اوضاع کمی تیره و قدری تار است
بیچاره وزیر کارمان بیکار است
در دست کلید و رو به رو دیوار است

ما چاره‌ مشکلاتمان انکار است
اینها همه اش ماحصل تَکرار است
 
با اینکه حباب سهم احباب شده
داماد عزیز ساده ارباب شده
هرچیز که توی شهر کمیاب شده

درخانه‌ دختر «یکی» انبار است
اینها همه‌اش ماحصل تَکرار است

اوضاع جهان برای او مطلوب است
دارد دو سه تا پورشه و وضعش خوب است
زیرا بدنش پر از ژن مرغوب است
 
ما گرچه که لاغریم او پروار است
اینها همه‌اش ماحصل تَکرار است

از راه زمین و کوه و رود آوردیم
از کشور دوست، هر چه بود آوردیم
هی نفت فروختیم وَ کود آوردیم

انگار که کود آریایی عار است
اینها همه اش ماحصل تَکرار است
 
هم نرخ طلا و ارز بالا رفته
هم قیمت تَرک مرز بالا رفته
از قامت ما که درز بالا رفته

یک علت آن وضع بد بازار است
اینها همه اش ماحصل تَکرار است
 
از فرط فشار، بی صدا خوابیده
در طول حیات، خورده یا خوابیده
مسئول شده است و همه جا خوابیده

یک سوم این مجلس اگر بیدار است
اینها همه اش ماحصل تَکرار است
 
سیمان اراک گرچه کمبود نداشت
برجام هر آنچه دوست فرمود، نداشت
هرچند مذاکراتمان سود نداشت

دلتنگ شده ، دغدغه اش دیدار است
اینها همه اش ماحصل تَکرار است