گروه بینالملل: طالبان روز گذشته رسما اعلام کرد که جلالالدین حقانی از رهبران ارشد این گروه بر اثر بیماری مرده است. در سالهای اخیر بارها خبر مرگ جلالالدین حقانی، تروریستی که با حمایتهای آمریکا در خاک افغانستان رشد کرد و توانست در کابینه نخست طالبان در این کشور جنگزده حضوری فعال داشته باشد، توسط رسانهها منتشر شده بود. این مرگ از آن جهت حائز اهمیت است که حمایتهای کور عربستانسعودی از جریانهای تروریستی و بنیادگراها در شبه قاره هند منجر به نوعی درهمآمیختگی میان این گروهها شده است. از یک سو شرایط وخیم اقتصادی و بینظمی ناشی از حضور نظامیان خارجی در افغانستان بستر را برای رشد تروریسم در افغانستان هموار و از سوی دیگر سیاستهای دستوری آمریکا به شیخنشینهایی چون امارات عربی متحده و سعودی فضا را برای خطرآفرینی این گروهها بیش از دیگر نقاط ناآرام جهان به سوی خشونت سازمان یافته مهیا میکند.
مرگ جلالالدین حقانی در حالی رخ میدهد که جهان تصاویر عکس یادگاری او را با «رونالد ریگان» رئیسجمهور درگذشته آمریکا فراموش نکرده است. نزدیکی حقانی و دیدار او با ریگان در کاخ سفید نمونه روشنی است که جریانهای تروریستی باید از آن درس بگیرند. آمریکاییها عموما از این جریانها و ظرفیتهای همبستهسازی آنها برای رسیدن به اهداف خود استفاده و راهبرد کوتاهمدت خود را بر اساس این حقایق موجود میدانی برنامهریزی میکنند ولی در راهبرد بلندمدت همواره این جریانها را نخست به عنوان سپر و پس از آن قربانی مورد استفاده قرار میدهند.
حقانی در حالی که در دهه 1980 برای مقابله با شوروی در افغانستان از طریق وزیرستان پاکستان تجهیز شد، بعد از حمله آمریکاییها به افغانستان در سال 2001 مجبور شد این کشور را ترک کند و طی سالهای بعدی مورد خشم آمریکاییها قرار گرفت و آنها او و جریان تحت هدایتش را به عنوان گروه تروریستی معرفی کردند. در حال حاضر از جمله مسائلی که در افغانستان باید به آن توجه ویژه داشت آن است که غرب و به طور مشخص آمریکا از راهبرد مناطق آلوده به بنیادگرایی برای اعمال نفوذ در هیات حاکمه افغانستان و پس از آن اهرم فشار برای همسایگان این کشور استفاده میکند. آنطور که تاکنون و در ادوار مختلف شاهد آن بودهایم نقش مشخص سعودی در حمایت مالی و بعضا دیپلماتیک از این جریانهاست. تحلیلگران تاکید میکنند روند رو به نزول داعش در سوریه، این جریان تروریستی را به شمال آفریقا و افغانستان کشانده است و برخی سرویسها چون سرویس جاسوسی سعودی تلاش میکنند با استفاده از منافذ مالی و نفوذی که در جریانهای منطقهای بنیادگرا دارند، میان طالبان و داعش نوعی در هم آمیختگی ایجاد کنند تا منافع آمریکا تامین شود. آنچه آمریکاییها توانستهاند طی سالهای حمایت از گروههای بنیادگرا از آن استفاده کنند تعریف دشمن مشترک و بزرگنمایی برخی تحولات منطقهای است که سعودی و برخی شیخنشینهای منطقهای را مجبور کنند حمایتهای مالی خود را از گروههای تروریستی و عملیاتهایی که قربانیان اصلی آنها شهروندان بیگناه هستند ادامه دهند یا حتی آن را تقویت کنند.
در همین حال نباید از نظر دور داشت که جریان حقانی که اکنون توسط سراجالدین حقانی پسر جلال اداره میشود، وضعیت مشخصی ندارد و حتی در آخرین بمبگذاری کابل که منجر به کشته شدن دستکم 150 تن شد، سراجالدین در یک پیام صوتی هر گونه دخالت در این کشتار را رد کرد.
عمرانخان و جریان حقانی
عمرانخان، نخستوزیر جدید پاکستان، سیاستمداری است که امیدهای بسیاری برای توفیق او در اوضاع وخیم کنونی این کشور وجود دارد. طبیعتا سازمان امنیت پاکستان ISI که در تشکیل جریانهای تروریستی در افغانستان نقش بیبدیلی ایفا کرده است تحت رهبری نخستوزیر جدید برای ایفای نقش مثبتتر در فضای افغانستان وارد عمل خواهد شد. ناامنی ناشی از آزادی عمل برخی جریانهای تروریستی در مرزهای سرزمینی پاکستان همواره یکی از موارد مورد مناقشه دولتهای همسایه پاکستان بوده است و در حال حاضر عمرانخان قادر است فصل جدیدی در راه مقابله با گروههای تکفیری و تروریستی باز کند. یکی از ریشههای این امیدواری را باید در سیگنالهایی که میان ریاض و اسلامآباد پیش از انتخاب عمرانخان رد و بدل شده بود جستوجو کرد. حضور چهرهای ملی و شکست مسلملیگ به رهبری نواز شریف در این انتخابات، پیامهای متعددی دارد که اصلیترین آن را میتوان در راهبرد این کشور در مقابل جریانهای تروریستی و عربستانسعودی و حتی آمریکا یافت. در این میان درباره آینده جریان حقانی این نکته را جدا از تمام پیشبینیهای معمول میتوان با قاطعیت گفت که حقانی و بنیادگرایی سنتی به این سبک دیگر مورد حمایت سعودیها در شکل کلان نیست و آنها اکنون در منطقه به دنبال جنجالآفرینی با استفاده از گروههای خشنتر هستند.