کشور در ارتباط با سوریه شده‌ است؟
زمانی که جنگ‌‌های داخلی در مارس 2011 در سوریه درگرفت، فرانسه در ابتدا در دوره ریاست‌جمهوری «فرانسوا اولاند» موضعی تند و رادیکال در قبال سوریه در پیش گرفت و حمایت مالی و معنوی بزرگی از نیروهای مخالف بشار اسد به عمل آورد و پاریس به یکی از مراکز اصلی مخالفان در قلب اروپا تبدیل شد. تیم حاکم بر «کاخ الیزه» در آن دوران بر این باور بودند که دولت مرکزی سوریه باید سرنگون شود و جای خود را به مخالفان بشار اسد بدهد و در این ارتباط از سیاست آشتی‌ناپذیرانه‌ای حمایت می‌کردند. اما مجموعه‌ای از تحولات بویژه ظهور و قدرت‌یابی داعش، باعث تغییر این دکترین شد. دولت سوریه با کمک روسیه و همچنین جمهوری اسلامی ایران در جبهه مبارزه با داعش قرار گرفت و این موضوع باعث شد وضعیت دولت مرکزی در سوریه تثبیت شود و بخش‌‌‌های بزرگی از خاک سوریه توسط دولت مرکزی کنترل شود. معادله سوریه از سال 2014 بتدریج تغییرات فاحشی کرد و فرانسه نمی‌توانست با همان دیدگاه سابق علیه دولت مرکزی سوریه عمل کند، زیرا دولت مرکزی سوریه خود به یکی از قربانیان ترویج و گسترش تروریسم داعشی تبدیل شده بود. از طرفی مشخص شد بخش بزرگی از سلاح‌‌‌هایی که کشورهای غربی و بخشی از دولت‌‌های منطقه از جمله عربستان و قطر برای مخالفان در سوریه ارسال کرده بودند به دست داعش افتاده است و این نیز به نوعی رسوایی بزرگی برای این کشورها محسوب می‌شد. در همین برهه مخالفان دولت نیز به صورت تدریجی قدرت و جذابیت خود را در سوریه از دست دادند و به گروه‌‌های حاشیه‌ای و تندرو تبدیل شدند. در این دوران سیاست و استراتژی کلان فرانسه شاهد یک چرخش بزرگ بود. چرخشی که می‌توان آن را پایان سیاست تغییر دولت بشار اسد قلمداد کرد.
یعنی اکنون فرانسه با روی کارآمدن رئیس‌جمهور جدید راهبرد متفاوت‌تری در قبال سوریه در پیش گرفته است؟
بله! به نکته جالبی اشاره کردید. این تغییرات در عرصه داخلی سوریه به طور نسبی با تغییرات در ساختار قدرت در فرانسه همزمان شد. با روی کارآمدن رئیس‌جمهور جدید این کشور یعنی «امانوئل مکرون» این قضیه بیشتر خود را نشان داد و اکنون فرانسه به دنبال یک راه‌حل سیاسی است و از پروژه‌ای نظامی در قالب تقویت مخالفان رادیکال برای براندازی رژیم بشار اسد حمایت نمی‌کند. حتی فرانسه چندین بار به طور رسمی خواستار حضور هر چه بیشتر دولت مرکزی در مذاکرات درباره آینده سوریه و قبول کردن وضعیت جدید این کشور شده است. اکنون فرانسوی‌‌های به این نتیجه رسیده‌‌اند تعامل با بشار اسد و قبول وضعیت موجود در این کشور بهتر از بلندپروازی‌‌های بی‌نتیجه خواهد بود. به طور کلی استراتژی پاریس از تغییر به تعامل چرخش داشته است.
شما به تغییر دکترین پاریس در قبال سوریه اشاره کردید اما این کشور همچنان از برخی گروه‌‌های مخالف دولت بویژه در شمال سوریه حمایت می‌کند و حتی از سال گذشته تاکنون نیز به طور مستقیم در این کشور حضور نظامی دارد؛ آیا این نوعی پارادوکس و تناقص محسوب نمی‌شود؟
بله! فرانسوی‌ها اکنون در شمال سوریه حضور دارند و به نیروهای ارتش آزاد کمک می‌کنند. با توجه به چرخش سیاست خارجی فرانسه، اگر چه این کشور از سیاست تفاهم با دولت مرکزی و حضور آن در مذاکرات آینده سوریه حمایت می‌کند اما این به معنی عدم حمایت مستقیم و غیرمستقیم از گروه‌ها و سازمان‌‌های تحت حمایت غرب نیست. آمریکایی‌ها اکنون از طریق نیروهای ارتش آزاد قریب به 30 درصد از خاک سوریه را تحت کنترل دارند. در چارچوب استراتژی ترامپ که خواستار مشارکت دوستان این کشور در هزینه جنگی و سیاسی محور غرب در جهان است، فرانسه نیز به بخشی از سیاست حضور نظامی مستقیم در سوریه تبدیل شده است. اگر چه باید این نکته را در نظر داشت که حضور فرانسوی‌‌های در سوریه بسیار محدود و حداقلی است و این کشور از توان نظامی و پتانسیل سیاسی چندانی برخوردار نیست اما مانورهای سیاسی و نظامی فرانسوی‌ها در سوریه و دعوت از برخی گروه‌‌های قومی و مذهبی این کشور برای دیدار از کاخ الیزه در راستای تقویت هرچه بیشتر نقش فرانسه در آینده سوریه است. پاریس و حتی واشنگتن در تلاشند با استفاده از این مانورها توانایی حضور و نفوذ خود در سوریه را تضمین کنند. به باور من نسبت مستقیمی میان مناطق تحت نفوذ دولت سوریه و قدرت بازیگران خارجی همچون آمریکا وجود دارد. دولت سوریه از 3 سال پیش تاکنون موقعیت خود را هر روز بیش از پیش تحکیم بخشیده است و این نیز مدیون حضور مستقیم نظامی آنان در اکثریت خاک سوریه است. اگر دولت سوریه در ماه‌‌های آتی مناطق تحت نفوذ خود را در شمال غرب و شمال شرق سوریه گسترش دهد، قطعا در مذاکرات آتی طرف‌‌های مقابل را مجبور به عقب‌نشینی‌‌های بزرگ می‌کند و روند کیش و مات کردن رقبا و مخالفان دولت مرکزی وارد مراحل پایانی خود خواهد شد.
آیا روسیه و متحدانش از این حضور نظامی و تقویت نیروهای ارتش آزاد استقبال خواهند کرد یا اینکه روسیه تلاش می‌کند نفوذ و حضور فرانسه در سوریه را کاهش دهد؟
روسیه از سال 2015 با ورود مستقیم به عرصه سیاسی و نظامی سوریه به طور عملی بخش بزرگی از استراتژی‌‌های کشورهای غربی و برخی کشورهای منطقه را به هم ریخت. زمانی که روس‌ها وارد سوریه شدند تقریبا بخش بزرگی از این کشور تحت کنترل نیروهای تروریستی داعش و گروه‌‌های مخالف قرار داشت و حتی تهدیدات امنیتی جدی، دمشق و فرودگاه بین‌المللی این شهر را تهدید می‌کرد اما در یک برنامه مرحله به مرحله و تدریجی روسیه با حمایت جمهوری اسلامی ایران و ارتش سوریه توانستند معادله موجود را تغییر دهند. اکنون بخش بزرگی از خاک سوریه در اختیار دولت مرکزی قرار دارد و در آخرین مرحله از این پیشروی‌ها ارتش سوریه توانست قدرت و حاکمیت دولت مرکزی را به 3 استان جنوبی سوریه یعنی «السویداء»، «درعا» و «القنیطره» بازگرداند و اکنون نیز خبرهایی مبنی بر احتمال شروع عملیات آزادسازی استان «ادلب» در شمال سوریه وجود دارد. قطعا روسیه و راهبرد این کشور  در چارچوب محدود‌‌سازی و کاهش نقش کشورهای غربی، عربی و ترکیه در سوریه قرار دارد. اکنون روسیه در تلاش است با استفاده از کارت سوریه و حضور نظامی مستقیم در آن بویژه در پایگاه نظامی بزرگ «الحمیمیم» نقش و نفوذ خود را هم در خاورمیانه و هم در دریای مدیترانه تحکیم بخشد. قطعا نقش بازیگرانی همچون آمریکا و فرانسه در تضاد با این راهبرد کلان مسکو قرار دارد، بنابراین طبیعی است مسکو بتدریج برای شکست این دو بازیگر و محدودسازی نفوذ آنان تلاش کند.
به طور کلی راهبرد پاریس برای آینده سوریه چگونه خواهد بود و اینکه در پایان سیاست فرانسه به کدام سو می‌رود؟
باید توجه داشت نقش فرانسه در سوریه به نسبت نقش آمریکا بسیار کوچک‌‌‌‌‌‌تر و محدودتر است  و فرانسوی‌ها نقش تعیین‌کننده‌ای در این کشور ندارند. می‌توان گفت فرانسه در سوریه دارای نقشی حاشیه‌ای است و باید این نقش را در چارچوب استراتژی کلان آمریکا برای آینده سوریه و حتی خاورمیانه تحلیل کرد، در غیر این صورت فرانسوی‌ها خود توانایی و ظرفیت بازیگردانی مستقل در سوریه را ندارند. دولت مرکزی سوریه نیز اکنون این پیام را بخوبی کدگشایی کرده است و به این نتیجه رسیده‌‌اند که فرانسه و تحرکات آنان در سوریه عامل تهدید‌کننده جدی محسوب نمی‌شود. در دوره کنونی نیز با تغییر موازنه قوا در داخل سوریه و تقویت ارتش و دولت مرکزی، فرانسوی‌ها به این باور رسیده‌‌اند که دیگر دولت مرکزی  سرنگون نمی‌شود پس باید با حمایت از برخی گروه‌‌های سیاسی و نظامی همچون ارتش آزاد نقش خود را در آینده این کشور پررنگ‌‌‌‌‌‌تر کنند.


Page Generated in 0/0073 sec